۱۳۹۰ آبان ۷, شنبه

شرکت‌های چینی تجهیزات‌ ردیابی تلفن همراه به جمهوری کثیف اسلامی می فروشند


بخش پارسی رادیو فرانسه:روزنامۀ وال استریت ژورنال در مقاله‌ای مفصل از فعالیت‌های گستردۀ یک شرکت چینی خبر می‌دهد که بخش بزرگی از بازار تلفن همراه ایران را دراختیار خود گرفته است. این شرکت وسایلی به دولت جمهوری ننگین اسلامی می‌فروشد که ردیابی صاحبان تلفن‌های موبایل را ممکن می‌سازد. این در حالی است که هیلاری کلینتون از وجود یک "پردۀ الکترونیکی" پیرامون ایران سخن گفته است.

روزنامۀ وال استریت ژورنال در شمارۀ روز چهارشنبه ٢٧ اکتبر مقاله‌ای در بارۀ همکاری‌های گستردۀ شرکت‌های مخابراتی چینی با حکومت ننگین جمهوری اسلامی  منتشر کرده است.
نویسندگان این مقاله که استیو استکلو، فرناز فصیحی و لورتا چاو نام دارند، با تکیه به مدارک و مصاحبه‌های گوناگون، می‌نویسند که شرکت چینی هواوی* از غیبت شرکت‌های غربی در بازار ایران استفاده کرده و بخش بزرگی از صنایع مخابراتی این کشور را در دست خود گرفته است.
بر اساس قراردادی که شرکت هواوی با حکومت دیکتاتوری حاکم بر ایران امضا کرده، قرار است که چینی‌ها ابزار لازم را برای ردیابی تلفن همراه، در اختیار بزرگ ترین اپراتور تلفن همراه ایران قرار دهند. در واقع این تجهیزات اجازه می‌دهند که افراد، بر حسب محل تلفن های همراه خود ردیابی شوند.
در حال حاضر بزرگ‌ترین اپراتور در ایران "همراه اول" نام دارد.
وال‌استریت می‌افزاید که شرکت چینی، سیستم مشابهی را به اپراتور دوم ایران، یعنی "ایران‌سل" نیز ارائه کرده است.

روزنامۀ وال استریت ژورنال در ادامه از رواج این نوع تکنولوژی‌ها در کشورهای غربی و همچنین در کشورهایی مثل مصر و لیبی می‌نویسد و سپس گوشزد می‌کند که در ایران، سه تن از فعالان دانشجویی گفته‌اند که بلافاصله پس از روشن کردن تلفن همراه خود دستگیر شده‌اند.
شرکت چینی هواوی که ظاهراً فقط انگیزه‌های مادی دارد، به نوشتۀ وال‌استریت، بسیار تلاش کرده تا سیستم پخش اخبار روی موبایل را نیز به ایران‌سل بفروشد، البته با ذکر این نکته که این شرکت، خود در سانسور خبر، دانش و تبحر کافی دارد.

به نوشتۀ وال‌استریت ژورنال: "برای برنده شدن در قراردادهای ایران، شرکت هواوی با شرکت “صنایع الکترونیک زعیم” همکاری می کند". زعیم یک شرکت ایرانی است که در سایت اینترنتی خود، وزارتخانه های اطلاعات و دفاع را ازجمله مشتریان خود برمی‌شمرد. این مؤسسه همچنین با سپاه پاسداران همکاری میکند.
البته مسئولان شرکت هواوی ادعا دارند که هدف اصلی آنان "غنا بخشیدن به زندگی مردم از طریق ارتباطات است.” آنان می‌گویند که فعالیت‌هایشان با مقررات بین‌المللی تباینی ندارد.
اما وال‌استریت از قول کسی که فعالیت‌های شرکت چینی را خوب می‌شناسد نقل می‌کند که در طول تظاهرات سال ٢٠٠٩ در ایران، شرکت هواوی به نمایندگی از مشتری خود، شرکت ایرانسل، دستور دولت را برای قطع شبکۀ پیامک (اس ام اس) و قطع تلفن اینترنتی اسکایپ، اجرا می‌کرده است.
کارشناسانی که بازار منطقه را می‌شناسند می‌گویند که این شرکت چینی حدود هزار کارمند در ایران دارد.

گذشته از مقالۀ وال‌استریت ژورنال در بارۀ کمک چینی‌ها به ایران، در روزهای اخیر گفته شد که روسیه نیز دستگاه‌های پارازیت‌اندازی سیار به جمهوری کثیف اسلامی می‌فروشد.
در عین حال، در ایران صحبت از ایجاد "شبکۀ اینترنت ملی" همچنان ادامه دارد.
تلاش‌های پیگیر وگستردۀ دولت جمهوری اسلامی ایران برای مبارزه با جریان آزاد اطلاعات و اخبار، باعث شد که وزیر خارجه آمریکا، خانم هیلاری کلینتون به تازگی از وجود یک "پردۀ الکترونیکی" سخن بگوید که ایران را از دنیا جدا می‌کند. وی از جمله به صدای آمریکا گفت: "ما همچنین درتلاش برای فراهم آوردن و دراختیار قراردادن تجهیزات و امکاناتی برای مخدوش کردن پرده الکترونیکی هستیم تا امکان آزادی بیان وجود داشته باشد... رژیم ایران در تلاش است تا راههای ارتباطی را – چه از طریق اینترنت باشد و چه راههای سنتی تر آن چون تلفن و تلفن همراه – مسدود کند و راههایی را نیز به کار گرفته اند تا کسانی را که ابراز عقیده می کنند تعقیب کنند"...

مرگ و ننگ بر رژیم خونخوار جمهوری کثیف اسلامی

۱۳۹۰ آبان ۶, جمعه

شاهزاده رضا پهلوی:اقدام برای آزادی زندانیان سیاسی- عقیدتی


هم میهنانم،


جمهوری اسلامی، با نقض مستمر حقوق بشر، سرکوب آزادی های اساسی، اعدام های گسترده و خیابانی، سنگسار، شکنجه و تجاوز در زندان ها، شرایط قرون وسطایی را بر کشورمان حاکم کرده است. متاسفانه، جامعه جهانی تاکنون عکس العمل قدرتمند و منسجمی را در مقابل رفتارهای غیرانسانی این نظام از خود نشان نداده است.


در این شرایط حساس، با توجه به فشارهای جسمی و روحی که بر زندانیان سیاسی-عقیدتی وارد می شود، وظیفه همه کنشگران و فعالین سیاسی و مدنی، وکلای دادگستری، مدافعین حقوق بشر، فعالین حقوق زنان، روزنامه نگاران، روحانیون مستقل، زندانبانان، نیروهای مسلح و یکایک شهروندان ایرانی است تا دست در دست یکدیگر گذاشته و با آغاز یکسری اقدامات ملی و بین المللی، حکومت ایران را وادار به آزادی بدون قید و شرط زندانیان سیاسی-عقیدتی نماید.


تا کنون اقدامات ارزشمندی در زمینه دفاع از حقوق زندانیان سیاسی-عقیدتی ایران، در داخل و خارج از کشورمان صورت گرفته، اما بدلیل عدم انسجام و حمایت کامل تمام اقشار جامعه، هنوز به نتیجه مورد نظر نرسیده است. در راستای پیشنهادات و درخواست های شما عزیزان در فضای حقیقی و مجازی، با مشورت هم میهنان فعال سیاسی - مدنی، تصمیم گرفتیم بستری مناسب را برای آغاز یک سلسله اقدامات عملی، فراهم سازیم. حرکتی که تنها در سایه مشارکت و همفکری یکایک شما هم میهنان مبارزم امکان پذیر خواهد بود.


· در مرحله اول، در راستای گزارش دبيركل سازمان ملل متحد و آقای احمد شهید، نماینده ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، پیش نویس یک متن بعنوان یک شکایت نامه رسمی برای ارسال به تمام مراجع ذیربط (کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد، دبیرکل سازمان ملل متحد و شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد) تهیه شده است. در پایان این مقدمه، می توانید پیش نویس این متن را مطالعه نموده و نظرات و پیشنهادات خود را برای تکمیل آن ارسال نمایید.
· بدلیل اینکه آوردن اسامی تمامی زندانیان سیاسی-عقیدتی در ایران در این پیش نویس امکان پذیر نمی باشد، تلاش شده است تا اسامی تعدادی از زندانیان، بعنوان نمونه ایی از کنشگران و فعالین سیاسی، مدنی و عقیدتی ذکر گردد. چنانچه از این لیست موردی از قلم افتاده، لطفا با ذکر منبع ومشخصات در زیرهمین لینک، حساب بالاترین، وبلاگ و یا وب سایت خود، آنرا ارسال نمایید.
· پیشنهادات و نظرات خود درارتباط با پیش نویس شکایت رسمی و بویژه اقدامات عملی آتی در این زمینه را در وبلاگ خود منتشر و در بالاترین با کلمه کلیدی (2011HR8712) پست نمایید.
· چنانچه شما دارای شناسه (اکانت) بالاترین نیستید، از کلمه کلیدی بالا (2011HR8712) بعنوان برچسب در مطالبی که در این زمینه در وبلاگتان منتشر می کنید، استفاده نمایید تا متن شما در سایت گوگل برای همگان قابل جستجو باشد. دوستانی که دارای شناسه (اکانت) بالاترین می باشند، متن و وبلاگ شما را می توانند در سایت گوگل پیدا کرده و آن را در بالاترین لینک کنند.
o دوستانی که در بالاترین فعال هستند، می توانند در این زمینه ما را یاری کنند.
· به منظور سهولت هرچه بیشتر برای رسیدگی به نظرات شما، پاراگراف های متن پیشن نویس شماره گذاری می گردد تا بتوانید نظرات و پیشنهادات خود را با ذکر شماره پاراگراف مورد نظر ارسال نمایید.
· بر اساس سیستم بالاترین، انرژی شناسه من به اندازه ایی نیست که بتوانم به همه لینک های شما رای مثبت و یا نظر بدهم. تلاش من و متخصصین فنی-حقوقی بر این خواهد بود که پس از مطالعه و بررسی تمام نظرات و پیشنهادات ارسالی، مطالب مرتبط با این موضوع را در نسخه نهایی بگنجانیم.
· از افرادی که در داخل کشور و یا در دستگاه حاکمیت هستند، دعوت می شود تا با رعایت مراتب امنیتی، از طریق افشای اطلاعات در مورد زندانیان سیاسی- عقیدتی گمنام، با ما در این پروژه همکاری نمایند.
· متاسفانه، به دلیل ارسال هرزنامه (اسپم) و همچنین محدودیت امکانات فنی، بخش دریافت نظرات وبلاگم را موقتا مسدود کرده ام. لطفا برای ارسال نظرات خود از سیستم بالاترین استفاده نمایید.
· برای تسریع در رسیدگی به وضعیت بحرانی زندانیان سیاسی- عقیدتی و آزادی آنان، پیش نویس این شکایت از تاریخ ششم آبان ماه لغایت پانزدهم آبان ماه 1390 خورشیدی برای دریافت نظرات و پیشنهادات شما بر روی سایت بالاترین قرار خواهد گرفت.

پیش نویس نامه به روسای کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد


1. نظام جمهوری اسلامی حاکم بر ایران، اقدام به نقض اساسی ترین حقوق زندانیان سیاسی-عقیدتی نموده است. ضمن جلب توجه شما به گزارش جناب آقای احمد شهید، در ارتباط با نقض حقوق بشر در ایران، به اطلاع می رساند، ادله های بسیار محکمی در دست است که بر خلاف آنچه حکومت ایران ادعا می کند، حقوق اولیه میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی و کلیه زندانیان سیاسی-عقیدتی و مدنی در ماههای اخیر به شدت نقض شده است و حتی از حقوق ابتدایی زندانیان، همچون حق داشتن وکیل، تفهیم اتهام و دفاع از خود در دادگاه محروم هستند. اینگونه رفتارهای غیر انسانی این نظام بر خلاف مقررات و تعهدات بين المللی است.


2. حقوق اولیه انسانی دیگر زندانیان و بازداشت‌شدگان سیاسی-عقیدتی و مدنی همچون بهنام ابراهیم زاده، بهمن احمدی عمویی، منصور اسانلو، حسن اسدی زیدآبادی، عمادالدین باقی، آیت الله بروجردی، عماد بهاور، حسین پالانی، علی پورسلیمان، محمدرضا پورشجری، مصطفی تاج زاده، مجید توکلی، رضا جوشن، حمیدرضا خادم، مهدی خدایی، رضا خواجه ای، محمد داوری،ارژنگ داوودی، مجید دری، حسین رونقی ملکی، علیرضا سپاهی لائین، عیسی سحر خیز، قاسم شعله سعدی، کیوان صمیمی، حشمت الله طبرزدی، ابوالفضل عابدینی، جواد علیخانی، سعد غلامحسین پور، عباس کاکایی، جواد لاری، فرشاد معروفی، محمدرضا مقیسه، حمید موذنی، عبدالله مومنی، بهاره هدایت، حجت الاسلام آرش هنرور، مهدی محمودیان، کشیش یوسف ندرخانی، و صدها زندانی دیگر از نمایندگان گروه های مختلف مردم و گرایش های سیاسی-عقیدتی پایمال شده و به سنگین ترین شکل، مورد ظلم جمهوری اسلامی قرار گرفته اند.


3. همچنین بازداشت و تهدید وکلا و فعالان حقوق بشر، از سوی نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی، به اتهام «ارتکاب جرایم امنیتی»، صرفا تلاشی است برای از بین بردن اسناد و مدارک نقض حقوق بشر در ایران. آزار و اذیت و شکنجه فعالین و وکلای مدافع حقوق بشر، همچون نسرین ستوده، عبدالفتاح سلطانی، هنگامه شهیدی و کوهیار گودرزی، اقدامی است جهت ساکت کردن کسانی که به دفاع از حقوق همنوعان خود برخاسته‌اند. در چنین فضایی، وکلا برای انجام وظیفه قانونی خود که دفاع از موکلین است، بیشتر و بیشتر مورد تهدید قرار می گیرند.


4. مواد ۲ ٫ ۳ ٫ ۵ ٫ ۷ ٫ ۹ ٫ ۱۰ ٫ ۱۲ ٫ ۱۹ ٫ ماده ۲۰ بند ۱، ماده ۲۱ بند ۱، ۲ و ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر که هدف آن برقراری و تضمین حقوق و آزادی‌های برابر برای همه مردم است در مورد تمام زندانیان سیاسی-عقیدتی و مدنی به کرات نقض شده است.


5. در اینجا تنها از بعضی افراد که اطلاعات بیشتری از آنها در دست است نام برده شده، ولیکن صدها تن از زندانیان سیاسی-عقیدتی و مدنی گمنام در زندان های ایران تحت سرکوب و نقض سیستماتیک حقوق بشر قرار دارند و عدم توجه جامعه بین اللملی به شرایط زندانیان در ایران، وضعیت را لحظه به لحظه برای آنان وخیم تر و حکومت ایران را برای ادامه روش های ضد انسانی خود جری تر خواهد کرد.


6. نظام جمهوری اسلامی، مبتنی بر حکومت دینی است و قانون اساسی آن مجموعه متناقضی است که از یک طرف، ابزار تمرکز تمام قدرت در دست ولایت مطلقه فقیه است و از طرف دیگر، معرف تبعیض جنسیتی، قومی و دینی است. بر اساس قانون اساسی، رهبر، عالیترین و بالاترین مقام نظام است و تمام امور کشور تحت کنترل مطلقه او قرار دارد. حکم حکومتی رهبر فراتراز قانون اساسی و رای مردم است و برای تمام ارکان حکومت "فصل الخطاب" است. روسای قوای سه گانه، نمایندگان مجلس، شورای نگهبان، فرماندهان نظامی و انتظامی، اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، امامان جمعه، رئیس صدا و سیما و حتی نمایندگان مجلس خبرگان که مسئول نظارت بر عملکرد رهبر می باشند، بطور مستقیم و غیر مستقیم توسط ولی فقیه انتخاب می شوند. در واقع ماهیت این نظام، حاکمیت تک نفره و دیکتاتوری مطلق می باشد.


7. بنابراین، بر اساس ماده دوم میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، ضمن اعلام شکایت از حکومت ایران، بدلیل نقض گسترده حقوق بشر و حقوق اساسی زندانیان سیاسی-عقیدتی، از شورای امنیت و ارگان های ذيربط سازمان ملل درخواست می شود تا به منظور آزادی فوری و بدون قید وشرط همه زندانیان سیاسی-عقیدتی، مدنی، وکلا و مدافعان حقوق بشر، اقدامات موثر و ضروری را با استفاده از اهرم های اجرایی بین المللی، علیه آقای سید علی خامنه ایی، ولی مطلقه فقیه حاکم بر ایران، به عمل آورند.
8. بر این باور هستیم که واکنش مناسب جامعه بین الملل به عملکرد حکومت ایران در قبال شهروندان خود، پیام قدرتنمندی خواهد بود تا این حکومت سرکوب آزادی های اساسی مردم ایران و نقض کنوانسیون های بین المللی که به اجرای آنها متعهد شده را متوقف کند.

هفتم آبان ماه روز بزرگداشت بنیانگذار حقوق بشر و پدر ایران زمین کوروش بزرگ







هفتم آبان ماه روز بزرگداشت بنیانگذار حقوق بشر و پدر ایران زمین کوروش بزرگ خجسته باد

سخنرانی کوروش بزرگ بعد از فتح بابل


به نام ایزد جان و خرد

ایزد یکتایی که لحظه به لحظه او را بیشتر درک میکنم


ای مردم بابل ما همه بندگان اهورا مزدا هستیم...ما نه پیروزیم و نه شکست خورده!ما امروز در سراسر این سرزمین پهناور همگی با هم برابریم...همگی آزادیم...و همگی پاکیم.ما همگی دوستیم ما تنها یک دشمن داریم و دشمن همه ی ما اهریمن است و جز او دیگر سایه ای نیست.ما همگی نوریم...سربازان اهورامزداییم.از این لحظه من پادشاهی ام رابر این مبنادر تمام کره ی خاکی در سراسر این خاک پهناور که به فرمان من است اعلام میکنم.از این پس نام شاهنشاهی ما هخامنشی خواهد بود و این را به یاد پدر بزرگ عزیزم که بخشی از اندیشه های نیک او به من به ارث رسید به عاریه بر می دارم.ما از این لحظه اندیشه و دین هر کس را محترم خواهیم دانست.هر کس به دین خودش خواهد پرداخت هر کس نتیجه ی انتخاب خود را خواهد دید.هیچکس حق تجاوز به حقوق دیگری را ندارد از این لحظه تمام بردگان آزادند.من تمامی گناهکاران را از این لحظه بخشیدم هیچکش مغضوب من نیست هیچ بابلی از آن چه بوده نترسد این یک بخشایش عمومی است.و زنان بالشاسر که در حرمسرای بابل بوده اند از این لحظه آزادند مال و اموالی در حد بازرگانی ثروتمند به هر یک از شما داده می شود و بعد شما می توانیدبه هر جای ایران پهناور از هند تا مصر و از توران تا یونان که خواستید بروید.شوهر شما مرده و شما وارثان او هستید داشته های شخصی خودتان را بردارید و از کاخ خارج شویدتمامی خزانه ی بالشاسر در میان مردم همین شهر به مساوات تقسیم خواهد شد.میان مرد و زن پیر و جوان و کودک تمایزی نیست.هر کس در قلمروی من به لطف اهورا مزدا زندگی میکند از حقی مساوی با همه برخوردار است.تمامی تبعیدیان با هزینه حکومت هخامنشی به شهر و کشورشان باز خواهند گشت.و با هزینه ی هخامنشی شهر ها و معابدشان دوباره راه خواهد افتاد.من تا زمانی که به تمام سخنانم جامه ی عمل بپوشانم در این شهر خواهم ماند.آری زمین مقدس است...ما نیز یک به یک مقدسیم...این اهورا مزداست که ما را مقدس آفریده..و ما جهان زیبا را زیبا تر خواهیم کرد برای چنین هدفی همگان کار خواهند کرد...همه به دین و زبان خویش خواهند پرداخت و همه آزاد خواهند بود.

روز کورش، روز آزادی انسان، روز انسان آزاد


پارس دیلی نیوز:هفت آبان، بیست و نه اکتبر، روزی است که به درستی بنام روز نگاشت فرمان آزادی کورش بزرگ (منشور حقوق بشر وی) و نه روز تخت نشینی او یا هر چیز دیگری نامگزاری شده است؛ زیرا به راستی آنچه کورش را از همه یگانه می سازد در همین واژه های ماندنی است؛ همان ارزشی که برای انسان در نظر گرفت و تا به ابد خواهد ماند.


امروز جهان تشنه ی چشمه ی جوشان آزادی است، به ویژه میهن گوینده ی آزادی...



این روز بزرگ بر همه ی ایرانیان و جهانیان خجسته باد...


******



چـرا هـر کــه آیـد ز بـیگانگان



پی قتـــل ایــران ببنـدد میان



بــرانید دشمن ز ایــران زمین


که دنیا بود حلقه، ایران نگین



(شادروان استاد فریدون مشیری)


- کورش، شهریاری است که شهریاران و رهبران، بایستی کشورداری را از او بیاموزند.


- کورش، شهروندی است که شهروندان و مردمان بایستی شهروندی را از او بیاموزند.



- کورش، انسانی است که انسان ها بـایستی انـسانیت و مردم داری را از او بیاموزند.



* * *


هیچ اندیشه ی ایرانی، امروز بی نیاز از کورش نیست؛ هر انسانی که به نوعی تشنه ی آزادی است، می باید جویای اندیشه های همیشه امروزی کورش باشد. هر انسانی که در درون خود، دیوی از انسان ستیزی و شکستن آزادی و بر نتافتن داد و حق دیگران دارد (حتا در مقیاسی کوچکتر از یک حکومت) او شاگردی است که باید آموزه های آموزگار کورش را آویزه ی گوشش کند.


راز دشمنی خودکامگان و خودمدارها با اندیشه ها و آرمان های کورش و رمز دلبستگی شگفت و همیشگی مردمان خواهان رهایی و آزادی به کورش در همین است که گوهر آزادی، زنگار و غبار فراموشی به خود نمی گیرد. آزادی برای انسان است.


آنچه کورش در سر داشت و اندیشید، بر زبان داشت و گفت و بر دست خویش کرد، برآیند فرهنگ ایران و فرمان نیاکان بود؛ همان "نیکی" که از نیایش فریدون به ارث برده بود.


پس کورش، چکیده ی فرهنگ ایران است؛ فرهنگی که فروتنی و آشتی جویی و داد خواهی و از خود گذشتگی در هنگامه ی آشتی و صلح و جنگاوری و دلاوری و سخت جانی و ایرانبانی در آستانه ی نبرد با بیداد را، روا می داند و برای همین است که کورش، این سر و سرآمد سرزمین ایران، آشتی خواهانه (همان واژه ای که بارها در فرمان آزادی یا منشور حقوق بشر کورش آمده است...) به بابل اندر شد؛ نه به نام یک کشور گشا و پیروز جنگ، وانکه به جامه ی یک کشور رهان، یک سود رسان و یک پیروز دل های مردمان... مردمان زیر ستم نبونیید پادشاه ستمگر بابل، از آمدن او بر خویش نلرزیدند، وانکه از شادی پای کوبیدند و گام های پدر آزادی را به گرمی گرامی داشتند.


کورش، در آن سامان سخن از آزادی راند؛ سخن از حق برابر انسان، زن با مرد، برده با آزاده، دیندار با بی دین، پرستش این دین با پرستش آن دین... واژه هایی که تا آن زمان گوش مردمان بدان ها بیگانه بود. در زمانه ی بیدادگری که به گواهی تاریخ و به گفته ی سنگ نبشته ی آشور پانیبال، شاه سنگدل آشوری، بریدن گوش و دست و زبان و در آوردن چشم و بر کندن نیایشگاه ها ارزش بود و گشایندگان شهرها و سرزمین ها بدان می بالیدند.





در فرهنگ ایران، اگر زرتشت، نماد اندیشه ی نیک است و با اندیشه ی نیک خود، خوب اندیشی را می آموزد، اگر فردوسی نماینده ی گفتار نیک است که با شاهنامه اش، گفتار نامه ی ایران را می آموزد، بی گمان، کورش، نشانه ی کردار نیک است که همان گفتارها و پندارهای گذشتگان را به وادی کرد و کار در می آورد. در آموزه های ایران، شهریاری آرمانی (خِشَترَه وَییریَه) ویژگی شاهی است که برای مردمان و شهروندان، خرد خویش را به کار گیرد و کورش نماد بیرونی این باور کهن است. امروز در هر زمان و در هر زمینی، اندیشه و آرمان کورش راهگشاست. یک پای همه ی اساسنامه های پسین حقوق بشر از القای برده داری شارلمانی و لینکلن تا اعلامیه ی جهانی حقوق بشر، می لنگد، این کورش بود که در زمانه ی خود اندیشه ی نو و تازه ی آزادی انسان را نگاشت و بدان رفتار نمود.



* * *


- پیرامون این پرسش که پیوند میان اندیشه ها و آرمان های کورش با آنچه نسل امروز می خواهند و می جویند، چیست و چه می تواند باشد، پروانه می خواهم به آنچه پار سال در چنین روزی (هفت آبان) در پاسارگاد، به چشم دیدم، اندکی سخن بگویم. چشم اندازی که هنوز که آن را در برابر دیدگانم می آورم شادمان می شوم که هنوز در سرزمین کورش که خُره ی دین قوم بیگانه ای آن را در بند نموده و مردم فرهنگ دوستش، فرهنگ نیاکانی را فرو هشته اند و خوی و خصلت بیگانگان را پذیره گشته اند و بند بند آزادی نامه ی او زیر پا گذاشته می شود و برای دیدن جان کندن و سر به دار شدن فرزند انسان، آن شمار مردمان گرد می آیند،،، هستند هنوز فرزندانی که اینگونه به راه پدران رفته اند.


در روزی که به نام بزرگمرد تاریخ و فرهنگ و آزادی ایران، کورش آزین شده است، می توان دو رفتار به تمامه روبرو و همیستار(=متضاد) را دید: نخست) آمدن شمار زیاد مردمان با همه ی ترساندن ها و خط و نشان کشیدن های حکومتی، مردمی که می آیند تا بند بند اساس نامه ی انسان را که بر دست شهریاری ایرانی نگاشته شده، با بند بند جانشان زمزمه کنند. آنجا حتا اگر کمتر از نیمی از آنهایی که برای تماشای دار و بیداد حکومت اسلامی رفته بودند، بیایند -که حتا اگر یک تن باشد- به خودم می بالم که هم میهنی چون او دارم.


آنها به پاسارگاد می آیند با آنکه این شهر از کمترین داشته ها برای آسایش بازدید کنندگان –از هتل و مسافر خانه و جای خواب و خوراک خوری و...- بی بهره است (و حکومت ضد فرهنگ جمهوری اسلامی آگاهانه این بی مهری ها را به دل تپنده ی ایران زمین می کند تا کسی به دیدار بنیانگزار حقوق انسان نیاید!...). در آنجا پیرزنی را دیدم که لرزان لرزان و لنگان لنگان خود را به آستان آرامگاه می رساند، اشگ در چشمم حلقه زد! آری، او آمده بود به نیای خودش درود بفرستد. و این کار را هر سال انجام می داد. آری، این مردمان تشنه ی اندیشه و آرمان کورش اند؛ بند بند آزادی نامه اش را در بند بند جانشان تنیده اند –تار به تار و پود به پود-...


در برابر این مردم که آشتی جویانه بی هیچ جنگ افزار یا فریادی به دیدار کورش شتافته اند، می توان سیل آشفته ی "سربازان گمنام امام زمان" همچون قومی هار و بربر و بدوی را دید که اسکندر وار در جامه ای همانند همان مقدونیان و تازیان به پاسارگاد یورش برده اند. مردم را زیر نظر دارند. از ترس به خودشان می پیچند. وای! هر کس نداند، می پندارد قرار است اینجا جنگ سوم جهانی روی دهد!


شَوَندِ این ترس افسار گسیخته چه می تواند باشد جز اینکه "چشم اسفندیار"ِ جمهوری اسلامی گفته های آزادمنشانه ی کورش بزرگ و آبشخور آن –فرهنگ ایران- است؛ سامانه ی اهریمنی (جمهوری اسلامی) که همه ی پیمان نامه های آزادی انسان را به دَدمنشانه ترین وجه زیر پا گذاشته است، همچون بید از جایگیری کورش و آرمانش در جان ایرانیان، بر خود می لرزد و می هراسد و سر در گم بدان واکنش نشان می دهد و سربازان گمنام امام زمانش را روانه می کند و وا می دارد تا چون پری زدگان و از جنگل گریختگان به جان نگاره و آویزه ی فروهر بر پیکر اتومبیل ها و گردن جوانان بیفتند! و این همان ترسی است که پیش تر نیز حکومت اسلامی با اراجیف نویسان، خردباختگان و مزدبگیرانی چون ناصر پورپیرار، پیش تر نیز به برترین آزادی خواه جهان -کورش- نشان داده بود!...


باری، پاسخ پرسش گفته شده را می توان در این کنش و واکنش به تمامه در برابر هم مردمان و حکومتیان یافت.





* * *


هفت آبان، بیست و نه اکتبر، روزی است که به درستی بنام روز نگاشت فرمان آزادی کورش بزرگ (منشور حقوق بشر وی) و نه روز تخت نشینی او یا هر چیز دیگری نامگزاری شده است؛ زیرا به راستی آنچه کورش را از همه یگانه می سازد در همین واژه های ماندنی است؛ همان ارزشی که برای انسان در نظر گرفت و تا به ابد خواهد ماند.


امروز جهان تشنه ی چشمه ی جوشان آزادی است، به ویژه میهن گوینده ی آزادی...



این روز بزرگ بر همه ی ایرانیان و جهانیان خجسته باد...


در پایان به سروده ی پرشور کورش بزرگ بانو هما ارژنگی با آوای خودش گوش فرا می دهیم


سروش سکوت

آبان ماه 2570 (روز کورش بزرگ)

۱۳۹۰ آبان ۵, پنجشنبه

فراخوان شاهزاده رضا پهلوی در مورد کمک به آسیب دیدگان و پناهجویان ایرانی در استان وان – ترکیه


از دریافت خبـر وقوع زلـزله در استان وان ترکیه، در مجاورت مرزهای ایران، کـه خسارات جانی و مالی بسیاری به همراه داشته است، متاثر و اندوهگین شدم. متاسفانه، وقوع این حادثه، باعث آوارگی و بی خانمانی تعداد زیادی از پناهجویان ایرانی مستقر در استان وان گردیده و رنج آنان را که برای رهایی از ستم و بیداد نظام حاکم بر ایران به کشور ترکیه پناه برده اند دو چندان نموده است.


ضمن ابراز تاسف عمیق از وقوع این حادثه و همدردی با مردم ترکیه، از هم میهنانم می خواهم، که هرچه سریعتر با پشتیبانی ها و یاری رسانی های خود به پناهجویان آسیب دیده، از بـار رنج و انـدوه این عزیـزان کاستـه و تسلـی بخش آنـان باشند. همچنین از دولت ترکیه و بویژه کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل می خواهم که با توجه به شرایط اقلیمی منطقه و و وجود سرمای شدید، نسبت به تامین نیازهای اولیه و اسکان پناهجویان ایرانی تمامی تلاش خود را به کار بندند.


شاهزاده رضا پهلوی

۴ آبان ماه ۱۳۹۰

۱۳۹۰ آبان ۳, سه‌شنبه

4 آبان ماه زادروز محمد رضا شاه پهلوی (روز شهیاد) خجسته باد


۴ آبان ماه (روز شهیاد) زادروز شاهنشاه آریامهر بزرگ خجسته باد
 
 
درود بر روان پاک شاهنشاه آریامهر بزرگ
 
روانش شاد و یادش گرامی باد

نقدی بر پادشاهان ایران ساز پهلوی


پارس دیلی نیوز:در تحلیل موضوعی مسائل تاریخی، بدون تردید باید موضوعیت را با دیدی ورای آنالیز واقعیت و حقیقت رخ داده شده به موشکافی بسپاریم.

بدون تردید دوران پهلوی از نظر پیشبرد آرمانهای ملی و تجدد خواهی فرهنگی و صنعتی،از شکوفاترین برش های تاریخ ایرانزمین بعد از حمله اعراب به ایران بوده است.دستاوردهای این دوره را اگر فارغ از شعارهای چپ و راست کینه توزانه و گاها ایران بر باد ده مدعیان دموکراسی خواهی و حاکمیت ملی! ،بر اساس مستندات و قرائن موجود نگاه اجمالی بندازیم بدون تردید به انبوهی از آوردها و پیشرفت های سخت افزاری و نرم افزاری در بعد اجتماهی و فرهنگی مواجه می شویم که جز گروهی از فسیلهای کینه توز و بی منطق،هیچ اندیشه ای را یارای نفی و انکار آن نیست که چون آفتاب است دلیل آفتاب.

ماشاالله اجودانی پژوهشگر و تاریخ نگار برجسته ایرانی در کتاب پرارزش "مشروطه ایرانی" فصل آخر،رضا شاه را قهرمان انقلاب مشروطه ایران می داند و در تحلیل این موضوع در مصاحبه های مختلف (از جمله با آقای لقمان) بازگو می کند که رضا شاه به دو مقوله مهم از خواستهای سه گانه انقلابیون در دوران مشروطه جامه عمل پوشید و از منظر ایشان ،رضا شاه برای حفظ تمامیت ارضی و حفظ نام "ایران" (ونه پرشیا) بر نقشه جغرافیای سیاسی،خواست یک پادشاه سمبلیک را فدای مصلحت مهمتر و خواست استراتژیک تر انقلابیون یعنی تجدد خواهی و انسجام ملی و ایجاد زیرساختهای آموزشی تا عدالت گستری مدرن در ایران کرد.شاید اگر تحلیل تاریخ در ظرف زمان و مکان وقوع هر دوران با الزامات خاص خودش مورد بررسی و قضاوت واقع شود بدون شک دریافت صحت این مدعا خیلی آسانتر و ساده تر از مجادلات امروزین بین به اصطلاح تحلیل گران تاریخ معاصر باشد.ولی اینجا هدف ما بحث بر اثبات لزوم نگاه رضا شاهی در آن زمان نیست که برعکس می خواهم لکنت اجتماعی حاصل از نقض آن خواست دیگر مشروطه خواهان را مورد واکاوی قرار دهیم.چیزی که اگر زودتر محقق میشد امروز سیاه ایران،رنگی دیگر به خود میدید.

در تاریخ حکومت های سیاسی ، بصورت سنتی اصل بر یک محور "حکمفرما" بوده که بصورت بالا به پایین جامعه را با تدبیر خود(حال یا با تدبیر داشته یا نداشته) اداره میکردند.اینکه ما با ادبیات بی هویت و فریب کارانه چپ که نگاهی ضد آنچه بورژوا گویند داشت مدام فریاد بزنیم ،"تاریخ استبداد زده ایران " ، به نوعی بازتکرار ملال آور یک هجو غلط هست که به یک اصل جامعه شناختی تاریخ ما بدل شده.از این نظر که این تاریخ استبداد زده مختص ایران نبوده بلکه در سیر تکامل حکومتهای همه جهان،اصل و ابتدا بر همین حکومت داری از بالا به پایین و فرد محور طبعا بوده و کشورها به مرور زمان با آگاهی اجتماعی انسان مدرن،بصورت استحاله گونه در ایستگاههای مختلف از این قطار دیکتاتورسالار پیاده شده بر مرکب مردم سالاری و حکومت پایین به بالا در اجرای کشور داری سوار شده اند.صد البته ایران ما هم از این قاعده مستثنا نبوده و انقلاب مشروطه و تحولات ایرانساز پهلوی در ادامه همین سیر بلوغ اجتماعی رخ داده پس سعی کنیم بیاموزیم یک خطای ملی را که حاصل روندی اشتباه و حرکتی بی خردانه منجر به نکبت هبوط به اعماق سیاه واپس زدگی و سقوط به اسفل السافلین عقب ماندگی شده ،گردن تاریخ استبداد زده(که جمله ای مضحک هست و نیاز به واکاوی مجزا در قیاس با تاریخ اجمالی دیگر دموکراسی های دنیا دارد) نیندازیم تا از بار اشتباه کرده و برای برخی خیانت یا سفاهت انجام داده کم کنیم و گاها خود را مبری از خطا بدانیم که تاریخ خود قضاوت خواهد کرد.به طور حتم ایران ما در دوران پهلوی گام به گام به ایستگاه فراغ از واپس زدگی و دیکتاتوری و ورود به دموکراسی مدرن در حال نزدیک شدن بود که مسافران زمان،بجای تامل بر تعیین جهت ،قطار را از ریل خارج کرده به ته دره تحجر و بربریت پرتاب کردند.

ولی یک مطلب مهم اینست که حاصل دوری پادشاهان پهلوی از نقش یک پادشاه مشروطه و مدرن در نظامات پارلمانتاریسم امروزین که بزرگترین و باشکوه ترین دموکراسی های جهان را میسازند چه بود؟آیا اگر بتوانیم با جمله هایی مثل الزام زمان ، جنگ سرد و ...به دخالت پادشاه در سیاست رنگ ماهیتی اجباری دهیم می توانیم به خلا پر نشده آنسوی این پدیده هم با اغماض نگاهی مثبت بندازیم؟به باور بنده خیر.

شاهزاده رضا پهلوی در یکی از نوشتارهای خود علت سوگند پادشاهی خویش در مصر را با این محتوی شایسته توضیح می دهد که " به هر دلیل بسته بر اوضاع و احوال اگر مردم به نهاد پادشاهی پشت کردند نمی بایست موجب شود نهاد پادشاهی هم به مردم پشت کند،چون منظور از پادشاهی خدمت به مردم در حقیقت می باشد.پادشاهی جدا از ملت نیست و پیوسته به مردم و از آن مردم هست.می خواستم به هموطنانم بگویم آنها را فراموش نکرده و از آنها نبریده ام...من به اختیار خود ولیعهد نبودم...ولی امروز شرایط ایران و اقتضای زمان به کلی تغییر کرده و باید به سمت یک انتخابات آزاد گام برداریم تا مردم به خواسته خود برسند...".

طبعا این گفتار معنی واضح دارد ولی چیزی که مورد بحث هست هیچگاه پادشاهان پهلوی نتوانستند این نگاه و ارتباط ماهوی یک نهاد و ملت را برای مردم و در ذهن و باور اجتماع نهادینه کرده ، جا بیندازند.هرنوع نگاه و تحلیل مثبتی که به مداخله سیاسی یک پادشاه مشروطه در نظامی پارلمانتاریسم با موشکافی در ظرف زمان و مکان واقعه ها که بیندازیم نمی توان این حقیقت را کتمان کرد که باور و فهم عامه مردم از انقلاب مشروطه،مبرا ماندن شاه کشور از پروسه های تصمیم گیری سیاسی و احساس داشتن یک پادشاه نوتعریف منطبق با کشورهای مدرن و دموکرات دارای این نظام حکومتی و مقام و جایگاه تاریخی بوده (حال بررسی موضوعی این خواست و مطالبه ملی در میانه جنگ سرد و در کشوری با ژئوپلتیک ایران جای بحث و تحلیل دارد بحثی جدا می طلبد) و همین احساس ملی یک قدرت مانور گسترده را برای موج سواری بر خواست ملی به اپوزیسیون اکثرا مشتت و نه چندان میهن دوست حکومت پهلوی میداد تا ایران را به سمت پرتگاه فعلی منحرف کنند و هیچگاه دربار نتوانست در تبیین و شفاف سازی جایگاهها و چرایی ما وقع آن دوره با مردم خود ارتباط صحیح برقرار کند.شاید تا حدی گریزان بودن شاه از پوپولیسم را بتوان علت این نقصان فرض کرد و یا عدم شناخت صحیح شاه فقید از آنچه در ذهن و فهم سیاسی خیابانهای سیاسی ایران در حال چرخش بود.

امروز هنوز رد پای این نوع بی اعتمادی و عدم درک صحیح از یک پادشاهی پارلمانی و مشروطه در گذار مجازی میان جامعه ایرانی موج میزند که حاصل یک تحلیل فردی مربوط به این نسل نیست ،بلکه بیشتری ما مردم وارث یک ادبیات و تعاریف سیاسی مبهم و گاها نامستدل هستیم بدون اینکه برای اگر های خود چراهای مقابل را مرور کنیم.

اینکه گروهی کاملا هدف دار قلم میزنند و وظیفه شان تحریف افکار عموم و نه هدایت آنها به مسیر صحیح هست مایه تاسف و در عین حال حقیقتی مسلم هست ولی دیگرانی که صدای انعکاس سوتی در تاریکی و ابهام را بازتاب و بازتکرار می کنند محل اشکال و البته گاها گناهی مردمی نیست که وظیفه دانستن تمام گوشه های مهجور و مبهم عالم سیاست را بر دوش ندارند و به الیت خود اعتماد می ورزند.ولی اینکه چرا گروهی از مردم در اعلام نظر این موضع را در برابر نظام پادشاهی پارلمانی دارند که خطر سقوط به دیکتاتوری فردی دارد و از خود نمی پرسند که مگر نه هدف انقلاب 57 نظام دموکرات ترجیحا از نوع جمهوری بود و این خواست خارج از اراده مردم به یک ضد جمهوری حال حاضر شد و یا اکثر جمهوری دوستان از فرانکویست ها تا موسولینی و هیتلر تا کاسترویست! ها گام های مطمئن به دموکراسی جمهوری برداشتند ولی حاصلش آن شد که سیاهتر از هر شاه مستبدی.

پادشاهان پهلوی با هر نوع مطالعه و تفحص بر کارنامه سیاسی و اجتماعی و تمام پیشرفتهای مثبت در وارد کردن ایران به دروازه های تمدن نوین ،ولی از نظر دور کردن مردم و ذهنیت جامعه از یک نهادی که آن را نمایندگی کرده و وارث تاریخی دور ودراز بر آن بوده اند و انتقال صحیح این جایگاه به افکار تاریخی اجتماع بسی سوال برانگیز عمل کردند و وقتی پاسخ شاهزاده رضا پهلوی به احمد احرار در این مورد را مرور میکنیم ارزو میکردم کاش پدر ایشان هم این موضوع را بصورت جدی مورد واکاوی قرار میداد.این مسئله نقدی بسیار مهمتر از همه تخریبهای بی جهت یا به حق به پادشاهان پهلوی هست که فارغ از خدمات اینان به مام میهن،شاید پاسخی قانع کننده بر آن نتوان یافت و نقدی حقیقی بر پهلوی هاست.و آن قهر دادن مردم با نهادی هست که با هویت ملی تاریخی اینان عجین شده و جزوی از آنها و در خدمت همین مردم باید باشد.

ولی این موجب نمی شود وظیفه ذهن پرسش گر جامعه در دریافت حقیقت موضوعی هر قضیه،با خلط مبحث و تحریف موضوعی آلوده شود.اگر پهلوی ها این مهم را به درستی انجام ندادند دلیل بر ادامه یک باور غلط و روش و نمط ناثواب میان مردم نمی شود و ما باید سهم خود را در تحلیل موضوعات بدور از تمام کینه ها و شنیده های صرف انجام دهیم.این عدم پرسش از خود، میان مردم،حاصل همان خطای نهاد پادشاهی در عصر پهلوی بوده که در این زمینه بسیار سوال برانگیز و پرخطا عمل کردند و به واقع از نقاط ضعف واضح این دو پادشاه به طور حتم در صدر لیست،همین دور کردن ملت از یک نهاد تاریخی و ملی و ایجاد شبه در حافظه سیاسی یک ملت بوده که اگر چه نقش جهانوطنان دشمن تاریخ این مرز بوم نیز در این انحراف باورهای عموم پررنگ هست ولی چیزی از اهمال این پادشاهان که صاحبان سامانه ای تاریخی ملی که به ودیعه نزدشان بوده نمی کاهد و مورد پرسش افکار عمومی تاریخ واقع می شوند.

بطور کلی امروز تبیین اینکه کدامین نظام حکومتی برای ایران ما مناسب تر هست اگرچه اولیتی دست چند هست ولی قابل تامل نزد تفکر اجتماع می باشد.برای موشکافی صلاح ادامه مسیر برای ساختن ایران فردا باید با همه واقعیت های موجود پازل را بازسازی کنیم و اگر به هر دلیل قطعاتی از این پازل را به سود خود و یا با کینه توزی قایم کنیم هرگز این پازل حل و گشوده نخواهد شد و تصویری شکیل را در برابر دیدمان ما ترسیم نمی کند.


کوشان.م

به مناسبت 4 آبان زادروز پادشاه ایران ، زنده یاد محمد رضا شاه پهلوی


پارس دیلی نیوز:به مناسبت 4 آبان زادروز زنده یاد محمدرضاشاه پهلوی که با رفتنش خوشبختی و شادی از ایران پر کشید.


وصیت بزرگمرد تاریخ ایران،شاهنشاه آریامهر بزرگ

در این هنگام که دور از خاک وطنم در چنگال این بیماری جانکاه آخرین روزهای زندگی خود را سپری می‌کنم،


به عنوان پادشاه ایران زمین این پیام را به ملتم که در شوم‌ترین دوران تاریخی وطنش روزگار تیره‌ای را میگذراند می‌فرستم.


همانند هر مسلمان معتقدی که در آستانه مرگ از وجدان پاک و صفای کامل روح برخوردار است، خداوند را به می‌طلبم،


از آن وقت که صرفا به خاطر جلوگیری از خون‌ریزی هموطنانم ناچار خاک ایران را ترک کردم آنی از فکر سیه‌روزی تدریجی ملتم،


و مخصوصا آندوه رقت بار شهادت وطن پرستان با نام و گمنامی که سینه‌های فراخ خود را در مقابل جوخه‌های آتش جلادآن قرار دادند،فارغ نبوده و با تار و پود وجودم این رنج‌ها را احساس کردم... شگفت اتفاقی، که در همان لحظاتی که قلب من از حرکت می‌ایستد،


قلوب افسران دلاور ارتش نیز که در تکاپوی نجات وطن بودند، پیاپی آماج گلوله‌های دشمنان ایران قرار می‌گیرند و برای این‌که چنین پیوندی جاودان ماند توصیه می‌کنم که بعد از نجات کشورم، کالبدم در گورستان این جانباختگان وطن، مدفون گردد...


من در این دقایق واپسین شیرینی خاطرات افق ایران عزیز را که به آن عشق می‌ورزم در برابر تلخی زهراگین مرض جانسوز قرار داده‌ام.


خاطره شالیزارهای کرانه‌های دریای خزر، و مرغزارهای دیلم، خاطره قله‌های پربرف سهند و سبلان آذربایجان، خاطره کوهستان‌های سبز و خرم زاگرس کردستان، و هامون‌های عریان بلوچستان،

خاطره اروندرود خوزستان و هیرمند سیستان، خاطره دشت ارژن فارس،


خاطره حاشیه‌های کویر سوزان خراسان و کرمان، خاطره شهرک‌ها و دهستان‌های ساحلی خلیج فارس، خاطره کوچ عشایر دلیر


و فداکارو بطور کلی با اندیشه همه گوشه و کنار آن سرزمین مقدس و مردم پرتلاش و پرتوان آن، چشم از جهان فرو می‌بندم


رفت و شادی را هم با خودش برد

۱۳۹۰ آبان ۱, یکشنبه

سازمان ملل متحد: جمهوری اسلامی سالانه صد ها تن را بطور مخفیانه اعدام می کند


پارس دیلی نیوز:سازمان ملل متحد می گوید در سال گذشته بیشتر از 300 تن در ایران بطور مخفیانه اعدام شده اند. این در ‏حالیست که رژیم ایران سالانه بطور رسمی حکم اعدام را در مورد صد ها تن دیگر به اجرا میگذارد.


احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در مورد حقوق بشر در ایران در گزارشی در این مورد نوشته است ‏این اعدامهای مخفیانه در زندان وکیل آباد در مشهد صورت گرفته و بر خلاف قوانین رسمی ایران، وکلا ‏و خانواده های اعدام شدگان هنگام اجرای حکم حضور نداشته اند.‏


به گزارش رادیو فرانسه، احمد شهید در گزارش خود با استناد بر اظهارات شاهدان عینی و سازمان های دفاع از حقوق بشر نوشته است ‏ایران از آغاز سال جاری تا کنون، دستکم 146 تن را بطور مخفیانه اعدام کرده است.‏


بر اساس این گزاش که فردا چهارشنبه به شورای عمومی سازمان ملل متحد ارائه خواهد شد دستکم 83 نفر ‏تنها در جریان ماه ژانویه امسال اعدام شده اند و از این جمله 3 تن را زندانیان سیاسی تشکیل میدهند.‏


گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در این گزارش "نقض سیستماتیک حقوق بشر و افزایش فاجعه آمیز شمار اعدام ‏شدگان در ایران" را برجسته می کند.‏


در گزارش آمده است که سال گذشته دولت ایران بیشتر از 100 تن را بطور رسمی بجرم دست داشتن در ‏قاچاق مواد مخدر، جرایم ضد اخلاقی و آدم ربایی اعدام کرده و 1 نفر دیگر را نیز بجرم ارتداد به اعدام محکوم کرده است.‏


گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در مورد حقوق بشر در ایران در ادامه می نویسد علیرغم آنکه ایران ‏کنوانسیونهای بین المللی در مورد افراد زیر هجده سال را به امضا رسانیده است بیشتر از 100 تن از محکومین به اعدام ‏ را افراد مربوط به این گروه سنی تشکیل میدهد.‏


گزارش سازمان ملل متحد در مورد حقوق بشر در ایران که قبل از این در مجله ‏Foreign Policy‏ ‏منتشر شده است همچنان به این موضوع اشاره می کند که علاوه بر اعدام های یاد شده، صد ها تن شامل ‏فعالان، گزارشگران، دانشجویان، سینماگران و وکلای مدافع ایرانی، از هنگام انتخاب دوباره محمود احمدی ‏نژاد رئیس جمهوری ایران در این کشور، زندانی شده اند.‏


احمد شهید تاکید کرده است که سفیر ایران در سویس در 19 سپتامبر گذشته طی نامه ای از تمایل خود برای ‏‏"تبادل افکار و گفتگو درباره روش تحقیق مورد استفاده" او درباره وضعیت حقوق بشر در ایران سخن گفته ‏بود. بگفته او، تقاضای او از مقامات ایرانی برای دیدار از ایران از همان زمان تا کنون بی پاسخ مانده است.‏


خبرگزاری فرانسه می نویسد گزارش احمد شهید در مورد حقوق بشر در ایران به وضعیت ویژه میر حسین ‏موسوی و مهدی کروبی، دو تن از رهبران اصلاح طلب مخالف دولت نیز اشاره می کند که از ماه فوریه ‏گذشته تا کنون در "حصر خانگی" بسر می برند. ‏


بر اساس این گزارش، میر حسین موسوی در طی این مدت به ضعف جسمانی دچار و مهدی کروبی هم ‏علیرغم مشکلات تنفسی، اجازه نیافته است با پزشک معالج خود دیدار کند.‏


مهدی کروبی از در ماههای اخیر در یک اپارتمان، تحت نظارت نیروهای امنیتی و روان پزشکانی قرار ‏گرفته است که تلاش دارند با فشار اورا به "اعترافات تلویزیونی" وادار کنند.‏


خبرگزاری فرانسه می نویسد نتوانسته است واکنش فوری نماینده ایران در سازمان ملل درباره این گزارش ‏رابدست بیاورد.

کشتار شهروندان ایران،اعدام های مخفیانه ، گروهی و اعلام نشده در زندان های رژیم فقیه


پارس دیلی نیوز:ادامه اعدام های مخفیانه ، گروهی و اعلام نشده در زندان های جمهوری اسلامی: اعدام دست کم ۱۴ زندانی دیگر در زندان وکیل آباد مشهد.

در حالی که سکوت مقامات قضایی جمهوری اسلامی در خصوص اعدام متهمان مرتبط با مواد مخدر در زندان وکیل آباد مشهد ادامه دارد، کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران مطلع شد که در روز بیستم مرداد ماه سال جاری ۷ زندانی و در تاریخ ۲۹ شهریور نیز ۷ زندانی دیگر در این زندان به صورت دسته جمعی به دار آویخته شدند.


بنا بر اطلاعاتی که یک منبع اگاه در اختیار کمپین گذاشته است این اعدام ها به صورت دسته جمعی صورت گرفته است. اتهام همه این افراد مرتبط با جرائم موادمخدری بوده است.


منابع یاد شده به کمپین گفتند که به جز دو تاریخ یاد شده ، دست کم دو نوبت اعدام گروهی دیگر در ” سه ماهه دوم سال نود ” در زندان مرکزی مشهد ( زندان وکیل آباد ) رخ داده است اما کمپین نتوانسته است جزییات بیشتری از اعدام های صورت گرفته به دست بیاورد.


در روز اول تیرماه سال جاری محمود ذوقی دادستان مشهد ضمن تایید ” بالا بودن اعدام های اعلام نشده” در زندان وکیل آباد مشهد و بدون اشاره به تعداد و جزئیات اعدام های اجرا شده در سالهای ۸۸ و ۸۹ ، از ” اجرای پنج نوبت” اعدام گروهی متهمان جرایم مربوط به مواد مخدر تنها در “سه ماهه نخست سال ۹۰ ” در این زندان خبر داده بود.


پیش از این کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران از اعدام ” ۱۲ زندانی در تاریخ هشتم تیرماه نود” و ” ۱۸ زندانی در تاریخ دوازدهم تیرماه نود” در این زندان خبر داده بود. کمپین همچنین از اعدام۱۰ نفر در روز هفدهم فروردین ، ۱۲ نفر در روز بیست و چهارم فروردین ، ۱۰ نفر در روز بیست و ششم اردیبهشت ، ۱۲ زندانی در تاریخ دوم خرداد ، ۴زندانی در تاریخ سوم خرداد و ۲۶ زندانی در تاریخ بیست و پنجم خرداد سال ۱۳۹۰ خبر داده بود.‏


به جز زندان وکیل آباد مشهد ، کمپین از اعدام های گروهی و مخفیانه متهمان مربوط به مواد مخدر در بسیاری دیگر از زندان های ایران مطلع شده است.‏


کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران تاکنون از اعدام مخفیانه ، گروهی و اعلام نشده صدها زندانی در سال های ۸۸ ، ۸۹ و ۹۰ در زندان وکیل اباد مشهد و اجرای اعدام های دسته جمعی و مخفیانه در زندان بیرجند خبر داده است.‏ در تاریخ چهارم تیرماه سال جاری محمد باقر باقری ، معاون دادگستری خراسان جنوبی تلویحا اعدام های پنهانی و دسته جمعی متهمان مواد مخدری در زندان بیرجند، مرکز استان خراسان جنوبی واقع در جنوب شرق ایران را پذیرفت و بدون اشاره به اعدام های مشابه در سال ۸۸ و سال جاری ، از اعدام ”۱۴۰ قاچاقچی مواد مخدر” تنها در سال ۸۹ در این زندان خبر داد. هیچ یک از اعدام های مورد اشاره آقای باقری پیش از این و طی سال ۸۹ اعلام نشده است.‏


همچنین کمپین از اعدام های گسترده زندانیان مرتبط با جرایم مواد مخدری در زندان “قزلحصار کرج ” با خبر شده است. به گفته یک منبع موثق این اعدام ها نیز در ماههای اخیر در حال اجرا میباشند. منابعی که اطلاعات مربوط به اجرای اعدامهای دسته جمعی در وکیل آباد را مطرح کرده اند از وقوع اجرای احکام مشابه در زندان های ” تایباد” و ” کارون اهوز” نیزخبر داده اند. به گفته آنان اکثر اعدام ها در زندان تایباد مربوط به زندانیان افغان بوده است.‏ با این حال علیرغم مطلع شدن از وقوع چنین اعدام هایی در زندان های یاد شده از منابع موثق کمپین نتوانسته است به دلیل محدودیت های موجود جزییات بیشتری از چگونگی اعدام ها و افرادی که اعدام شده اند به دست بیاورد.


در ماه های اخیر بارها منابع خبری کرد از اعدام های مشابه در زندان ارومیه واقع در شمال غربی ایران خبر داده اند.‏ در زندان قم ، زندان اصفهان و زندان زاهدان نیز چند مورد اعدام های متهمان مربوط به مواد مخدر اجرا شده است که هیچگاه توسط مقامات و نهاد های رسمی اعلام نشده است.‏


اعدام های گسترده یاد شده در زندان وکیل آباد مشهد و دیگر زندانهای کشورمخفیانه ، دسته جمعی ، اعلام نشده ، فراقانونی و خودسرانه میباشند.‏ به گفته منابعی که با کمپین صحبت کرده اند این اعدام ها گسترده و دسته جمعی می‌باشند به این نحو که به صورت گروهی در یک ردیف در راهرو روباز منتهی به سالن ملاقات های زندان وکیل آباد اجرا میشوند. ‏به علاوه این اعدام ها مخفیانه است، از این جهت که بدون حضورو اطلاع وکلا و خانواده اعدام شدگان اجرا میشود و آنها تا یک یا چند روز بعد از اجرای حکم، از اعدام زندانی شان مطلع نمی‌شوند و حتی خود زندانیان اعدام شده نیز تا چند ساعت قبل از اجرای حکم اعدام از آن بی خبرند.‏

این اعدام ها اعلام نشده است، به این خاطر که هیچگاه مقام های رسمی دولتی یا قضایی جزئیات، تعداد و اسامی اعدام شدگان و تاریخ اجرای اعدام ها را منتشر نکرده اند و به صورت رسمی مسئولیت اعدام ها را برعهده نمی‌گیرند.‏ کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران بر این باور است که عدم اعلام رسمی اعدام های یادشده با هدف پنهان کردن آمار واقعی اعدام ها در ایران میباشد.‏


منابع یاد شده همچنین به کمپین گفته اند که احکام اعدام در دادگاه هایی که بعضا تنها چند دقیقه طول می کشد صادرشده و متهمان از حق دادرسی عادلانه محروم است. این شرایط اعدام های یاد شده را در ردیف اعدام های فراقانونی و خودسرانه قرار می دهد.


یک منبع محلی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:‌«چند شعبه خاص در دادگاه انقلاب مشهد بدون رعایت ایین دادرسی منصفانه و قوانین جاری ایران “در هر یک ساعت چندین پرونده متهمان جرایم مواد مخدری” را بررسی میکنند و در بسیاری از موارد تنها مستند به گزارش اداره اطلاعات ، اطلاعات سپاه یا اطلاعات ناجا و یا اقرارهای متهمان زیر شکنجه های شدید جسمی در عموما بازداشتگاه های نیروی انتظامی ، احکام گسترده اعدام صادر میکنند. اکثر قریب به اتفاق احکام گسترده اعدام یاد شده متهمان مواد مخدری ، تنها با برگزاری “یک جلسه چند دقیقه ای” که عموما بدون حضور وکیل تعیینی یا تسخیری متهمان میباشد ، در دادگاه انقلاب مشهد صادر میشوند و در یک پروسه زمانی چند ماهه حکم اعدام تایید و اجرا میشود.»


وی افزود: « در بسیاری از موارد احکام اعدام برای متهمان خارجی و عموما افغان بدون رعایت ” حق دسترسی کنسولی ” صادر میشوند. این افراد به سبب ناآشنایی با زبان رسمی دادگاه ،زبان فارسی، از روند قضایی و سوال جواب ها نامطلع میباشند.‏»


این منبع که طی ماه های گذشته از نزدیک در جریان روند اعدام ها در زندان وکیل آباد مشهد بوده است به کمپین گفت: « در سه زندان ” تایباد ، بیرجند و وکیل اباد مشهد ” دهها زندانی افغان و چند مورد زندانیانی از کشورهای نیجریه و غنا اعدام شده اند. سفارتخانه های غنا و نیجریه به کمپین گفته اند که پس از اجرای حکم اعدام و از طریق تماس خبرنگار کمپین از اعدام دو تبعه شان مطلع شده اند. همچنین یک محکوم به اعدام اهل کشور فیلیپین که به صورت ناعادلانه ای به اعدام محکوم شده بود ، بعد از پیگیریهای کمپین بین المللی حقوق بشر و اطلاعرسانی کمپین به سفارت فیلیپین در تهران از وجود چنین زندانی ای، پرونده اش مجددا بررسی و آزاد شد.‏طی پروسه خلاف قانون دیگر در همه این اعدام ها، حکم تایید اعدام از سوی دیوان عالی کشور به متهم و خانواده وی هیچگاه ابلاغ نمیشود و تنها در زمان اجرای حکم اعدام، متهمان از تایید نهایی حکمشان مطلع میشوند.‏»


به گفته منابعی که با کمپین صحبت کرده اند هم اکنون صدها زندانی دیگر در زندان وکیل آباد ، صدها زندانی در زندان قزللحصار و صدها زندانی در دیگر زندان های کشور در انتظار اجرای حکم اعدام به همین شیوه میباشند.‏


اجرای مخفیانه و اعلام نشده این اعدام ها در زندانهای ایران در حالی صورت میگیرد که در روزهای اخیر گزارشگر ویژه سازمان ملل از اجرای حکم اعدام مخفیانه و گروهی دست کم ۳۰۰ زندانی در سال گذشته میلادی و دست کم ۱۴۶ زندانی در سال جاری تنها در زندان وکیل آباد مشهد خبر داده است.‏

پیش از این نیز دبیرکل سازمان ملل و گزارشگر موضوعی اعدام های سازمان ملل به صورت جداگانه از اجرای اعدام های گسترده ، مخفیانه و گروهی در زندان وکیل آباد سخن گفته بودند. مقامات قوه قضاییه ایران همچنان در خصوص اعدام هایی که اعلام نمی شوند سکوت کرده اند.

۱۳۹۰ مهر ۲۹, جمعه

طرح ورشکست سازی بانک صادرات


پارس دیلی نیوز:گزارش دریافتی :بیایید یک بار هم خودمان را واقعا بیازماییم. بیایید یک بار هم که شده, پس از 33 سال آب در هاون کوبیدن و طرح ها و نقشه های عجیب و غریب ریختن برای سرنگونی نظام و درست کردن بیش از 1500 سازمان اپوزیسیون در داخل و خارج, و نتیجه ای برابر صفر در مقابل این همه ضایعات, یک بار هم که شده, ثابت کنیم ایرانی هستیم و اگر بخواهیم می توانیم.


بیایید با یک تصمیم و برای تنبیه مدیران بانک صادرات و تنبه مدیران سایر بانک ها, تصمیم بگیریم که با فرستادن این مطلب به هر کس که که می شناسیم, تا پایان آبان ماه, بانک صادرات را با بستن تمامی حساب های بانکی مان, رسما و عملا تعطیل کنیم.


بانکی که بدون اطلاع رسمی و برای پوشاندن چاله چوله های ناشی از این دزدی بزرگ, از زمان افشای آن از هر عملکرد تلفنی 25 تومان از حساب کاربران کسر می کند. عددی که ارزش شکایت را ندارد, اما ظرف دو سه ماه, به هزاران میلیارد تومان پولی تبدیل می شود که تقدیم به آقایان میلیاردر ساکن کانادا شده است.


بیائید برای یک بار هم که شده، با در میان گذاشتن این مطلب با دیگران، این حرکت مدنی را حمایت کنیم و بدون هیچگونه خون و خونریزی، قدرت ملت ایران را به رخ دولت دیکتاتوری بکشانیم.

عکس؛ لاریجانی و شیرینی دختر قرقیزستانی

سفر رئیس مجلس شورای اسلامی به قرقیزستان


از لابلای وبلاگهای ایرانی: لیبی را خدا آزاد نکرد!

رهبر انقلاب در گودال

30gnal.blogspot: معمر، جوانک 27 ساله که از طریق کودتایی ضعیف، 42 سال قبل حاکم لیبی را برکنار کرد امروز در داخل گودال گیر افتاد! این طنز ، که بعد از پیدا شدن صدام حسین در گودال ، یک بار دیگر رخ داد ، گویی پیام آور این است که دیکتاتورها در گودالند! لیبی از 42 سال قبل بخاطر اندیشه های بیمار گونه قذافی فاقد دولت ، نهادهای نظارتی ، قانون اساسی ، مجلس و احزاب بود. او همه مظاهر تمدن جدید از جمله دموکراسی ، رای مردم و انتخابات را غیر دموکراتیک!!! میدانست و به سخره میگرفت و یک تنها سرنوشت میلیونها تن از هموطنان خود را رقم میزد. او که در گودال خودپسندی و خودخواهی بیمارگونه خود از سالها قبل محبوس بود و خود را شاه شاهان آفریقا و رهبر امت اسلامی – عربی میدانست و احساس خدایی میکرد و مخالفانش را سوسک و موش خطاب مینمود ، معمرهیچگاه صدای مردم و جامعه خود را نشنید و یا نخواست که بشنود و در نهایت از گودال بیرون کشیده شد و آخرین نفسهای زندگیش را در نهایت فلاکت به پایان برد. گرچه وی دهها سال بذر توهم ، کینه ، نفرت کاشت و جنگ تمام عیار با مردم خود به راه انداخت و زیرساختهای کشورش را نابود ساخت و جان هزاران انسان بیگناه را در طول حکومت ننگین خود گرفت اما در نهایت خود نیز قربانی این خشونت شد. که از قدیم گفته اند هر بذری بکاری همان درو میکنی. امروز پایانی است بر عصر لیبی قذافی. در لیبی باید هرچه زودتر کینه ، نفرت و خشونت را زدود اما عصر قذافی را نباید فراموش کرد که اگر چنین شود لیبی تا رسیدن به آسایش و رفاه ، هزینه های مضاعفی را حتی در دوران بدون دیکتاتور پرداخت خواهد نمود.


حرکت کره ماه، تنها قمر کره زمین در کره شمالی به حالت تعلیق درآمد

akhondnameh.blogspot: از آنجا که مردم کره شمالی متعقدند که خورشید را کیم (بی) جون ایل ، زحل را خامنه ای (به علت شبهات عمامه اش با حلقه های زحل ) ، مریخ را چاوز (شبهات رنگی) ، نپتون را دیکتاتوری از افریقا و غیره ... و کره ماه را هم قذافی در آسمان حرکت میدهند، که به علت شهادت معمر قذافی و تا پیدا شدن یک دیکتاتور دیگر برای بر عهده گرفتن امورات کره ماه ، حرکت تنها قمر کره زمین در کره شمالی به حالت تعلیق درآمد. پس موقع رفتن به بیرون ، بالای سرتان را نگاه کنید تا ماه رو سرتان نیفتد.


لیبی را خدا آزاد نکرد!

ما ایرانی ها باید به یاد داشته باشیم که لیبی را خدا آزاد نـــکرد، مردمانش آزادش کردند!
با تو موافقم، به راستی زیباست، حتی نگریستن به شادی مردمی که با زحمت آزادی را به دست آوردند دل انگیز است. لیبی را خدا آزاد نکرد، لیبی با خون های ریخته شده جوانانش آزاد شد، لیبی با همت و غیرت مردمانش آزاد شد، لیبی خواست و توانست، لیبی خسته نشد و از پای نیافتاد، لیبی از نعره های شعبان بی مخ هایش نترسید، آن مرد و زن لیبیایی جانش را بدست گرفت و هم قسم شد که آزادی را به دست بیاورد، به دست آورد، هر چند بعضی از همرزمانش دیگر پیش او نیستند که با هم به پایکوبی به پردازند. هموطنم ، من و تو هم در بندیم، اسیر افرادی که از نام ایران و ایرانی فراری اند، اسیر کسانی که خون مردم را در شیشه می کنند تا تنها به خواسته های خود دست پیدا کنند. من و تو نشان داده ایم که هم غیرت داریم و هم قدرت، اما خسته شدیم، شاید از اول مسیرمان را درست انتخاب نکرده بودیم، اما حالا دیگر می دانیم که آزادیمان گره خورده با سرنگونی این نظام ولایت مطلقه، مسیرمان مشخص است، باید دوباره همت کنیم، قسم به خون ندا و سهراب، قسم به خون محمد، ما هم می توانیم ، تنها باید دوباره همت کنیم و پا به میدان بگذاریم. نترس، در این راه تنها نخواهی بود، امثال من زیاد اند و در کنار تو خواهند ایستاد، فراموش نکن، تا من و تو نخواهیم، حتی خدا هم برایمان کاری نخواهد کرد!

پایان تلخ امپراطوری قذافی و فرزندانش؛ خامنه ای قاتل درس بگیر


ایران پرس نیوز:العربیه: با مرگ معمر قذافی رهبر سابق لیبی ، پرونده 4 دهه حکومت وی و فرزندانش که برای در قدرت ماندن با مشت آهنین ، توسل به زور و چماق صدای هر مخالفی را در نطفه خفه می کردند ، به پایان رسید.

اكنون ، پس ازگذشت ماه ها از آغاز انقلاب و درگیری های شدید بین انقلابیون و هوادارن سرهنگ قذافی ، سرنوشت همه اعضای خانواده وی مشخص شد. برخی جام زهر مرگ وحشتاک را چشیدند، و عده ای دیگر در انتظار سرنوشت مبهم خود آواره شدند .

پس از اعلام خبر کشته شدن معمر قذافی و دو فرزندش سیف الاسلام و معتصم که در جنگ های شدید شهر سرت در کنار وی بودند ، پائيزی ناگهانی شجره نامه "آل قذافی" را در برگرفت.

"خميس" دیگر فرزند قذافی که رهبر جنگجویان هوادار پدر خود بود ، بنا بر اعلام تلویزیون " الرأی" طرفدار رهبر لیبی ، یک هفته پیش از پدر و برادرانش سف الاسلام و معتصم به دست انقلابیون در شهر "ترهوته" در 90 کیلومتری طرابلس کشته شد.

این درحالی است که دیگر فرزندان رهبر سابق لیبی در کشورهایی عربی یا آفریقایی آواره و در به در هستند.