کنفرانس خبری شاهزاده رضا پهلوی
پارس دیلی نیوز به نقل از بخش فارسی صدای آمریکا نوشت:شاهزاده رضا پهلوی درباره درگذشت شادروان شاهزاده شاهپور علیرضا پهلوی به خبرنگاران گفتند:«خانواده من پیش از این، با این بیماری فلج کننده دست و پنجه نرم کرده بود، ولی ما این را هم می دانیم که این تراژدی منحصر به ما نیست، ما آن را با میلیون ها نفر در سراسر جهان و به ویژه با آنهایی که در وطنمان، ایران هستند و از همین بیماری در رنج هستند شریک هستیم.»
شاهزاده رضا پهلوی، پسر بزرگتر محمدرضاشاه پهلوی، شاهنشاه آریامهر ایران، روز چهارشنبه در کنفرانسی خبری، از «عواقب غم انگیز» افسردگی برادر جوان تر خود سخن گفتند. شاهزاده علیرضا پهلوی، ۴۴ ساله روز سه شنبه در محل سکونتش واقع در شهر بوستون با شلیک گلوله به زندگی خود پایان داد.
بنا بر گزارشات ، شاهزاده رضا پهلوی که پس از درگذشت برادرش به شهر بوستون در شمال شرق آمریکا رفته بودند، اعلام کردند شاهزاده شاهپور علیرضا پهلوی سال ها با بیماری افسردگی مبارزه می کردند. ایشان در حالی که سعی داشت از گریه پرهیز کنند، به نماینده رسانه ها از برادر خود و اینکه چگونه افسردگی از
خانواده او قربانی گرفته است، سخن گفتند.
خانواده او قربانی گرفته است، سخن گفتند.
در سال ۲۰۰۱ نیز جسد شاهدخت لیلا پهلوی، خواهر ۳۱ ساله شاهزاده رضا پهلوی پس از مصرف بیش از اندازه قرص های آرام بخش در اتاق هتلی در پاریس کشف شد.
شاهزاده رضا پهلوی درباره درگذشت شادروان شاهپور علیرضا پهلوی به خبرنگاران گفتند:«خانواده من پیش از این، با این بیماری فلج کننده دست و پنجه نرم کرده بود، ولی ما این را هم می دانیم که این تراژدی منحصر به ما نیست، ما آن را با میلیون ها نفر در سراسر جهان و به ویژه با آنهایی که در وطنمان، ایران هستند و از همین بیماری در رنج هستند شریک هستیم.»
شاهزاده رضا پهلوی گفتند:«ما امروزعزاداریم، عزادار تسلیم شدن علیرضای محبوب ما به سنگینی، درد و فشارهای روزانه این بیماری شدید، و عزاداریم به خاطر از کف رفتن وعده و وعید یک زندگانی دیگر.»
شاهزاده رضا پهلوی گفتند زمانی که خانواده او پس از انقلاب ایران مجبور به ترک کشور شدند، برادرش ۱۲ ساله بود و خواهرش لیلا، ۱۰ سال داشت. شاهزاده رضا پهلوی از آن واقعه به عنوان یک «ضربه روحی» یاد کرد که «شاید هیچگاه آنان را رها نکند.»
شاهزاده رضا پهلوی به خبرنگاران گفتند که با برادرش مرتب در تماس بوده و اخیرا نیز، یک هفته پیش از درگذشت او، با علیرضا تماس گرفته بود. او گفت که برادرش هیچ نشانه ای از اینکه چرا اکنون تصمیم به پایان دادن به زندگی خود گرفت، نداده بود.
شاهزاده رضا پهلوی درباره درگذشت شادروان شاهپور علیرضا پهلوی به خبرنگاران گفتند:«خانواده من پیش از این، با این بیماری فلج کننده دست و پنجه نرم کرده بود، ولی ما این را هم می دانیم که این تراژدی منحصر به ما نیست، ما آن را با میلیون ها نفر در سراسر جهان و به ویژه با آنهایی که در وطنمان، ایران هستند و از همین بیماری در رنج هستند شریک هستیم.»
شاهزاده رضا پهلوی گفتند:«ما امروزعزاداریم، عزادار تسلیم شدن علیرضای محبوب ما به سنگینی، درد و فشارهای روزانه این بیماری شدید، و عزاداریم به خاطر از کف رفتن وعده و وعید یک زندگانی دیگر.»
شاهزاده رضا پهلوی گفتند زمانی که خانواده او پس از انقلاب ایران مجبور به ترک کشور شدند، برادرش ۱۲ ساله بود و خواهرش لیلا، ۱۰ سال داشت. شاهزاده رضا پهلوی از آن واقعه به عنوان یک «ضربه روحی» یاد کرد که «شاید هیچگاه آنان را رها نکند.»
شاهزاده رضا پهلوی به خبرنگاران گفتند که با برادرش مرتب در تماس بوده و اخیرا نیز، یک هفته پیش از درگذشت او، با علیرضا تماس گرفته بود. او گفت که برادرش هیچ نشانه ای از اینکه چرا اکنون تصمیم به پایان دادن به زندگی خود گرفت، نداده بود.
شاهزاده رضا پهلوی گفتند برادرش طی چند سال گذشته، در بوستون زندگی می کرده است، شهری که پیش از خودکشی، در آن برای تکمیل تحصیلاتش در زمینه تاریخ و تمدن ایران درس خوانده بود.
شاهزاده شاهپور علیرضا پهلوی در رشته زبان شناسی تاریخی و مطالعات ایران باستان در دوره تحصیلات تکمیلی دانشگاه هاروارد مطالعه کرده بود و مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه کلمبیا دریافت کرده بودند.
شاهزاده شاهپور علیرضا پهلوی در رشته زبان شناسی تاریخی و مطالعات ایران باستان در دوره تحصیلات تکمیلی دانشگاه هاروارد مطالعه کرده بود و مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه کلمبیا دریافت کرده بودند.
شاهزاده رضا پهلوی گفتند برادرشان آخرین خواسته های خود را اعلام کرده است که شامل سوزانده شدن جسدش و رها کردن خاکستر آن در دریای خزر است.
اعضای خانواده پهلوی در حال تکمیل تداراکات برای برگزاری مراسم یادبود روانشاد شاهزاده شاه پورعلیرضا پهلوی هستند، این مراسم به احتمال زیاد در شهر واشنگتن دی سی، برگزار خواهد شد، شهری که شاهزاده رضا پهلوی در حومه آن ساکن است.
اعضای خانواده پهلوی در حال تکمیل تداراکات برای برگزاری مراسم یادبود روانشاد شاهزاده شاه پورعلیرضا پهلوی هستند، این مراسم به احتمال زیاد در شهر واشنگتن دی سی، برگزار خواهد شد، شهری که شاهزاده رضا پهلوی در حومه آن ساکن است.
شاهزاده رضا پهلوی که علیه عملکرد جمهوری اسلامی سخن گفته است، روز چهارشنبه گفت مایل نیست به دلیل اتفاقی که برای برادرش رخ داده است، درباره مسائل سیاسی صحبت کند.
زمانی که از او درباره نقش جنبش اپوزیسیون در ایران پرسیده شد، شاهزاده رضا پهلوی پاسخ دادند:«تعهد من به کشورم تغییری نکرده است و من هرکاری که بتوانم، برای کمک در جهت آزادی و دموکراسی در وطنم انجام خواهم داد.»
بیانیۀ شاهزاده رضا پهلوی در مورد درگذشت شاهپور علیرضا پهلوی
از حضورشما در این مراسم سپاسگزارم.
میل دارم سپاسگزاری عمیق خانوادۀ خود را از پشتیبانی و محبت فراوانی که بسیاری از ایرانیان، چه از داخل میهن عزیزمان ایران و چه از خارج از کشور و از سراسرجهان و همچنین از ملیت های مختلف ابراز داشته اند و هنوز هم ادامه دارد، بیان نمایم.
این همدردی و پشتیبانی به خانوادۀ ما نیرو می بخشد و یادآور می شود که در این دورۀ غم انگیز از دست دادن برادر عزیزم علیرضا که ما را به شدت عزادار ساخته است تنها نیستیم.
ما همچنین از پشتیبانی با مهر و محبت شهر بزرگ بوستون که در چند سال گذشته محل زندگی برادرم بود سپاسگزاریم.
افسردگی یک بیماری است که اغلب با پی آمدهایی غم انگیز همراه است، این بیماری متاسفانه نقشی فراگیر و عمومی دارد که صرف نظر از ملیت، محدودۀ جغرافیایی، سن، جنسیت و وضعیت اجتماعی و اقتصادی بر خانواده های زیادی در سراسر جهان اثر می گذارد.
خانوادۀ من هم سهم خود را در درگیر بودن با این بیماری کمرشکن برعهده داشته است. ما همچنین تشخیص می دهیم که این امر یک تراژدی منحصر به ما نیست، بلکه ما، با میلیون ها نفر دیگر در سراسر جهان بخصوص کسانی که در میهنمان ایران نیز از این فاجعه در رنج و عذابند سهیم و شریک هستیم.
ما امروز سوگوار هستیم، زیرا علیرضای عزیزمان به مرور تسلیم بار گران و درد روزانۀ این بیماری سهمناک شد که ناکامی یک زندگی دیگر را به بار آورد.
علیرضا به سبب بسیاری صفات، همواره به یاد خواهد ماند که مهمتر از همۀ آنها علاقۀ جدی او به تاریخ تمدن ایران است. او در این رشته یک محقق موفق بود. به همین مناسبت به دانشگاه هاروارد در بوستون آمده بود که مطالعات و تحقیقات خود را تکمیل کند و تخصص خویش را در این زمینه که در دانشگاه پرینستون و بعد در دانشگاه کلمبیا آغاز شده بود توسعه دهد.
برای عده ای از شما که پرسیده اید یادآور می شوم که برادرم آخرین درخواست های خود را بر جای نهاده است، از جمله اینکه خواسته است جسدش سوزانده شود و خاکسترش در آب های دریای خزر ریخته شود که ما به حکم وظیفه این درخواست را اجابت خواهیم کرد.
ما هنوز سرگرم تنظیم مراسم یادبود هستیم که به موقع شما و سایر دوستان در سراسر جهان در آن مشارکت خواهید داشت. در حال حاضر من از رسانه ها سپاسگزار خواهم بود که نیاز خانوادۀ مرا که مایلند در این حادثۀ غم انگیز بطور خصوصی سوگواری کنند را رعایت نمایند.
بسیار متشکرم.
دل نوشتی از درون ایران، پیشکش به شادروان شاه پور علیرضا پهلوی
افسوس که افسانه سرایان همه خفتند
انـــدوه که انــــدوه گســاران همه رفتند
پیشکش به روان اهورایی شاه پور علی رضا و با آرزوی بردباری برای شهبانو فرح و شاهزاده رضا پهلوی
شاه پور علی رضا! پور ِ ایران! پدر ِ تاریخ! با دنیایت آشنایم. با دنیایت غریب نیستم و دنبال چرایی پروازت نیستم و نخواهم بود.
دنیای تو، دنیای جوانان ایران زمین است. آواز بی وطنی هم وطنانی که بی وطنی را با گوشت و پوستشان حس کردند.
نمی دانم چه بنویسم. حال خوشی ندارم.
علی رضا جان! پور شاهِ ملت! ملتی که نمک نشناس بود. هیچ چیز نمی توانم بگویم. اما می توانم بگویم نوای دردآشنایت، همان سرود در گلو مانده ی پدر و پدربزرگت بود:
من از بیگـــانگـــان هـــرگز نـــنالم
که با من هرچه کرد، آن آشنا کرد
اما می دانم هر کس جای تو بود، راه تو را می رفت. راه دراز و دیوناک و غمناک تاریخ ایران را. راه فردوسی را.
شاه پور، فرزند هزاره ها! راه را درست رفتی، اشغال ایران را شناختی و در پس بیش از یک هزار و چهارسد سال در ایران باز هم مانده در بند، آموزگار ِ آزمودن و شناساندن تازش تازیان شدی. و نیز در پس ِ پشتِ جنجال های سیاسی این و آن، تو مهری از سکوت را بر دهان زدی. اما در سکوت تو موجی از فریاد بود، هست و خواهد بود.
اهل گریه نیستم. اما چشمانم خیس است.
می خواهم فریاد بلندی بزنم!
که صدایم به شما هم برسد!
من هوارم را سر خواهم داد!
چارهی درد مرا باید این داد کند
از شما “خفتهی چند”!
چه کسی میآید با من فریاد کند؟!
علیرضا جان، تو نماد همه ی جوانانی هستی که در این سی و دو سال در درون ایران و یا در گوشه و کنار دنیا، در کنج کمپ ها و خیابان ها، از شدت وطن پرستی، خون خود را جاری کردند.
تو نشان مظلومیت آن جوانی هستی که برای رد شدن از مرز ایران اشغال شده و رسیدن به جهنم یونان و ترکیه، به تیر مرزبانان مزدور، تنش، رنگین خون شد. تو فریاد آن جوانی هستی که در کنج کمپ پناهندگی، به زندگی وطن پرستانه اش خاتمه می دهد. تو صدای آن جوانی هستی که در کشوری غریب، به روی کارتونی، در سرمای استخوان سوز غربت فرنگ، می میرد و مزد وطن پرستیش را می پردازد.
شاه پور! تو دستان سرای کشتار جوانان به دست ضحاک شدی، راوی روایت قادسیه و قصه گوی غصه ی یورش اسکندر و چنگیز و تتار.
تو گوینده ی حال و روز جوانان ایران از دیروز تا امروزی؛ از خونِ جوانان وطن -سیامکِ کیومرث، سیاوش ِ کاووس، ایرج ِ فریدون، سهرابِ رستم، رستم فرخزاد، بابک خرمدین، آریوبرزن و یوتاب... و ندا و نداها...- لاله ی وجود تو جوانه داد و گل کرد.
اهل مرده پرستی و سوگواری نیستم. آزادیت را شادباش می گویم. غم تو آتش به دل ها زد. اما شعله ی وجودت آسمان را روشن کرد.
و خطاب به مادر ایران، فرانک زمان، شهبانو فرح پهلوی:
شهبانوی ایران! فرانک، نماد مادران ایرانی، شاهد داغ فرزندان ایران به دست ضحاک بود. همچون شما که لیلای مهربان را از دست دادید، او نیز دو دخترش را از دست داد. او نیز شاهد اشغال ایرانش بود و مرگ پسرش فریدون و نوه اش ایرج! امروز، تندیس فرانک در پیکر شما زنده شده است. نمی دانم این داغ سنگین را چگونه تحمل می کنید. اما یاد مادر خودم می افتم که در داغ فرزند، و در اوج غم، همچنان استوار ماند و من هنوز در راز و رمز آن استواری مانده ام.
و خطاب به شاهزاده رضا پهلوی:
شاهزاده ی ایران! می دانم سخت است؛ اما بردباری شما بر این غم، درسی است برای مردم ایران. مردمی که ناسپاس شدند. اما مزد ناسپاسیشان را پرداخت کردند و می خواهند جبران کنند. ایران نیازمند شما و بردباریتان است. می دانم چه می کشید. می دانم. چرا که:
غم مرگ برادر را، برادر مرده می داند
***
غمگینیم، اما سرشار از امید برای آزادی ایران
دیگر چیزی نمی توانم بگویم. مگر این سروده:
دعوی چـــه کنی داعیه داران همه رفتند
شو بـــــار سفر بند که یــاران همه رفتند
داغ است دل لاله و نــیلی است بر سرو
کز بــــاغ جهان لاله عذاران هــــمه رفتند
گر نـــادره معدوم شود هیچ عجب نیست
کز کـــاخ هنر نــــادره کــــاران همه رفتند
افسوس که افسانه سرایان همه خفتند
انـــــدوه که انــــدوه گساران همه رفتند
فریـــــاد کــه گنجینه طــــرازان مــــعانی
گنجینه نــهادند به مــــــاران، همه رفتند
یک مــــرغ گــــرفتار در این گلشن ویران
تــنها به قفس ماند و هزاران همه رفتند
خون بـــار، بــهار! از مژه در فرقت احباب
کــــز پیش تو چون ابر بهاران همه رفتند
فروهر پاک روانشاد شاه پور علی رضا پهلوی با نیاکان اهوراییش هموند و هم پیمان بواد
گل های سپید برای روح سپید و آریایی شاه پور علی رضا
سروش سکوت، خانواده و دوستان از درون ایران
دی ماه 2569
ژانویه ی 2011
پارس دیلی نیوز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر