۱۳۸۹ آبان ۸, شنبه
مشاهداتی از 7 ابان روز كورش بزرگ در پاسارگاد
ایران پرس نیوز:گزارش دریافتی: مشاهداتی از 7 ابان روز كورش بزرگ در پاسارگاد
وقتي از شيراز به سمت پاسارگاد حركت ميكرديم در طول مسير چندين ايست بازرسي گذاشته بودند كه تمام ماشين را ميگشتن و با فيلمبرداري از سرنشينان انها را سوال پيچ ميكردن سوالهايي مانند از كجا امديد و به كجا ميرويد خلاصه در طول مسير چند بار از ما فيلمبرداري وتفتيش كردند وقتي به نزديكي پاسارگاد رسيديم ديديم جمعيت بسيار زيادي ايستاده اند و ماموران انجا را بستند و همه جا نيروي انتظامي و اطلاعاتي قرار داده اند و چندين مورد درگيري هم به وجود امده است خيلي ها را ميشد ديد كه از تهران اصفهان و يزد امده بودند. چندين جوان هم كه با گيتار انجا امده بودند گيتارشان ضبط شد .حتي ماموران بر چسب فروهر كه پشت خيلي از ماشينها نصب بود را با چاقو ميخواستند پاره كنند . خلاصه از ان همه مردم كه بسيار چشمگير و جالب بود فقط افراد كمي از پاسارگاد تونستن ديدن كنند اون هم به مدت 20 دقيقه نه بيشتر ولي همه مردم روانه تخت جمشيد شده بود كه همين امر باعث شده بود تخت جمشيد جاي سوزن انداختن نباشد باز فهميدم كه چرا اين حكومت از مردم وحشت دارد.البته بايد اضافه كرد كه من ساعت 10 پاسارگاد بودم ولي قرار همه ساعت 2 بود كه ميدانم جعميت بسيار بسيار زيادي ظهر انجا رسيدند كه ديگر نميدانم چه اتفاقاتي افتاده است
ارشاد دانش آموزان با ادبيات خشن
ایران پرس نیوز:ايلنا: سعيد مابين جيغ و داد همكلاسيهايش هاج و واج مانده، پاككن، تهمداد را داخل گوش كرده و ناخن دستش را ميجود... معلم چند دقيقهاي دير كرده.... ناظم مدرسه كه هميشه يك چوب دو متري همراه دارد و تمامش را داخل آستينش نگاه ميدارد، در كلاس را با هجوم و حمله باز ميكند و با تمام توان چوب يكمتري را به روي ميز ميكوبد، جمعيت 20 نفره كلاس كه حالا ديگر تمام و كمال ترسيدند سكوت ميكنند و هيچ يك دم نميزنند... اما سعيد، اين بار نه تنها ميلرزد، ناخنش را هم سريعتر ميجود.
چوب بلند ناظم و پس گردني هميشگي معلم
زنگ تفريح كه ميخورد انگار براي بچهها جشن گرفتهاند؛ از خوشحالي رفتن به حياط مدرسه و جدا شدن از كلاس درس حتي دستشويي رفتن و دست و صورت شستن را هم فراموش ميكنند...!
ناظم مدرسه هم كه در اين مواقع كنترل بچهها از دستش در ميرود، چند تا از بچههاي سال بالايي را مامور برقراري نظم در حياط ميكند. اگر توقعات بچههاي سال بالايي برآورده شده و سهمي از تغذيه همكلاسيها داشته باشند كه هيچ، در غير اين صورت شيطنتشان گل ميكند و آمار و گزارشهاي نادرست به ناظم مدرسه ميدهند. ناظم مدرسه هم كاري به صحت و سقم گزارشها ندارد و تر و خشك را با هم يكجا ميسوزاند.
مادر پارسا ميگويد: پارسا از چوب بلند ناظم مدرسه تشويش گرفته و همكلاسيهايش هم همين حس را دارند، وقتي ناظم چوب را روي ميز يا ديوار ميزند سر و صداي بلندي به پا ميشود و بچهها خصوصا كلاس اوليها كه با اين صدا آشنا نيستند، وحشت ميكنند و رنگ از صورتشان ميپرد.
فرهاد به جاي حل كردن تمرين رياضي مشغول نقاشي است؛ به خيال خودش تصوير كاملي از معلمش را نقاشي كرده و با نشان دادن به بغل دستياش هر دو ميخندند.
معلم رياضي كه متوجه سر و صداي انتهاي كلاس ميشود، فرهاد را با پسگردني از كلاس بيرون مياندازد و او را جريمه درسي ميكند، فرهاد تا 12 شب بيدار ميماند تا جريمهها را به دور از چشم مادرش انجام دهد!
خشونت در مدارس به تنبيه بدني محدود نميشود
گزارشها متفاوت است؛ اگر كودك يا نوجواني به دليل امكانات مالي پدر و مادرش در مدرسه غيردولتي درس بخواند، در مدرسه پذيرايي هم ميشود و به قول معروف با انواع تشريفات فارغالتحصيل ميشود اما اگر در يك مدرسه دولتي درس بخواند بايد به دليل مشكلات روزمره مسئولان مدرسه و بيحوصلگيهايشان، محدوديتها و فضاي خشك و سنگين را تحمل كند.
ميلاد با آنكه در مدرسه غيرانتفاعي درس ميخواند و به قول مادرش از ديوار راست بالا ميرود، بارها طعم«پسگردني» را توسط معلم يا ناظم مدرسه چشيده است.
با وجود آنكه فاطمه قربان معاون وزير آموزش و پرورش اعلام ميكند كه تنبيه بدني دانشآموزان در مدارس ممنوع است اما جاي تاسف دارد كه چطور اين مسئول با مصاديق تنبيه در مدارس و كودكآزاري آشنا نيست و در مورد ساير تنبيه و خشونتهاي اعمال شده بر روي كودكان در محيط مدرسه و كلاسهاي درس موضعي ندارد.
معاون وزير آموزش و پرورش در آخرين اظهاراتش تمام موارد خشونت بر روي كودكان را به تنبيه بدني معطوف كرده و اعلام كرده كه هيچ يك از معلمان و معاونان تحت هيچ شرايطي به دليل انجام ندادن تكاليف درسي و يا موارد انضباطي حق تنبيه بدني دانشآموزان را ندارند.
آيا معاون وزير آموزش و پرورش نميداند كه دانشآموزاني كه در معرض تنبيه غيربدني، «عاطفي و رواني» قرار ميگيرند، آثار و تبعاتش به مراتب بدتر از تنبيه جسمي است؟ آيا اين مسئول آموزش و پرورش نميداند كه مادران و اولياي دانشآموز اغلب حتي نگران اعتراض از برخي رفتارهاي مسئولان مدرسه در قبال فرزندانشان هستند؟
ارشاد دانش آموزان با ادبيات خشن!
فاطمه قربان معاون وزير آموزش و پرورش در حالي اعلام ميكند كه علت اصلي خطاي دانشآموزاني كه موارد انضباطي دارند و يا تكاليف خود را انجام نميدهند، از روي ناآگاهي است و بايد براي ارشاد آنها وقت صرف كرد كه به تازگي مسئولان يك مدرسه دخترانه، دختر 15 سالهاي را به دليل تميز كردن ابروهايش، به مدت دو روز اخراج كرده و يا در بسياري از مدارس نه تنها اخراج موقت و چند روزه به يك روال عادل تبديل شده بلكه اگر اخراج هم صورت نگيرد، دانشآموز تهديد به اخراج شده و از نگراني احتمال اين تنبيه، ضربه روحي زيادي ميخورد، چه بسا اينكه بارها به دانشآموزان پسر ميگويند: «پروندهات را زير بغلت ميگذاريم» دانشآموزان با وجود چنين ادبياتي چطور قرار است ارشاد شوند؟ ناظم مدرسهاي كه به خودش جرات جيغ و داد در حياط مدرسه و يا راهروي كلاسها را ميدهد قرار است چگونه ديگران را ارشاد كند؟ مشاوران مدرسه كه نقشي جز تفتيش اطلاعات از كودكان، نقش ديگري ندارند و اعتماد دانشآموزان به مشاوران مدارس بسيار كم است، چه نقشي در ارشاد محصلان ايفا ميكنند؟
قربان، معاون آموزشي ابتدايي كه در برابر سئوال خبرنگار ايلنا در مورد خشونت در مدارس به جاي ارايه توضيحات شفاهي، به چند پاراگراف و ارسال يك نامه اكتفا كرده اعلام كرده است: «از آنجايي كه بيش از 80 درصد معلمان ابتدايي را خانمها تشكيل ميدهند، حس مادري باعث ميشود آموزگاران با دانشآموزان مانند فرزندان خود رفتار كنند به همين دليل تنبيه بدني در اين مقطع غيرممكن است»
به اين مسئول در آموزش و پرورش اعلام ميكنيم چطور توقع ميرود كه يك زن معلم قادر به تقسيم مهر مادرياش در ميان 400 دانشآموز ديگر باشد؟
گزارش مواردي از كودك آزاري در مدارس به سامانه “صداي يارا”
طاهره پژوهش عضو هيات مديره انجمن حمايت از حقوق كودكان ميگويد: متاسفانه تنبيه بدني، رواني و تحقير دانشآموزان در مدارس نه تنها ريشهكن نشده است بلكه به دليل عدم نظارت جدي از سوي مسئولين آموزش و پرورش، در حال تبديل شدن به يك رويه است.
او ادامه ميدهد: با آنكه مدت زيادي از شروع سال تحصيلي جديد سپري نشده است، خانوادههايي از شهرهاي قائمشهر، كرج و تهران با صداي ياراي انجمن حمايت از حقوق كودكان تماس گرفته و از تنبيه بدني و رواني فرزندان خود در مدارس شكايت كردهاند.
پژوهش عضو هيات مديره انجمن حمايت از حقوق كودك با اشاره به لطمات جبرانناپذير تنبيه كودكان در مدارس تصريح ميكند: يكي از كودكان عضو خانه كودك ناصرخسرو كه در كلاس اول يكي از مدارس محله ناصرخسرو درس ميخواند به علت تنبيه معلم كلاس اول، از چرخه تحصيل خارج شد و اين كودك دومين كودك عضو اين مركز بوده كه به دليل ترس از مدرسه حاضر به ادامه تحصيل در مدرسه نيست.
اين فعال حقوق كودك اخراج موقت و يا تنبيه فرد را پاك كردن صورت مسئله ميداند و ادامه ميدهد: استفاده از شيوههاي اينچنيني فقط بر اساس سليقه شخصي نبوده و اصل قضيه كه نگرش نادرست به كودكان و مسئله تنبيه است همچنان باقي ميماند.
پژوهش رويه تنبيه و اعمال فشار بر كودكاني كه با هزار اميد براي كسب دانش به مدرسه ميروند را غيرقانوني و غيرانساني اعلام ميكند و خطاب به وزير آموزش و پرورش و ساير مسئولان اين وزارتخانه ميگويد: اگر با اين رويه مقابله نشود و با كساني كه هنوز از روشهاي منسوخ شده براي آرام كردن و دست از پا خطا نكردن بچهها استفاده ميكنند برخورد نشود، تعداد كودكان خارج از چرخه تحصيل به دليل ترس از آزار مجدد افزايش مييابد و مسئوليت مستقيم آن نيز بر عهده آموزش و پرورش است.
سركوفتهاي رايج در ادبيات برخي از معلمان
به گزارش خبرنگار ايلنا، ثريا عزيزپناه يكي ديگر از اعضاي هيات مديره انجمن حمايت از حقوق كودكان نيز در گفتوگو با خبرنگار ايلنا از حاكم بودن سيستم سنتي تشويق و تنبيه در نظام آموزش ابراز نگراني كرده و در زمان آغاز بازگشايي مدارس تاكيد كرده است كه هنوز موارد زيادي براي فعالان حقوق كودك به صورت ابهام باقي مانده و هنوز معلوم نيست كه سياستهاي سنتي و جديد آموزشي مانند سياست تشويق و تنبيه بر چه اساسي تدوين و بازبيني ميشود چرا كه همچنان مواردي از خشونتهاي بدني و غيربدني در مدارس گزارش ميشود .
به هر حال با وجود آنكه مسئولان مدارس ميدانند كه تنبيه بدني در مدارس ممنوع است اما در قبال حرف گوشكن نبودن برخي از دانشآموزان و اينكه به هر قيمتي بايد سر بهراه بيايند و انضباط مدرسه را رعايت كنند، به برخي شيوهها رو ميآورند تا مدركي براي پيگيري نماند و از سوي اولياي دانشآموز جاي اعتراض باقي نماند... تحقير زباني، تنبيه روحي ـ رواني، سركوفتهاي رايج در ادبيات برخي از معلمان و اغلب نيز اجبار دانشآموزان به انجام تكاليف سنگين و جريمههاي بلندبالا به بهانه تنبيه از جمله مصاديق اين مسئله است.
احساس تبعيض و افسردگي در دانش آموزان
فاطمه قاسمزاده روانشناس با اشاره به مراجعه گسترده والدين كه از افسردگي دانشآموزان خود رنج ميبرند براي مشاوره خبر ميدهد و ميگويد: نظامهاي آموزشي رقابتي كه دانشآموزان را به رقابت، برنده شدن و اخذ نمره 20 ترغيب ميكند، باعث افسردگي و ايجاد اختلالات رفتاري در آنها ميشود.
او ادامه ميدهد: مراجعان اعلام ميكنند كه دانشآموزشان تا ساعت 12 شب بيدار مانده تا تكاليفش را تمام كند، اين در حالي است كه يك محصل بايد در طول شبانهروز هشت ساعت به طور مفيد خواب و استراحت كافي داشته باشد اما براي انجام تكاليف مدرسه بيدار ميمانند و در كلاس درس هم به شيوه خودش چرت ميزند و كسل است.
قاسمزاده روانشناس ميگويد: اغلب دانشآموزان تحت عنوان مشكلات درسي به مطب مراجعه ميكنند اما با بررسي معلوم ميشود كه مشكل حافظه ندارند بلكه مشكل آنها افسردگي است چرا كه احساس تبعيضي كه اغلب در مدارس نهادينه ميشود براي كودكان بسيار دردناك است.
رسيدگي به شكايات پس از مرگ سهراب
آموزش و پرورش اعلام ميكند كه اگر شكايتي از سوي والدين دانشآموزان به مدير مدرسه يا مسئولان مناطق آموزش و پرورش گزارش شود به موضوع رسيدگي شده و در صورت تائيد با معلم متخلف برخورد ميشود اما آيا آزار روحي حاصل از هر گونه تنبيه و يا ترس دانشآموزان از مدارس و حتي افت تحصيلي اين دسته از دانشآموزان قابل جبران است؟
قربان معاون ابتدايي وزارت آموزش و پرورش همچنين با ارايه نامهاي به خبرگزاري ايلنا اعلام كرده است كه معلمان مانند تمام كاركنان دولت قبل از استخدام از فيلترهاي مختلف از جمله گزينش، سوء پيشينه، معاينات پزشكي و ... عبور ميكنند اما با وجود 16 هزار حقالتدريس در كشور و محقق نشدن مطالبات آنها چگونه ممكن است كه فشار حاصل از ضايع شدن حقشان در اين وزارتخانه آنها را تحت تاثير قرار ندهد و با طبيعيترين شيطنت بچهگانه دانشآموزان طاقتشان تاب نشود؟
اين در حالي است كه، بر اساس جديدترين بخشنامه وزارت آموزش و پرورش در مورد شرايط گزينش و شرايط عمومي استخدام 40هزار نيرو در آموزش وپرورش و با نگاهي به اين شرايط به راحتي ميتوان دريافت كه هيچكدام از اين نيروها از فيلترهاي مختلف از جمله گزينش، سوء پيشينه، معاينات پزشكي و ... عبور نميكنند.
در عين حال مگر شرايط استخدام حقالتدريسها در آموزش و پرورش فراهم شده كه گزينشها در اين سطح انجام شود، ضمن آنكه اين گزينشها هر چند سال يك بار نيز تكرار نميشود و هيچ ضمانتي وجود ندارد كه روحيات و ويژگيهاي فردي و اجتماعي يك فرد استخدام شده در آموزش و پرورش با گذر زمان دستخوش تحول نشود.
گزارش: سميه جاهدعطائيان
گزارش خوانندگان؛ وضعیت تهران شدیدا متشنج است
ایران پرس نیوز:گزارش دریافتی: از ساعت 11تا ساعت 1:20 ظهر بیرون بودم ... مسیر هایی که من بودم از میدان آزادی تا میدان ولیعصر بود ... جو تهران کاملا امنیتی شده...سر هر 4راه 1 الی 2 ماشین الگانس پلیس هستش . میدان های شهیاد-انقلاب-ولیعصر بسیار امنیتی هست . موتور گیری بسیار زیاد شده امروز . میدان ولیعصر ایست بازرسی گذاشتن توی پیاده رو جوون ها ها رو میگردن ... وضعیت کاملا متشنج هستش . مطمئنن کل شهر تهران فضا امنیتی هستش
۱۳۸۹ آبان ۷, جمعه
زادروز شاهزادۀ ایرانی ما خجسته باد
پارس دیلی نیوز:در نخستین هنگامه های روز نهم آبان، هنگامی که زیبا زمین ، روی خود را به خورشید در ایرانِ ما نشان می دهد،" شاهزادۀ سرزمین ما" نیم سده از زندگی خود را پشت سر می گذارد
شاهزادۀ سرزمین ما در روز نهم آبانماه چشم به جهان گشود
شاهزادۀ سرزمین ما هنگام چشم به جهان گشودن ، همانند هر نوزادی کوچک بود
شاهزادۀ سرزمین ما، هنگامی که نزدیک به "7"سال داشت، پیمان ادامۀ پادشاهی در میهن ما را با ایرانیان، با شاهنشاه و شهبانوی میهن ما بست
شاهزادۀ میهن ما، ورزش را دوست داشت، فوتبالیست بود. به پرسپولیسی ها که من نیز از آنها هستم، بَر نخورد! شاهزادۀ ما "تاج"ی بود
آره دیگه! آبی اشه
شاهزادۀ میهن ما عکاسی را هم دوست داشت و دوست می دارد
هر آنچه که در دیدگاهش خوب و بد آمد را به تصویر کشید، حتی برخی زمان، از یک واقعه دو تصویر گرفت
شاهزاده سرزمین ما به آسانیِ نوش جان کردن یک خوراکی ایرانی، هواپیما می راند
شاهزادۀ سرزمین ما
خیلی خوش خط است
شاهزادۀ سرزمین ما، هنوز هژده ساله نشده بود که از بهترین و بالاترین دستاوردهای کیهان نوردی در شهرک"گاگارین" در شوروی پیشین دیدار کرد
شاهزادۀ سرزمین ما، اندکی پیش از حوادث شوم تابستان و زمستان سال 1357، به خواست شاهنشاه مهربانمان و شهبانوی گرامی ما ایرانیان، دیار خور را برای واپسین بار دید
شاهزادۀ سرزمین ما، همراه با شاهنشاه، همراه با شهبانو و همراه با دیگر شاهدخت ها و شاپور ، همۀ جهان را درنوردید تا ثابت کند، جیمی کارترها و همانند او دروغگویان همۀ تاریخ انسان ایرانی هستند
شاهزادۀ میهن ما، به همراه شاهنشاه، شهبانو و مهربان خواهران و برادرش به سرزمین دوست، "مصر" رفت
شاهزادۀ مهربان سرزمین ما، هنگامی که پای به هژده سالگی گذاشت، سوگند خورد که پادشاه ایران و ایرانیان شود
شاهزادۀ سرزمین ما از آن هنگامه تا کنون؛ بهترین، مهربان ترین و انسان دوست ترین مدافع حقوق مردم و سرزمین ما در مبارزه بر علیه رژیم اشغاگر جمهوری اسلامی می باشد
شاهزادۀ سرزمین ما براستی بزرگ شد
شاهزادۀ سرزمین ما، به همراه همسر بسیار زیبایش، پرنسس مهربان ایرانیان ، پرنسس "یاسمین پهلوی"، شاهدخت های زیبا، "نور"، "ایمان" و "فرح" را به مردم و سرزمین ما پیشکش کرد که بگوید:"در فرهنگ ایران زمین میان مرد و زن تفاوتی نیست"! و اینکه
شاهزادۀ مهربان سرزمین ما تا چند ساعت دیگر ، پنجاهمین زادروز خود را پشت سر می گذارد. نیم سده از یک زندگی همراه با دشواری های بیشتر و خوشی کمتر. این را گفتم که بگویم دل شاهزادۀ سرزمین ما همانند دل همۀ ما ایرانیان است. شاهزادۀ مهربان سرزمین ما در اندوه از دست دادن"ندا"ی سرزمین ما در "بهار 88"، دلش شکست و در برابر دوربین جهانیان چشمانش اشکبار شد. دل شاهزادۀ ایرانیان در تن همۀ ایرانیان میهن دوست می تپد
شاهزادۀ سرزمین من از سیاره ای دیگر نیامد، شاهزادۀ سرزمین من در سیاره ای بنام ایران چشم به جهان گشود. شاهزادۀ سرزمین من، شاهزاده رضا پهلوی می باشد
برای شاهزادۀ مهربان سرزمین ما، شهریار ایران زمین، شاهزاده رضا پهلوی و خاندان نیکوی پهلوی از ته دل آرزومندم که
شاد باشید
تندرست باشید
پیروز باشید
شاهزادۀ مهربان سرزمین ما
شاهزاده رضا پهلوی زادروز شما خجسته باد
هم میهن شما
کیانوش رشیدی
هشتم آبانماه 7032 ایرانی
سی ام اکتبر 2010 میلادی
پرسش و پاسخ هم میهنان با شاهزاده رضا پهلوی -ماه اکتبر
پرسش 1) نظر شما در مورد ایجاد یک مرکز اطلاعاتی 24 ساعتۀ پخش اخبار از تلویزیون و رادیوهای ماهواره ای به زبان فارسی در سراسر دنیا که مرکز فرماندهی برای همۀ مردم ایران و جهان باشد تا ارتباط خود را تا پیروزی حفظ کنند، چیست؟ ارتباطات کلید موفقیت در هر کاری است.
جورج ب، امریکا
شاهزاده رضا پهلوی: جورج عزیز،
از پرسش شما متشکرم. من هم با نظرات شما موافق هستم. تلاش برای آزادی و دموکراسی به وسیلۀ ارتباطی داخلی و خارجی نیاز دارد و چنین ارتباطی باید توسط خود ایرانیان کنترل شود نه اینکه تحت تاثیر و نفوذ هیچ دولت خارجی و سیاست های آنان باشد. این نیاز تعریف شده و بسیار ضروری است؛ اما همانند همۀ موارد دیگر در این تلاش گروهی به بودجه نیاز دارد، و به همین دلیل باید دست در دست هم تا تحقق زیرساخت ارتباطی مستقل برای حرکت مقاومت ایران کار کنیم.
--------------------------------------------------------------------------------
پرسش 2) با درود! مردم ایران بارها تلاش کرده اند از این رژیم خلاصی یابند. همواره مسئلۀ اصلی عدم وجود "رهبری" بوده است. استراتژی شما برای ایجاد رهبری لازم و دستیابی به اعتماد مردم چیست؟ پاینده ایران! زنده باد شاه!
مهرایران، استرالیا
شاهزاده رضا پهلوی: مهرایران عزیز،
با تشکر از نظرات صمیمانۀ شما. کاملا حق با شماست. رهبری یکی از موارد و عوامل کلیدی موفقیت در تلاش برای آزادی و دموکراسی است. جوهرۀ رهبری در گام نخست درک این نکته است که هر ایرانی از روستاهای کردستان گرفته تا خیابان های تهران، از آذربایجان تا بلوچستان، می تواند و باید رهبری تغییر را بعهده بگیرد. وظایف رهبری باید میان ما تقسیم شود.
من به سهم خود، در سی سال گذشته تلاش خود را وقف آگاه سازی جهان کرده ام تا ماهیت و پی آمدهای این رژیم را درک کنند. من اهمیت این موضوع را برای دولت های خارجی بیان کرده ام که باید دست مردم ایران را بگیرند نه مشت خصمانۀ این رژیم را. امروز، با در نظر گرفتن رویدادهای اخیر و آنچه در کشور عزیزمان می گذرد، گام های زیر را نیز برداشته ام:
> دو سازمان غیرانتفاعی "اتحادیۀ دموکراتیک ایران" (IDU) در امریکا و "انجمن اتحاد و دموکراسی ایران" (ARDI) در اروپا تاسیس کرده ام.
> تلاش کرده ام از زمان ظهور جنبش سبز در سطوح گوناگون، با جوانان ایرانی داخل ایران (رهبران امروز و فردای ایران) و کسانی که مجبور به پناهندگی در کشورهای خارجی شده اند، در تماس مداوم باشم.
همچنین، اطمینان یافته ام که مسائل ما در همۀ سطوح در برابر دیدگان جهانیان قرار گرفته باشد. از همه مهم تر، مکررا تاکید کرده ام که مداخلۀ نظامی خارجی چه اندازه مخرب بوده و نتیجۀ معکوس دارد و باید از آن پرهیز کرد. درعوض، از دولت های خارجی و شهروندان آنان خواسته ام از مردم ایران در تلاش برای آزادی حمایت کنند.
علاوه براین اقدامات، از شما می خواهم مسئولیت شخصی خود را بعهده گرفته و سهم خود را در حوزۀ تخصص و نفوذ خود انجام دهید. چه در داخل یا خارج ایران باشید، از همۀ هم میهنان خود درخواست می کنم با هم و با روحیۀ همکاری و موافقت گروهی کار کنیم.
من نیز دست در دست شما تلاش می کنم تا دولتی دموکراتیک و سکولار بسازیم، حقوق برابر برای بانوان را احیا نموده و به نقض فاحش حقوق بشر توسط رژیم ددمنش در ایران پایان دهیم.
---------------------------------------------------
پرسش 3) همۀ ما می خواهیم به خانه برگردیم، حدود پنج میلیون ایرانی با تحصیلات عالی اینجا زندگی می کنند؛ مضافا اینکه 95 درصد مردم ایران نیز می خواهند از این ملاها خلاص شوند. شما ظرفیت و توانایی آن را دارید که این منابع را گردهم جمع کنید. آیا پنلی برای اجرای یک طرح عملی تشکیل داده اید؟
صمدآقا، واشنگتن دی سی
شاهزاده رضا پهلوی: صمد عزیز،
استراتژی من در سی سال گذشته یکسان بوده است: سرنگون کردن رژیم از طریق مقاومت بدور از خشونت، و اجرای استراتژی ها و تاکتیک های نافرمانی مدنی. امروز بیش از هرزمانی، اتحاد همۀ منابع و خِردها در حمایت از آرمان های مردم ایران ضروری است.
من به سهم خود، هیئت های گوناگونی از مشاوران، کارشناسان و میهن پرستان دانش آموخته ای تشکیل داده ام که آماده و مشتاق و قادر به انجام بخشیدن ارادۀ مردم هستند. به موازات هر ساختار سیاسی، دو سازمان غیرانتفاعی در حمایت از اقدامات گوناگون طرفدار دموکراسی و حقوق بشر تاسیس کرده ام. نام سازمانی که در اروپا تاسیس کرده ام، "انجمن اتحاد و دموکراسی ایران" (ARDI) و در امریکا "اتحادیۀ دموکراتیک ایران" (IDU) است (آدرس وب سایت این سازمان www.irandemocraticunion.org است که فعلا در دست ساخت است). از شما درخواست می کنم به این دو سازمان پیوسته یا از آنها حمایت نموده و راه هایی برای صرف وقت، انرژی یا کمک مالی خود برای کمک به پیشبرد اهداف ما پیدا کنید.
---------------------------------------------------
پرسش 4) چگونه می توانیم از نیروی فکری جمعی خود، اینترنت، و رهبری برای متحد کردن 4 میلیون ایرانی در خارج از کشور در شکل یک سازمان غیرانتفاعی و فراکسیون های مختلف استفاده کنیم تا در کنار یکدیگر بایستند؟ "نهاد مردمی" کار خود را آغاز کرده است. نظرات و حمایت شما چگونه است؟
فرهمند، پنسیلوانیا
شاهزاده رضا پهلوی: فرهمند عزیز،
اصولا من از هر حرکت، ابزار یا مکانیسمی که در جهت اهداف مشترک ما کارساز باشد حمایت می کنم. خیلی خوشحالم که می بینم هم میهنان من از اینترنت و دیگر تکنولوژی ها برای یافتن راه های تازۀ همکاری برای مبارزه با این رژیم استفاده می کنند. جنبش سبز نخستین جنبش سیاسی در جهان است که از اینترنت برای سازماندهی مبارزات و ارتباط با جهان خارج و یکدیگر استفاده می کند. ما باید به توسعه و استفاده از تکنولوژی هایی که حرکت های ما را متحد و سازماندهی می کند ادامه دهیم.
---------------------------------------------
پرسش 5) حضرت والا، برای ایجاد تغییر در ایران و یافتن راهی برای پرهیز از حمام خون، ما نیز به ارتشی جهت حمایت و محافظت از مردم و تمامیت ارضی ایران نیاز داریم. چگونه می توانیم ارتش خود و نیز مردم ایران را گردهم جمع کنیم؟
فرهاد، بلژیک
شاهزاده رضا پهلوی: فرهاد عزیز،
خوشوقتم که این پرسش را کرده اید زیرا عامل مهم و حیاتی برای موفقیت جنبش را مطرح می کند. کمپین مقاومت بدور از خشونت شانس موفقیت بیشتری خواهد داشت که همدستی و همکاری نیروهای مسلح کشور: در درجۀ نخست نیروهای مسلح، سپاه پاسداران و حتی بسیج را داشته باشد.
با بیان اینکه با تغییر رژیم برادران و خواهران مان در نیروهای مسلح نیز نجات خواهند یافت، می توانیم بر آنان پیروز شویم. این رژیم، ما طرفداران دموکراسی سکولار را (که از نظر آنان ضدانقلاب هستیم) به صورت افرادی بی بخشش و انتقام جو جلوه می دهد. بنابراین لازم است با برادران مان در نیروهای مسلح ارتباط برقرار کنیم و به آنان بگوییم که اگر با مردم باشند، جامعه با آغوش باز از آنان استقبال خواهد کرد و درنتیجه جای خود را در ایران آزاد و دموکراتیک خواهند داشت.
همۀ ما باید به خاطر داشته باشیم که این رژیم اسلامی است که نیروهای مسلح و مردم ما را به گروگان گرفته است. همچنین باید بدانیم که باید به بخشش و عفو باورمند باشیم.
اما برای من کافی نیست که در مقام رهبر فقط از بخشش حرف بزنم. هر نوع آزادی وصلح جویی باید بخشی از روند آشتی باشد. بعلاوه، نباید به خشونت توسل کنیم. هر خشونتی از طرف ما سبب می شود هم میهنان ما در پیوستن به ما تردید کنند که نتیجۀ آن چرخۀ بی پایان خشونت و مجازات خواهد بود.
به باور من، این رژیم در نتیجۀ سیاست های ماجراجویانۀ خود با بی مسئولیتی تمامیت ارضی و استقلال ایران را که نیروهای مسلح کشور سال ها از آن محافظت نموده اند، به خطر انداخته است. بنابراین من همۀ اعضاء و افراد نیروهای مسلح را فرامی خوانم تا وظیفۀ تاریخی و اخلاقی خود را در محافظت از ملت و مردم و نه رژیم حاکم به انجام رسانند.
------------------------------------------------
پرسش 6) حضرت والا، ما به رسانه و صدا در ایران نیاز داریم و نیز یک حزب رسمی که فعالانه مفاهیم و ایده های شما را ترویج دهد. غرب اجازه نمی دهد این رژیم سقوط کند مگراینکه دولت دیگری برای جانشینی شکل گرفته باشد. برای این منظور چه اقداماتی صورت گرفته است؟ ایران هرگز نمیمیرد.
آذر، انگلیس
شاهزاده رضا پهلوی: آذر عزیز،
کاملا موافق هستم که ما به منابع گوناگون و هدفمند خبری در اینترنت، رادیو و تلویزیون برای ایرانیان داخل کشور نیاز داریم. همان گونه که در پاسخ به پرسش شمارۀ یک نیز اشاره کردم، در این برهه از زمان مانع اصلی، فقدان منابع کافی است. تنها با حمایت شما است که می توانیم بر موانع غلبه کنیم؛ و این حمایت می تواند به ما کمک کند به هدف خود دستیابیم.
در مورد بخش دوم پرسش شما، من باور ندارم که تنها یک گروه یا حزب بتواند گزینه ای برای جانشینی رژیم کنونی باشد زیرا خانوادۀ سیاسی ما بیش از آن گوناگون و متنوع است که یک ایدئولوژی یا حزب خاص بتواند نمایندۀ همۀ آنها باشد. درعوض، همۀ ما باید زیر یک سقف جمع شویم، ولو با ایدئولوژی های گوناگون، و تلاشهای خود را در راستای هدف ملت که دستیابی به رژیمی دموکراتیک و سکولار است هماهنگ کنیم.
------------------------------------------------
پرسش 7) چه وقت به ما علامت خواهید داد؟ ما سال هاست که منتظر آن لحظه هستیم و آمادۀ پیروی از شماییم تا به ایرانی آزاد و تازه برسیم. در تمام طول راه با شما همراه خواهیم بود.
فیتفول، انگلیس
شاهزاده رضا پهلوی: وفادار عزیز،
میلیون ها نفر که در خیابان های شهرهای ایران گردهم جمع شدند تا به نتیجۀ انتخابات سال گذشته اعتراض کنند، نشانه ای بود که جهان باید می دید: ایرانیان آمادۀ تغییر بنیادی هستند. من به سهم خود:
در تماس منظم با رهبران جوان جنبش سبز هستم و تلاش می کنم فعالیت های طرفدار دموکراسی و تغییر بدور از خشونت را هماهنگ نمایم؛
با تصمیم گیرندگان، قانونگذاران و سیاستگذاران دیدارهای منظمی دارم تا برای فقدان اسفناک حقوق بشر در ایران اقدام کنند و به آنان توصیه می کنم که بهترین کمک برای ایرانیان چیست و چگونه است؛
یک سازمان غیرانتفاعی اروپایی و یک سازمان غیرانتفاعی امریکایی (که در پرسش شماره 3 ذکر شد) تاسیس کرده ام تا شرایط حقوق بشر ایرانیان و پناهندگان ایرانی را به آگاهی عموم برسانند و از اقدامات دموکراسی خواهانه حمایت کنند؛
راه های زیادی برای کمک کردن وجود دارد:
کمک کردن به IDU و یا ARDI (در پرسش شماره 3 به آنها اشاره شد)؛
مهم نیست در کدام کشور زندگی می کنید، نامه ای به قانونگذاران بنویسید و از آنها بخواهید از حرکت های دموکراسی خواهانه در ایران حمایت کنند و به شرایط حقوق بشر در ایران اعتراض نمایند؛
غذا، لباس، و پول برای حمایت از پناهندگان ایرانی که اکنون در ترکیه، عراق، یونان، فرانسه و دیگر کشورها زندگی می کنند جمع آوری کنید؛
نامه ای به کمیسیون عالی پناهندگان ملل متحد بنویسید و از آنان درخواست کنید در جهت کمک به پناهندگان ایرانی اقدام کنند؛
از "مرکز اسناد حقوق بشر ایران" (www.iranhrdc.org) که سازمانی معتبر است و در زمینۀ مستندسازی نقض حقوق بشر این رژیم کار می کند، پشتیبانی کنید؛
به سازماندهی تظاهرات و اعتراضات برای نشان دادن حمایت خود از هدف ما ادامه دهید و بگذارید صدای مردم ایران به گوش جهانیان برسد.
هزار ایرانی باید برای هر ندا و سهراب به پاخیزد: دیروز، امروز و فردا.
----------------------------------------------------
پرسش 8) آقای رضا پهلوی، سلام. من از ایران با شما تماس می گیرم. پرسش من دربارۀ سطح فعالیت شما در داخل ایران است. لطفا مرا ببخشید که این پرسش را مطرح می کنم چراکه شما و ایده های زیبای شما را دوست دارم. امیدوارم فعالیت های خود را در دانشگاه ها بیشتر گسترش دهید.
پیام، تهران
شاهزاده رضا پهلوی: پیام عزیز،
با سپاس. تا جایی که بتوانم به گسترش و توسعۀ ارتباط خود با موسسات آموزشی ادامه می دهم. همان گونه که می دانید، محدودیت هایی وجود دارد اما باید بر این موانع غلبه کنیم، بنابراین من منتظر نظر شما و مشارکت شما در کمک به دستیابی به ابزاری بهتر برای برقراری ارتباط هستم.
---------------------------------------------
پرسش 9) ارتش و سپاه پاسداران می توانند نقش مهمی در رهایی از این رژیم ایفا کنند. آیا طرحی برای به حرکت درآوردن آنان و جلب اعتماد آنان دارید؟ پاینده ایران! زنده باد شاه!
مهرایران، استرالیا
شاهزاده رضا پهلوی: مهرایران عزیز،
همان طور که در پرسش شمارۀ 5 توضیح داده شد، ارتش و سپاه پاسداران باید بدانند که اگر می خواهند به مردم وفادار باشند، اگر از دست درازی به برادران و خواهران خود سرپیچی کنند، جایی درایران آینده خواهند داشت. مردم ایران نشان داده اند که با آغوش باز از برادران خود استقبال می کنند... ما از ارتش و سپاه پاسداران می خواهیم در این مبارزه به ما بپیوندند: همین امروز، نه فردا. هر روز که ما از هم جدا بمانیم، رژیم آخوندی بیشتر قدرت را حفظ می کند.
-----------------------------------------
پرسش 10) آیا نیازی به تشکیل یک حزب ملی متشکل از همۀ ایرانیان، صرف نظر از ایدئولوژی سیاسی، باورهای مذهبی و طبقۀ اجتماعی، برای مقاومت و بیرون راندن این مرتجع ها از ایران وجود دارد؟ دراین صورت، چرا اقدام عملی برای انجام این کار نمی کنید؟ با احترام.
شهریار، واشنگتن
شاهزاده رضا پهلوی: شهریار عزیز،
سیستم دموکراتیک ذاتا کثرت گرا است. بنابراین یک حزب به تنهایی نمی تواند نمایندۀ آرمان های همۀ مردم باشد. ما می توانیم به هدف برسیم اما نه زیر چتر تک-حزبی. درعوض، باید در یک هدف به توافق برسیم که همانا آزاد ساختن ایران از دین-سالاری امروز است. تاریخ به ما یاد داده است که پیروی از ایدئولوژی به
نتایج زیانباری منجر می شود، چه این پیروی به نام یک مذهب صورت گیرد چه یک ایدئولوژی سیاسی. من شخصا نمی خواهم که اشتباهات تاریخ تکرار شود.
جامعۀ ما از نظر فرهنگی، نژادی، مذهبی و سیاسی پیچیده و گوناگون است. به عقیدۀ من، ایران فردا حزب های گوناگونی خواهد داشت که نمایندگی گوناگونی غنی ما را خواهند کرد برای برقراری یک نظام سکولار.
هفتم آبان روز کوروش بزرگ بر همگان شاد باد
ایوب زاهد
فرمان کوروش بزرگ
کوروش بزرگ ، نماد انسان متمدن و با شکوه ، نه صرفا برای ایران و ایرانی بلکه میراثی جاودانه در دفاع از حقوق انسانی وشهروندی و از بین بردن تبعیض علیه بشریت در تاریخ از خود برجای گذاشته است .
...آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه مردم گام های مرا با شادمانی پذیرفتند. . . نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این سرزمین وارد آید. برده داری را برانداختم، به بدبختی آنان پایان بخشیدم..." کوروش کبیر
تویی فره فر شاهنشهان
که پاکیزه جانی و روشن روان
..اینک که به یاری مزدا ، تاج سلطنت ایران و بابل و کشورهای جهات اربعه را به سر گذاشته ام ، اعلام می کنم :
که تا روزی که من زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد
دین و آیین و رسوم ملتهایی که من پادشاه آنها هستم ، محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت که حکام و زیر دستان من ، دین و آئین و رسوم ملتهایی که من پادشاه آنها هستم یا ملتهای دیگر را مورد تحقیر قرار بدهند یا به آنها توهین نمایند
در این پارسگرد و در این مهد پاک
بریزم همی اشک بر روی خاک
تو ای دادگر شاه پوزش پذیر
به بینادلی دست ما را بگیر
همه تارو پودم پر از مهر توست
جهان را نیازی بدان چهرتوست
شکوه وعظمت کوروش کبیر در بخشند گی و برقراری قانون و عدالت بود ، وبا آنکه ابرقدرت دوران خویش بود ، اما هرگز در پی استعمارو تحکیم قدرت جاه طلبانه برنیامد و برای نجات انسانها ی تحت ظلم و استبداد به پیکار برخاست و نظم و عدالت را در همه جا برپا نمود و اینگونه گوهری درخشان مزین تاریخ شد .
نظر بزرگان در باره کوروش
پروفسور ایلیف مدیر موزه لیورپول انگلستان:
در جهان امروز بارزترین شخصیت جهان باستان کوروش شناخته شده است. زیرا نبوغ و عظمت او در بنیانگذاری امپراطوری چندین دهه ای ایران مایه ی شگفتی است. آزادی به یهودیان و ملت های منطقه و کشورهای مسخر شده که در گذشته نه تنها وجود نداشت بلکه کاری عجیب به نظر می رسیده است از شگفتی های اوست.
دکتر هانری بر دانشمند فرانسوی:
این پادشاه بزرگ یعنی کوروش هخامنشی برعکس سلاطین قسی القلب و ظالم بابل و آشور بسیار عادل و رحیم و مهربان بود زیرا اخلاق روح ایرانی اساسش تعلیمات زرتشت بوده است. به همین سبب بود که شاهنشاهان هخامنشی خود را مظهر صفات نیک می شمردند و همه قوا و اقتدار خود را از خداوند دانسته و آن را برای خیر بشر و آسایش و سعادت جامعه انسان صرف می کردند.
پروفسور آلبر شاندور:
شاهنشاهی ایران که پایه گذار آن کوروش بزرگ است به هیچ وجه بر اساس خشونت پی ریزی نشد بلکه عکس آن درست است. زیرا با رعایت حقوق مردمان پایه گذاری شد. پارسی ها با مساعدت یکدیگر و به یاری پادشاهان مقتر خود عظمت و شکوهی را در تاریخ به جای گذاشته اند که نشانه نبوغ و نژاد پاک آنان است. نژادی که حماسه آنان را همچون آفتابی در تاریکی نشان می دهد. آنان درخششی در جهان از خود به جای گذاشته اند که برای آیندگان نیز خواهد ماند.
ژنرال سرپرسی سایکس:
مطالب کتاب مقدس تورات و نوشته های یونانی و سنت های ایرانی همه همداستانند که کوروش باستانی سزاوار لقب بزرگ بوده است. مردم او را دوست می داشتند و «پدر» می خواندنش. ما نیز می توانیم بدان ببالیم که نخستین مرد بزرگ آریایی که سرگذشت اش بر تاریح روشن است، صفاتی چنان عالی و درخشان داشته است.
ژنرال سرپرسی سایکس بعد از دیدار از آرامگاه کوروش بزرگ:
من خود سه بار از این آرامگاه دیدن کرده ام و توانسته ام اندک تعمیری نیز در آن چا بکنم و در هر سه بار این نکته را یادآورده شده ام که زیارت آرامگاه کوروش، پادشاه بزرگ و شاهنشاه جهان امتیاز کوچکی نیست و من بسی خوشبخت بوده ام که به چنین افتخاری دست یافته ام. به راستی من در گمانم که آیا برای مردم آریائی(هندو اروپایی) هیچ بنای دیگری هست که از آرامگاه بنیان گذار دولت پارس و ایران ارجمندتر و مهم تر باشد.
افلاطون:
پارسیان در زمان شاهنشاهی کوروش اندازه میان بردگی و آزادگی را نگاه می داشتند. از این رو نخست خود آزاد شدند و سپس سرور بسیاری از ملت های جهان شدند. در زمان کوروش بزرگ فرمانروایان به زیردستان خود آزادی می دادند و آنان را به رعایت قوانین انسان دوستانه و برابری ها راهنمایی می کردند. مردمان رابطه خوبی با پادشاهان خود داشتند. از این رو در موقع خطر به یاری آنان می شتافتند و در جنگ ها شرکت می کردند و آزادی و مهرورزی و رعایت حقوق اجتماعی به زیبایی انجام می گرفت.
هرودوت- تاریخ هرودوت:
هیچ پارسی یافت نمی شد که بتواند خود را با کوروش مقایسه کند. از این رو من کتابم را درباره ایران و یونان نوشتم تا کردارهای شگفت انگیز و بزرگ این دو ملت عظیم هیچ گاه به فراموشی سپرده نشود.
کوروش سرداری بزرگ بود. در زمان او ایرانیان از آزادی برخوردار بودند و بر بسیاری از ملت های دیگر فرمانروایی می نمودند. سربازان او پیوسته برای وی آماده جانفشانی بودند و بخاطر او از هر خطری استقبال می کردند.
پروفسور گیریشمن- ایران از آغاز تا اسلام:
کمتر پادشاهی است که پس از خود چنین نام نیکی باقی گذاشته باشد. کوروش سرداری بزرگ و نیکخواه بود. او آن قدر خردمند بود که هر زمانی کشور تازه ای را تسخیر می کرد به آن ها آزادی مذهب می داد و فرمانروای جدید را از میان بومیان آن سرزمین انتخاب می نمود. او شهرها را ویران نمی کرد و قتل عام و کشتار نمی کرد. ایرانیان کوروش را پدر و یونانیان که سرزمینشان به وسیله ی کوروش تسخیر شده بود وی را سرور و قانون گذار می نامیدند و یهودیان او را مسیح خداوند می خواندند.
کنت دوگوبینو سفیر اسبق فرانسه در تهران(مورخ فرانسوی):
تاکنون هیچ انسانی موفق نشده است اثری را که کوروش در تاریخ جهان باقی گذاشت، در افکار میلیون ها مردم جهان بوجود آورد. من اذعان می دارم که اسکندر و سزار و کوروش که سه مرد اول جهان شده اند، کوروش در صدر آن ها قرار دارد و تاکنون در جهان کسی به وجود نیامده است که بتواند با او برابری کند و او همانطور که در کتاب های ما آمده است مسیح خداوند است. قوانینی که او صادر کرد که در تاریخ آن زمان که انسان ها به راحتی قربانی خدایان می شدند بی سابقه بود.
هارولد لمب دانشمند آمریکایی:
در شاهنشاهی ایران باستان که کوروش سمبل آنان است، آریایی ها درتاجگذاری به کردار نیک- گفتار نیک- پندار نیک سوگند یاد می کردند که طرفدار ملت و کشورشان باشند که این امر در صدها نبرد آنان به وضوح دیده می شود که خود شاهنشاه در راس ارتش به سوی دشمن برای حفظ کیان کشورشان می تاخته است.
گزنفون مورخ بزرگ یونانی:
ما در این باره فکر کردیم که چرا کوروش به این اندازه برای فرمانروایی عادل مردمان ساخته شده بود. سه دلیل برایش پیدا کردیم. نخست نژاد اصیل آریایی او و بعد استعداد طبیعی و سپس نبوغ پرورش او از کودکی بوده است.
کوروش نابغه ای بزرگ، انسانی والامنش، صلح طلب و نیک منش بود. او دوست انسان ها و طالب علم و حکمت و راستی بود. کوروش عقیده داشت پیروزی بر کشوری این حق را به کشور فاتح نمی دهد تا هر تجاوز و کار غیر انسانی را مرتکب شود. کوروش برای دفاع از کشورش که هر ساله مورد تاخت و تاز بیگانگان قرار می گرفت امپراطوری قدرتمند و انسانی را پایه گذاشت که سابقه نداشت. او در نبردها آتش جنگ را متوجه کشاورزان و افراد عام کشور نمی کرد. او ملت های ملغوب را شیفته خود کرد به صورتی که اقوام شکست خورده که کوروش آنان را از دست پادشاهان خودکامه نجات داده بود، او را خداوندگار می نامیدند. او برترین مرد تاریخ، بزرگترین، بخشنده ترین، پاک دل ترین انسان تا این زمان بود.
کنت دوگوبینو فرانسوی- ایران باستان:
شاهنشاهی کوروش هیچگاه در عالم نظیر نداشت. او به راستی یک مسیح بود زیرا به جرات می توان گفت که تقدیر او را چنین برای مردمان آفرید تا برتر از همه جهان آن روز خود باشد.
نیکلای دمشقی:
کوروش شاهنشاه پارسیان در فلسفه بیش از هرکس دیگر آگاهی داشت. این دانش را نزد مغان زرتشتی آموخته بود.
پروفسور کریستین سن ایران شناس و استاد زبان اوستایی و پهلوی:
شاهنشاه کوروش بزرگ نمونه یک پادشاه جوانمرد بوده است. این صفات برجسته اخلاقی او در روابط سیاسی اش دیده می شده است. در قوانین او احترام به حقوق ملت های دیگر و فرستادگان کشورهای دیگر وجود داشته است و سرلوحه دولتش بوده که این قوانین امروز بین الملل نام گرفته است.
ویل دورانت- تاریخ تمدن ویل دورانت:
کوروش از افرادی بوده که برای فرمانروایی آفریده شده بود. به گفته امرسون همه از وجود او شاد بودند. روش او در کشورگشایی حیرت انگیز بود. او با شکست خوردگان با جوانمردی و بزرگواری برخورد می نمود. به همین دلیل یونانیان که دشمن ایران بودند نتوانستند از آن بگذرند و درباره او داستان های بیشماری نوشته اند و او را بزرگترین جهان قهرمان پیش از اسکندر می نامیدند. او کرزوس را پس از شکست از سوختن در میان هیزم های آتش نجات داد و بزرگش داشت و او را مشاور خود ساخت و یهودیان دربند را آزاد نمود. کوروش سرداری بود که بیش از هر پادشاه دیگری در آن زمان محبوبیت داشت و پایه های شاهنشاهی اش را بر سخاوت و جوانمردی بنیان گذاشت.
کلمان هوار- تمدن ایرانی:
کوروش بزرگ در سال 550 قبل از میلاد بر تخت پادشاهی ایران نشست. وی با فتوحاتی ناگهانی و شگفت انگیز امپراطوری پهناوری را از خود به جای گذاشت که تا آن روزگار کسی به دنیا ندیده بود. کوروش سرداری بزرگ و سرآمد دنیای آن روزگار بود. او اقوام مختلف را مطیع خود ساخت. او اولین دولت مقتدر و منظم را در جهان پایه ریزی کرد. برای احترام به مردمان کشورهای دیگر معابدشان را بازسازی کرد. او پیرو دین یکتاپرستی زرتشت بود ولی به هیچ عنوان دین خود را بر ملل مغلوب تحمیل نکرد.
مولانا ابوالکلام احمد آزاد فیلسوف هندی:
کوروش همان ذوالقرنین قرآن است. او پیامبر ایران بود زیرا انسانیت و منش و کردار نیک را به مردم ایران و جهان هدیه داد.
اخلیوس(آشیل) شاعر نامدار یونانی- تراژدی پارسه:
کوروش یک تن فانی سعادتمند بود. او به ملل گوناگون خود آرامش بخشید. خدایان او را دوست داشتند. او دارای عقلی سرشار از بزرگی بود.
ما ایرانیان در شرایطی این روز ملی و خجسته را با افتخار گرامی میداریم که ، در میهن به یادگار مانده از کوروش کبیر ، جنایتکارانی بر اریکه قدرت تکیه زده اند که حصر و نسل این سرزمین گرانمایه را با ریختن خون فرزانگانش به تاراج برده اند . به همین دلیل مردم شجاع ایران زمین با خروش و قیام یکپارچه برعلیه غاصبین حق حاکمیت مردم ایران ، نه ، گفتند و برعلیه این حکومت نکبت و پلید قیام نمودند و با شعارهای مرگ بردیکتاتور ، مرگ بر اصل ولایت فقیه شعار آزادی سر دادند.
باشد تا با سرنگونی حکومت جهل و فریب آخوندی و در فضای آزادی و دمکراسی که کوروش کبیر بنیانگذار تاریخی آن بود کوروش و راه و آئینش را سرلوحه ارزشهای ایران و ایرانی کنیم .
روز کوروش کبیر برهمگان شاد باد
ششم آبان 1389
28 اکتبر 2010
ایران پرس نیوز
گزارشی از وضعیت قرون وسطایی زندان گوهردشت
گزارشی از وضعیت قرون وسطایی بند 1 زندان گوهردشت کرج و گفته های سهراب سلیمانی
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" زندانیان بند 1 زندان گوهردشت کرج نزدیگ به یک هفته است که آنها را در شرایط زندان در زندان قرار داده اند. چندین روز است که درب سالنها بر روی زندانیان بسته شده است و در شرایط غیر انسانی قرار داده شده اند.
پس از ایجاد درگیری خونین توسط باند مافیایی زندان در 2 آبان ماه که منجر به در آستانه مرگ قرار گرفتن زندانی وحید خدا بخش شد .درب سالنهای بند1 بر روی زندانیان بسته شد و از آن زمان تاکنون زندانیان از رفتن به هواخوری محروم شدند و صدها زندانی که در فضای بسیار محدود و فاقد هواکش می باشند به حالت زندان در زندان در آمدند.به دلیل بستن بودن درب سالنها فروشگاه بند مواد مورد نیاز زندانیان را نمی تواند تامین کند و زندانیان که بخاطر پایین بودن کمیت و کیفیت غذا ناچار هستند که با خرید بیسکویت و غیره غذای مورد نیاز خود را تامین کنند خالی شده است. همچنین زندانیان سیگاری به علت پایان یافتن سیگار در فروشگاه قادر به تامین سیگار مورد نیاز خود نیستند .تعدادی از زندانیان این بند که سخت بیمار هستند اجازه انتقال به بهداری زندان را نیافتند. این مسئله باعث شده است که فضای تنش آلودی را در بند ایجاد کند.
گفته های سهراب سلیمانی رئیس سازمان زندانهای تهران: دقت در این نکته که سرویسرسانی و خدماتدهی در زندانها به گونهای شده که از جو یک محیط بد به محیطی دست پیدا کنیم که آن را هتل مینامند،...
از طرفی دیگر تعدادی از زندانیان که در سلولهای انفرادی بند 1 معروف به سگدونی در بازداشت بسر می بردند به سلولهای انفرادی بند 5 منتقل شده اند. اسامی تعدادی از افرادی که به سلولهای انفرادی بند 5 منتقل شده اند عبارتند از ؛شریف خسروی 24 ساله به دلیل شکنجه های وحشیانه پاها و دستهای او شکسته شده است و با ویلچر به بند 5 منتقل شد،محسن حسن وند28 ساله،امیر بیاتونی 27 ساله،محمود خانی 20 ساله و همچنین رضا جلال زندانی که به دلیل درگیری با یکی پاسداربندها که از شکنجه گران سلولهای انفرادی بند 1 می باشد انتقال یافتند.گزارشاتی حاکی از آن است که هدف از انتقال آنها به سلولهای انفرادی بند 5 احتمالا حذف فیزیگی این زندانیان است و بخصوص زندانی رضا جلال که جانش در معرض خطر جدی قرار دارد.تا به حال تعدادی از زندانیان معترض که به سلولهای انفرادی بند 5 (مانند سیامک بندلو و محمد عظیمی و...) منتقل شد بودند به صورت مرموزی به قتل رسانده شدند ولی در گزارشهای پزشگی آنها خودکشی و مصرف بیش از حد مواد مخدر ذکر شد.
گفته های سهراب سلیمانی رئیس سازمان زندانهای تهران: بحث خشونت و ظلم در حق زندانی از زندانهای کشور رخت بربسته و صدمه جسمی به زندانی و ایجاد فشار بر وی خط قرمز عمل در سازمان زندانهای کنونی است؛ در حال حاضر اقدامات و رفتارهای زندانبانی در ایران بهترین نوع آن در سطح دنیا است
یکی از شیوه های ضدبشری مسئول سازمان زندانهای استان تهران سهراب سلیمانی و مدیران تحت فرمان او مانند علی حاج کاظم ایجاد درگیری قومی بین زندانیان است. بعنوان مثال در بند 1 زندان گوهردشت کرج سالنها را به شکل قومیتی تقسیم کرده اند. در سالن 1 زندانیان استان تهران نگهداری می شوند و در سالن 3 زندانیان کرد و لر زندانی هستند.علی حاج کاظم و علی محمدی رئیس و معاون زندان ،کرمانی و فرجی رئیس و معاون اطلاعات و رضا ترابی رئیس بازرسی زندان با تشکیل باندهای مافیایی که در فروش مواد مخدر و در سرکوب زندانیان معترض نقش دارند به آنها دستور می دهند تا به درگیری خونین قومیتی در این بند دامن بزنند که نتیجه این درگیریها تعداد زیادی کشته و معلول بر جای گذاشته است.در هر سالن تعدادی از پاسداربندها به عنوان تحریک کننده درگیری قومی عمل می کنند پاسداربندهایی که درسالن 3 این نقش را به عهده دارند به نام های رضا طریقی و محمد محمدی ( فرزند قاسم محمدی معروف به دائی قاسم که از شگنجه گران بند 6 زندان گوهردشت می باشد و در شکنجه فیزیگی معلم اسیر رسول بداقی نقش داشت).در این بند به وفور مواد مخدر مانند کراک و شیشه و غیره یافت می شود.
سلیمانی به امکانات خدمترسانی به زندانیان در زندانها اشاره کرد و ادارههای موجود در زندانها از جمله اداره حفاظت و اطلاعات را ابزارهای خدمت به زندانیان برشمرد و ادعا کرد: وجود این ابزارها باعث جلوگیری از تبعیض بین زندانیان میشود
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،قتل، شکنجه،ایجاد باندهای مافیایی برای فورش مواد مخدر،سرکوب خونین زندانیان معترض و ایجاد درگیریهای خونین قومی در زندان را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار رسیدگی به آشویتسهای بدون اتاق گاز در ایران است.
روز کوروش بزرگ؛ آن که ترساندن را افتخار نمی دانست
شکوه ميرزادگی
به مناسبت روز کورش بزرگ
و تقدیم به مردمان سرزمینم ایران،
که سال هاست در ترس زندگی می کنند!
ديگر باره در آستانه ی روز کورش بزرگ ايستاده ايم؛ یکی از نادر روزها و شاید تنها روزی در سزرمین ما، که نه به خواست حکومت ها و دولت ها و نه به دست قدرتمندان مذهبی که به خواست مردمان و در یک دوره ی خاص، که فشارهای دیکتاتوری از یک سو و ویرانگری های نشانه های فرهنگی و ملی ما از سویی دیگر به اوج خود رسیده بود، تجليل می شود.
به عنوان یکی از علاقمندان کورش بزرگ، همین جا و برای چندمین بار اعلام می کنم که کورش برای من ـ و یقین دارم برای امثال من ـ نه قديس است، نه از آسمان فرو افتاده، نه نشانه هایی از تفاوت هایی خونی یا برتری های مشابه آن با دیگران دارد، نه امپراتور باستانی بودنش ـ و اصولاً باستانی بودن اش ـ مهم است، و نه آمدن نامش در تورات یا قرآن سبب برتری اش بر دیگران شده؛ بلکه از نظر من ـ و یقین دارم برای امثال من ـ فقط و فقط فرمانی که او برای آزادی انسان صادر کرده عامل احترام به او است. چرا که نه تنها در آن زمان سندی به قد و قامت و اندازه ی فرمان او در ارتباط با زندگی زمینی انسان بوجود نیامده بود بلکه تا قرن های قرن بعد، در کل جهان و حتی در اکنون سرزمین ما، وجود نداشته است و، در نتيجه، برخی از آن چه که کورش در این فرمان گفته آن چنان امروزی است ـ یعنی منتاسب با قرن بیست و یکمی است که ما در آن زندگی می کنیم ـ که ایراد همه ی کسانی را که می گویند از او نباید گفت چون در دوره ی باستان می زیسته، و از او گفتن را به عنوان «باستانگرایی» نام می برند، پوچ و بیهوده می کند.
اگر به تاریخ تکامل حقوق انسان، از دنیای وحش تا دنیای امروزمان که در آن والایی و کرامت انسان و قدر و ارزش حقوق او به تثبيت رسیده، نظری بياندازيم می بینیم که هدف قرن ها تلاش و رنج مردمان در سراسر جهان ماهيتی نداشته جز تحقق آرزوهای مهمی چون عدالت و آزادی و صلح؛ يعنی پديده هایی که بتوانند همچون چتری از آرامش و سلامت و شادمانی و رفاه بر زندگی آن ها سايه افکنده و از سلطه ی تبعیض های قومِی، نژادی، مذهبی، و فرهنگی بر زندگی شان جلوگیری کند و از خشونت و رنج در امانشان دارد. اما در طول همين تاریخ، کمتر سندی را در دست داريم که نشان از این همه یا اندکی از آنها را در خود داشته باشد.
در اينجا، البته، منظور من از «اسناد»، متون نوشته شده به وسیله ی مصلحان یا اندیشمندان جهان که بازتاب دهنده ی خواست مردمان بوده اند نیست. منظورم اسنادی است که این خواست ها را از موضع قدرت سياسی و به عنوان قوانینی ملی و سپس بین المللی قابل اجرا دانسته باشند. این گونه اسناد اندک را می شود بیشتر پس از قرون هفده و هجدهم دید؛ پس از آغاز دوران روشنگری بزرگ؛ پس از پایان دوران قدرت کلیسا که به دوران سیاه مشهور است؛ پس از انقلاب صنعتی که حضور انسانی و برابر زن را در جهان محقق ساخت؛ و پس از آنکه مردمان سرنوشت خویش را در دست خود گرفتند.
مهمترین این اسناد عبارتند از قوانین تغییر يافته در انگلستان به نفع مردم و پس از قیام 1688، فرمان لغو برده داری در آمریکا به وسیله لینکلن و پس از شورش های مختلف مخالفان تبیعض و برده داری، و نشست های روشنفکران و مصلحان اجتماعی در فرانسه پس از کشتارهای انقلاب کبیر فرانسه، و ساختن طرحی به عنوان حقوق شهروندی یا حقوق انسان در دوران پيش از نوشتن قانون اساسی این کشور.
این قوانین، طی سال ها و به مرور، نه تنها مردمان این کشورها را از دوران وحش و سپس از قرون وسطی دور و به دوران تحقق خواست های آزادی بخش نزدیک کرده اند، بلکه نمونه هایی محسوب شده اند برای کشورهای دیگری که قصد گذار از دنیای تبعیض به دنیای برابری ها را داشته اند. در واقع، نتیجه ی همه ی رنج ها، شورش ها، انقلاب ها، و نتیجه ی همه ی خواست های بشری برای عدالت و رفاه و شادمانی و رفع تبعیض، اکنون در چند ورق ساده ی کاغذ و به نام «اعلامیه ی جهانی حقوق بشر» چتر خویش را بر سر مردمان جهان گسترده است. البته، اگرچه اکنون اعلامیه ی جهانی حقوق بشر مورد قبول بیشترین کشورهای جهان است، هنوز بیشترین مفاد آن در جهان پشتوانه ی قانونی و قابل اجرا ندارد.
نکته در اين است که مردمان کشورهای پیشرفته ای که یا خودشان بخش هایی از اين اعلاميه را برساخته و در قوانین خویش جای داده اند، و يا مفاد آن را قبول دارند، اکنون سخت به خود می نازند و در هر مناسبتی یاد زنان و مردانی را که آغازگران این تحولات در سرزمین شان بوده اند گرامی می دارند. هیچ آمریکایی نمی گوید که «به من چه که آبراهام لینکلن حدود صد و پنجاه سال پیش برده داری را لغو کرد»، یا مردمان فرانسه نمی گویند «به ما چه که چند قرن پيش بزرگان ما حقوق شهروندی را نوشتند و زمینه های اعلامیه حقوق بشر را فراهم ساختند»؛ چرا که برای مردمان متمدن تنها آن چه هایی در جهان کهنه می شوند که کاربردی امروزی و انسانی و شریف نداشته باشند.
و چنین است که ما نمی توانیم نسبت به کورش بزرگ و منشور او بی تفاوت باشیم؛ نمی توانیم ایرانی باشیم و به او احترام نگذاریم؛ نمی توانیم انساندوست باشیم و او را به عنوان یکی از سرآمدان عشق به انسان ندیده بگیریم؛ نمی توانیم به حقوق بشر احترام بگذاریم اما نام او را پنهان کنيم.
اينجا، و از اين نگاه، فقط کافی است به سه بند از گفته های او در منشور نگاه کنیم؛ بندهایی که از زبان اصلی به زبان های مختلف ترجمه شده اند، و آنها را با اعلامیه ی جهانی حقوق بشر که قرن ها پس از او بوجود آمده است، مقایسه کنیم. آری، فقط همین سه بند:
فرمان کورش در ارتباط با برده داری و کار بی مزد:
من شهر بابل و همه ی دیگر شهرهای مقدس را در فراوانی نعمت پاس داشتم، درماندگان در بابل را که به بیگاری کشانده بودند، از درماندگی و بیگاری برهانیدم.
اعلامیه حقوق بشر در مورد بردگی و بیگاری: ماده ی 4
هيچ کس را نبايد در بردگی يا بندگی نگاه داشت : بردگی و داد و ستد بردگان به هر شکلی که باشد ، ممنوع است.
فرمان کورش در مورد آزادی محل سکونت:
همگی آن مردم را که پراکنده بودند،{آواره و تبعیدی} فراهم آوردم و آنان را به جايگاه های خويش بازگردانيم.
اعلامیه حقوق بشر در مورد آزادی محل سکونت
ماده ی 13
1 ) هر شخصی حق دارد در داخل هر کشور آزادانه رفت و آمد کند و اقامت گاه خود را برگزيند.
2 ) هر شخصی حق دارد هر کشوری ، از جمله کشور خود را ترک کند يا به کشور خويش بازگردد.
منشور کورش در مورد ممنوعیت شکنجه و آزار:
سربازان بسيار من دوستانه اندر بابل گام برمی داشتند، من نگذاشتم کسی (در جايي) در تمامی سرزمين های سومر و اکد ترساننده باشد
اعلامیه حقوق بشر در مورد ممنوعیت شکنجه و آزار:
ماده ی 5
هيچ کس نبايد شکنجه شود يا تحت مجازات يا رفتاری ظالمانه ، ضد انسانی يا تحقير آميز قرار گيرد.
به نظر من، این بندها و شباهت بدون تردیدش به اعلامیه حقوق بشر، نشاندهنده اهمیت و بزرگی انسانی کورش است. در عین حال زیباترین بخش فرمان کورش در این دوران خاص از زندگی ما ایرانی ها، همین ممنوعیت آزار مردمان است. کورش به عنوان یک رهبر سیاسی در 2500 سال پیش، نه تنها شکنجه را، که ترساندن مردم را حتی، مجاز نمی دانسته است؛ آن هم نه در قرن بیستم و بیست و یکم که در زمانه ای که بر بیشترین کشورهای جهان قانون خشونت و وحش حاکم بوده است. در واقع او تنها رهبر زمانه اش بود که ترساندن مردم را افتخار نمی دانست.
و شاید این زیباترین بخش منشور در امروز ایران بیش از هر زمانی باید برای ما ارزش و اعتبار داشته باشد؛ زمانه ای که مردانی به جای او در جايگاه اداره ی ایران نشسته اند که تنها سلاح و تنها وسیله ی ماندگاری در قدرت شان پراکندن ترس است و شکنجه و زندان و خفه کردن و تحقیر بدون توقف مردمان.
روز کورش بزرگ بر همگان خجسته باد
29 اکتبر 2010
اشتراک در:
پستها (Atom)