۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۷, سه‌شنبه

دستاوردهای عصر پهلوی ، بخش دوم: مدرنیسم و توسعه اقتصادی


پارس دیلی نیوز:کوروش از تهران:در حالی که یکی از مهم ترین مشکلات کشور در دوران جمهوری اسلامی بیکاری گسترده روستاییان بوده است طبق برآوردها میزان بیکاری روستاییان در مقطع سال 1355 حدود 3 درصد بوده است. در زمینه اصلاحات ارضی نیز بیش از 58 درصد از خانوارهای روستایی از اجرای این طرح سود بردند. سپاه ترویج و آبادانی یکی دیگر از کمک های بزرگ در همین زمینه بود.



از پیامدهای مثبت اصلاحات ارضی «بهره برداری دهقانی» بود که طی آن سه عامل تعیین کننده «مالکیت زمین زراعی»، «مدیریت امور کشاورزی» و «فاعلیت و شکل کار» بیشتر با خانوار کشاورز بود. هرچند هدایت از بالا و حضور مدیریت دولتی گاهی اوقات در زمینه کار اشکالاتی را به وجود می آورد اما در مجموع بهره آن بسیار بیشتر بود.



در حالی که یکی از مشکلات عمده مدیران در جمهوری اسلامی تخصص نداشتن مدیران در زمینه کاری خودشان است، در دوره پهلوی به ویژه در دهه پایانی آن، تحصیلات 90 درصد مدیران بخش خصوصی با شغل آن ها ارتباط کامل داشت.



یکی از مهم ترین مشکلات در دولت های جمهوری اسلامی نقدینگی سرگردان و نیز نرخ پایین رشد اقتصادی بوده است در این زمینه نیز کارنامه دولت های عصر پهلوی قابل قبول است. برای نمونه تولید ناخالص داخلی در سال 1352 معادل 2900 میلیارد ریال بوده و در همان سال میزان نقدینگی معادل 800 میلیارد ریال بوده است که نشان دهنده موفقیت دولت وقت در انضباط پولی و کنترل پیامدهای نقدینگی (مانند تورم) است.



در سراسر سال های دهه 40 و 50 سیاست کمک های مالی به صنایع خصوصی به صورتی فراگیر توسط دو بانک مالی/ صنعتی قدرتمند به نام های بانک دولتی «اعتبارات صنعتی» و بانک خصوصی «توسعه صنعتی و معدنی» ادامه یافت. بانک اعتبارات صنعتی در سال 1334 توسط سازمان برنامه با هدف فراهم کردن کمک های مالی بلندمدت به صنایع خصوصی تاسیس شد. سرمایه این بانک از 600 میلیون ریال در بدو تاسیس به 4/3 میلیارد ریال در سال 1354 رسید. بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران هم که با سهام اولیه 400 میلیون ریال آغاز به کار کرده بود سرمایه اش تا آخر سال 1356 تا 5/8 میلیارد ریال رشد نمود. تمام این اعداد و ارقام نشانگر این موضوع مهم است که جهت گیری سیاست های دولت در دوره محمدرضاشاه به سمت شکل دادن به یک بخش خصوصی قدرتمند و توسعه هرچه بیشتر اقتصادی بوده است. مثلا «بانک توسعه صنعتی و معدنی» طی سال های 1338 تا 1351 به طور مستقیم 55 درصد کل سرمایه گذاری ثابت بخش خصوصی در زمینه صنعت را فراهم کرد.



بسیاری از کارشناسان اقتصادی اعتقاد دارند الگوی مسلط اقتصادی در دهه 40 و 50 مدل جان مینارد کینز بوده است که ضمن این که به بخش خصوصی امکان رشد می دهد ولی آن را به حال خود رها نمی کند و دولت همواره نقش خود در هدایت اقتصادی و جلوگیری از نوسان های شدید را حفظ می کند که این برای کشوری مانند ایران یک مدل خوب و قابل قبول به حساب می آید: نه آزادی لجام گسیخته بخش خصوصی و کارتل ها و نه «اقتصاد برنامه» و صد درصد دولتی.



از مهم ترین دستارودهای دوران محمدرضاشاه، اصلاحات در قوانین کار مانند محدود شدن ساعات کار به هشت ساعت بود که در بسیاری از کشورهای غربی مانند آمریکا این دستاورد با تظاهرات و خونریزی های زیاد برای کارگران آمریکایی حاصل شد و اول ماه مه و روز کارگر یادگار همان دوران است. این دستاورد مهم و بزرگ انسانی در دوره پهلوی نه با خونریزی و تنش بلکه توسط خود دولت به قانون تبدیل شد و اجرا گردید! در همین زمینه ممنوعیت کار برای کودکان زیر 18 سال در مشاغل سخت بود که باز هم یک عملکرد مثبت به حساب می آید. اینکه این قوانین ، مانند دیگر جوامع، از جمله همین امروز و حتا در جوامع دمکرات و باز، گاهی در توسط خود کارگر و یا کارفرما زیر پا نهاده می شد، قابل پیگرد بود.



در برنامه عمرانی سوم (1345) طرح های مهمی مانند تاسیس کارخانه ذوب آهن، ماشین ابزار، تراکتورسازی، تولید الومينيوم و کارخانه پتروشیمی از طریق جذب سرمایه های خارجی پیش بینی و اجرا گردید که به طور روشن بازگو کننده موفقیت دولت در زمینه توسعه صنعتی است.



یکی از مشکلات مهم و حل نشده در دوره جمهوری اسلامی معضل بیکاری بوده و هست که از مهم ترین عوامل رشد ناهنجاری های اجتماعی و افسردگی در بین قشرهای مختلف است. این در حالی است که برای نمونه از اوایل دهه 50 تا سال 56 نرخ بیکاری به طور میانگین به 9/2 درصد کاهش یافته بود که در ادبیات علم اقتصاد به این نرخ بیکاری «اشتغال کامل» گفته می شود.



ایران در اواخر دهه 40 و اوایل دهه 50 میانگین رشد اقتصادی 4/7 درصد را تجربه می کرد و همزمان دارای نرخ تورم بسیار پایین بود (میانگین 5 درصد) که باز هم نشان می دهد با وجود رشد اقتصادی بالا، دولت توانسته بود تورم را کنترل نماید که در مدیریت اقتصادی یک دستاورد مهم و ارزشمند تلقی می شود.



افزایش نسبت حجم سرمایه گذاری به تولید ناخالص داخلی نشان دهنده این نکته بود که هر ایرانی به طور متوسط بیش از یک سوم درآمد خود را «پس انداز» و «سرمایه گذاری» کرده است. افزایش نرخ پس انداز در علوم اقتصادی بازگو کننده افزایش رفاه عمومی است.



در زمینه ریشه کنی بیماری های واگیردار نیز دستاوردهای عمده ای را شاهد بودیم که نشان می دهد در زمینه بهداشت عمومی کشور ایران نسبت به دوران قاجار از رشد قابل توجهی برخوردار بوده است و تشکیل سپاه بهداشت یکی از عوامل گسترش بهداشت در کشور بود.



در فضای غرب ستیز و چپ زده دهه 40 ایده های صنعتگران ایرانی عمیقا واقع گرایانه بود. در همان فضا بود که صاحبان صنایع و کارآفرینان خلاقی رشد کردند که تازه پس از گذشت سه دهه، اقتصاد ایران در فقدان چنین کار آفرینانی به رکود و تعطیلی صنایع رسیده است. کارخانه دارانی که هرکدام به صورت تدریجی و تجربی رشد کردند و با استفاده از «امنیت فضای کسب و کار» و «بها دادن به مدیران تحصیلکرده در امور تخصصی» تحولات بزرگی در عرصه اقتصادی و صنعتی دوره پهلوی پدید آوردند. کسانی مانند سعید هدایت صاحب کارخانه نقش جهان، ابونصر عضد در نیشکر اهواز، طاهر ضیایی در سیمان خوزستان و فارس، محمود رضایی در مس سرچشمه، احمد و محمود خیامی در گروه صنعتی ایران ناسیونال و فروشگاههای زنجیره ای کوروش، محمد رحیم ایروانی در صنایع کفش ملی، محمد تقی برخوردار در صنایع خانگی مدرن و یا حسین قاسمیه از گروه صنعتی پارس بخشی از بهترین و موفق ترین صاحبان صنایع ایران بودند که در دوره جمهوری اسلامی هنوز حتا یک نمونه مانند این مدیران و صاحبان صنایع پیدا نشده اند. اکثر سرمایه و ابزار تولید و ماشین آلات صنعتی این افراد بعد از انقلاب به شکل غیر قانونی مصادره گردید و اقتصاد ایران در دوره جمهوری اسلامی از وجود چنین کار آفرینانی محروم ماند.



رضا شاه پهلوی با شکل دادن دولت مدرن، تاسیس بانک، تاسیس خطوط حمل و نقل و سامان دادن به پول ملی، زمینه های اولیه را برای فعالیت صنعتگران ایجاد کرد. در دوران محمدرضا شاه با وجود کارشکنی احزاب سیاسی مانند حزب توده و جبهه ملی و گروه های چریکی چپ و مذهبی و دردسرآفرینی های اسلام گرایان و روحانیان مرتجع، و هم چنین ساختار مطلقه حکومت، کارشکنی دولت های خارجی، دولت هایی که روی کار می آمدند، توانسته بودند به طور نسبی زمینه های «توسعه اقتصادی»، «شفاف شدن نظام توزیع کالا» و «کاهش شکاف طبقاتی» را فراهم کنند.



فارغ از تمامی اعداد و ارقام، بسیاری از مردم ایران که در دوره محمدرضا شاه زندگی کرده و دو نظام را تجربه نموده اند، از کیفیت زندگی در آن سال ها ابراز رضایت می کنند. اگرچه توسعه اقتصادی در دوره پهلوی هنوز به شکل کاملا گسترده و عادلانه در مناطق مختلف ایران توزیع نشده بود اما «جهت گیری» حکومت پهلوی به سمت پیشرفت اقتصادی، توسعه صنعتی و ایجاد رفاه عمومی بود که آن را نمی توان انکار کرد.



در بخش سوم و پایانی، سکولاریسم و دیپلماسی دوره پهلوی به طور مختصر بررسی خواهد شد.

هیچ نظری موجود نیست: