پارس دیلی نیوز:نظامی که دو سال پس از تولدش، به سال ۵۹، انقلاب فرهنگی به راه انداخت و در راستای عقیم کردن دانشگاهها در مقابل حکومت توتالیترش گام برداشت؛ حاکمیتی که به زعم باطل خود، با تصویهی اساتید و دانشجویان، سعی در خشکاندن ریشهی اعتراض کرد و پس از دو دهه به این باور خام رسید که دیگر خطر صدای مخالف و منتقد، تهدیدش نمیکند و تفکر را به مسلخ کشانده است. درست در زمانی که نفسی راحت از قلع و قم مخالفین میکشید، شاهد رویش و جوانه زدن نسلی شد که از نسل در خون خفتهی دههی شصت، برخاستند. نسلی که نطفهی آن در همان دههی شصت بسته شد.
*******
بیانیهی «جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی» در سیزدهمین سالگرد سرکوب جنبش دانشجویی ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸
جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی - سیزده سال پیش و تنها بیست سال پس از انقلاب اسلامی ۵۷، جنبش دانشجویی ایران پا به مرحلهی جدیدی نهاد. مرحلهای که نتیجهی کوتاه مدت آن، حوادث تلخ و تاریک و خونین بود. اما برگی تازه در جنبش دانشجویی را ورق زد و وارد مرحلهی جدیدی شد. مرحلهای که طی آن، این قشر عظیمِ سازنده، خواستار آزادی شد و علیه فضای خفقانآور حاکم در محیطهای فرهنگی اسلامیزه شده قیام کردند.
واقعهی خونین هجده تیر یا همان کوی دانشگاه، به مجموعه ناآرامیها و درگیریهای بین دانشجویان و نیروهای لباس شخصی همراه با نیروی انتظامی اطلاق میشود که در سال ۱۳۷۸ رخ داد. این حوادث خونین، از هجدهم تیرماه آغاز شد و تا بیست و سوم همان ماه ادامه داشت. در طی این درگیری ها، تعداد زیادی از دانشجویان، کشته، زخمی، مفقود و بازداشت شدند. کشته شدن عزتالله ابراهیمینژاد، فرشته علیزاده و ناپدید شدن سعید زینالی پس از بازداشت، از جمله وقایعی است که توسط این نظام صورت گرفته است.
نظامی که دو سال پس از تولدش، به سال ۵۹، انقلاب فرهنگی به راه انداخت و در راستای عقیم کردن دانشگاهها در مقابل حکومت توتالیترش گام برداشت؛ حاکمیتی که به زعم باطل خود، با تصویهی اساتید و دانشجویان، سعی در خشکاندن ریشهی اعتراض کرد و پس از دو دهه به این باور خام رسید که دیگر خطر صدای مخالف و منتقد، تهدیدش نمیکند و تفکر را به مسلخ کشانده است. درست در زمانی که نفسی راحت از قلع و قم مخالفین میکشید، شاهد رویش و جوانه زدن نسلی شد که از نسل در خون خفتهی دههی شصت، برخاستند. نسلی که نطفهی آن در همان دههی شصت بسته شد.
نسلی که دو دهه از سوی حاکمیت تمامیت خواه، سرکوب شده بود، در دههی هفتاد و مخصوصا در تیر ماه ۷۸، بدنیا آمد. این نسل علیه یکدستسازی فرهنگی قیام و به اسلامیزه کردن دانشگاهها بدست اسلامگراها پشت کرد. این نسل به انقلابی دیگری بدل گشت و خواستار تغییر جدی در روند حاکمیت موجود در فضای آموزشی شد و با قاطعیت، خط بطلانی بر تمامی محدودیتهای به وجود آمده از سوی حاکمیت کشید. در آن زمان حاکمیت در عین ناباوری، دستپاچگی و بیبرنامگی، اقدام به کشتار وحشیانهی این مخالفین جوان کرد. قطعا دوران جوانی جنبش دانشجویی ایران، که در سال ۸۸ به بلوغ خود رسید، پس از پشت سر گذاشتن رخوت و سردرگمی دهههای گذشته، در عصری پویاتر و هدفمندتر از گذشته قدم می زند و این نسل به سوی تعالی و پیشرفت روز افزون پیش می رود.
جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی ضمن محکوم کردن سرکوب دانشجویان در این روز، یاد و خاطرهی شهدا و محبوسین این حماسه را گرامی داشته و خواستار محاکمه عاملین و مسئولین این واقعهی تلخ فراموش نشدنیست. واقعهای که عاملین و قاتلین واقعی آن، تا کنون به میز محاکمه کشانده نشدهاند.
این تشکل، به عنوان عضو کوچکی از بدنهی جنبش دانشجویی ایران که اعضای آن اغلب از تصویه شدگان نظام آموزشی کشور در سالهای اخیر هستند، سعی دارد تا در کنار دیگر اعضای بدنهی خود و در راستای آرمانهای آزادیخواهانه و پایان دادن به فضای پلیسی و امنیتی در دانشگاهها نهایت تلاش خود را انجام دهد تا به مقصد مورد نظر که همانا برچیده شدن فضای سرکوب و یکدستسازی دانشگاههاست برسد.
ما، در سالگرد روزهای تلخ وقایع دانشجویی هجده تا بیست و سه تیرماه سال هفتاد و هشت، با انجام گفتگوها،جمع آوری مقالات از فعالین و بازداشتشدگان حوادث ۱۸ تیر ۷۸ و حتی سالهای پس از آن، به تدوین ویژه نامهای پرداختیم. به دلیل اهمیت بالای وقایع آن دوران، این ویژه نامه طی شش روز و هر روز بر اساس اتفاقات همان روز در سیزده سال پیش، به بررسی و انتقالِ تجربیاتِ فضای جنبش دانشجویی آن زمان و آن دهه میپردازد. ما به حکومت یادآوری میکنیم، همانطور که در طول تاریخ هیچ ملتی در برابر ظلم و جور از پا ننشسته و در برابر فضای وحشت و خفقان سکوت نکرده، محرومیت از تحصیل، اخراج از دانشگاه، گزینش، سهمیهبندی،ضرب و شتم، زندانی کردن و کشتن دانشجویان، هرگز این قشر را آرام نخواهد کرد و بدون شک شاهد قیامهای بعدی نیز خواهیم بود.
ما تا تحقق خواستههامان همچنان ایستادهایم
جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی
۱۷ تیرماه ۱۳۹۱
*********
سالگرد 18 تیر قیام دانشجویان گرامی باد
هیجده تیر دیگری در راه است و یادآور خاطراتی دیگر از روزهای جنبش اعتراضی دانشجویان و زنان و مردان ایران.
یاوآور روزهایی که سکوت و خفقان چندین ساله بعد از قتل عام زندانیان سیاسی در دهه 60 را در هم شکست و دگر بار شور و ندای رهایی و آزادی را در رگها و صدای مردم ایران به جریان انداخت .روزهایی پر از غیرت و شهامت که شجاعت در نگاه مردم موج می زد .
روزهایی که ترس تمامیت رژیم ولی فقیه را فراگرفته بود که با وحشت ، تمامی چماقداران خود را در خیابانها گسیل داشت تا فریادها و حرکت اعتراضی مردم را سرکوب کند. روزهایی که فریادهای حق طلبی در کوی دانشگاه با چماق و دشنه لباس شخصی های رژیم به خاک و خون کشیده شد و آنگاه که مردم به دادخواهی برخاستند سردمداران رژیم در کمال بی شرمی در مقابل ملت ایستادند و گفتند عامل تمامی بازداشتها ، کشتارها و شکنجه ها نیروهای خود سر بوده است!!!
اما مردم همیشه بیدار می دانستند و می دانند که آمر اصلی تمامی بازداشتها ، شکنجه ها و کشتار دانشجویان کسی است که باز هم در قیام 88 به طور مستقیم از تریبون نماز جمعه دستور بازداشت و کشتارزنان و مردان آزاده را صادر کرد.
آری یادآور روزهایی که چهره ضحاکانی که شعار فضای باز سیاسی و گفتگوی تمدنها را سر می دادند بیش از پیش برای مردم نمایان کرد که آن لبخندها و شعارها سرابی بیش نیست . با شعار فضای باز سیاسی زنان و مردان آزاده روانه شکنجه گاهها شدند و قفل سکوت بر دهان ها زده شد.
18 تیر یادآور شهدای سرفرازی چون عزت ابراهیم نژاد و قهرمانانی سربلند چون اکبر محمدی که در زیر شکنجه در سیاهچال رژیم به شهادت رسید. یادآور روزهایی تلخ برای مادران و پدرانی که فرزندانشان را به اسارت بردند ، شکنجه کردند و در بیدادگاهها به حکم سنگین در سیاهچالهای رژیم محبوس کردند. یادآور بازداشت بدون بازگشت سعید زینالی و روزهایی پر از انتظار برای مادران و پدرانی که فرزندانشان را به جرم حق خواهی بازداشت کردند و سالهاست به امید کوچکترین خبری از فرزندشان به انتظار نشسته اند .خانم اکرم نقابی مادر سعید زینالی درد بی بازگشت فرزندش را در کدام دادگاه بازگو کند که فریادرسی نیست و دادگاه خود بیدادگاه است و دست تمامیت رژیم تا مرفق در کشتار مردان و زنان آزاده به خون آغشته است درد خود را به که گوید که به دادخواهی فرزند برخاست و خود نیز به بازداشت و شکنجه محکوم شد.
اگر چه رژیم سعی داشت شعله های قیام 18 تیر را برای همیشه خاموش کند اما 18 تیر در فریادهای آزادیخواهانه زنان و مردان ایران زمین در قیام 88 شعله ور شد و هر چند مورد خیانت مقامات سابق رژیم قرار گرفت اما زنان و مردان آزادیخواه همچنان ایستاده اند و به پیش می تازند چرا که خون ندا ها و ترانه ها ، سهراب ها و کیانوش ها و ده ها نفر دیگر هنوز بر سنگفرش خیابانها نقش بسته است و در رگهای تمامی انسانهای آزاده این سرزمین جاری است.
واحد دانشجویی فعالین حقوق بشرو دمکراسی در ایران
17 تیر 1391 برابر با 07 ژولای 2012
**********
شش روز ملتهب و تاثیر گذار؛ گزارشی از حوادث تیرماه ۱۳۷۸
هجدهم تیرماه ۱۳۷۸، ایران بزرگترین حرکت اعتراضی جنبش دانشجویی پس از انقلاب سال ۵۷ را به چشم دید. حرکت اعتراضیای که با تجمع دانشجویان در کوی دانشگاه با توقیف روزنامهی سلام آغاز شد و با شکست مقاومت دانشجویان در ۲۳ تیرماه پایان یافت. در این مدت، جامعه سیاسی و دانشجویی ایران روزهای متلاطمی را پشت سر گذاشت. روزهایی که تاثیر دائمی بر جنبش دانشجویی ایران گذاشت.
روز ۱۵ تیرماه سال ۱۳۷۸ روزنامهی سلام، نامه محرمانه سعید امامی، خطاب به قربانعلی دری نجفآبادی وزیر اطلاعات وقت را منتشر میکند. انتشار این نامه سبب توقیف این روزنامه در روز ۱۷ تیرماه میشود. همزمان با توقیف این روزنامه کلیات طرح اصلاح قانون مطبوعات در مجلس تصویب میشود.
عصر پنجشنبه ۱۷ تیرماه، فضای کوی دانشگاه به دلیل تعطیلی روزنامه سلام ملتهب شد، و دانشجویان اقدام به راهاندازی تجمع اعتراضی کردند. همزمان، اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه تهران تصمیم به برگزاری تظاهراتی در اعتراض به تعطیلی روزنامهی سلام و اصلاح قانون مطبوعات میگیرند. ساعت ۲۲ پنجشنبه، گروهی از دانشجویان معترض از کوی خارج میشوند و به سمت تقاطع جلال آلاحمد راهپیمایی میکنند. نیروی انتظامی محله یوسفآباد برای کنترل اوضاع، نیروهایش را به امیرآباد اعزام میکند، اما دخالتی از سوی این نیروها صورت نمیگیرد.
در حال بازگشت به کوی دانشگاه به دانشجویان خبر میرسد که وزارت اطلاعات شکایت خود از روزنامهی سلام را پس گرفته است. گروهی از دانشجویان در پی این خبر به داخل کوی میروند اما حدود ۱۰۰ نفر بیرون از کوی میمانند.
گروه دیگری از نیروهای انتظامی به فرماندهی سرتیپ احمدی به محله امیرآباد وارد میشوند و به محض ورود، با دانشجویان برخورد تند و خشونت آمیزی انجام میدهند. همزمان با این برخورد دکتر کوهی مدیر کوی از نیروهای انتظامی درخواست میکند که دخالتی نکنند تا تظاهراتی که در حال پایان یافتن است با آرامش خاتمه یابد اما او با برخورد تند سرتیپ احمدی روبرو میشود. به دستور سرتیپ احمدی تعدادی از نیروهای ضد شورش با باتوم به دانشجویان حمله میکنند. سر و صدای ناشی از این درگیری سبب خروج بیش از ۸۰۰ دانشجو از داخل خوابگاهها و درگیری آنها با نیروهای ضد شورش میشود.
در همین زمان دکتر داوود سلیمانی معاون دانشجویی دانشگاه به کوی دانشگاه میآید و از دانشجویان میخواهد که به داخل کوی بازگردند. اما دانشجویان که چندین مجروح دادهاند، مقاومت میکنند و اعلام میکنند که ابتدا نیروی انتظامی باید کوی را ترک کند. تلاش دکتر سلیمانی و آقای تعالی مدیر کل سیاسی انتظامی استانداری تهران برای راضی کردن دانشجویان به جایی نمیرسد. از سوی دیگر نیروی انتظامی حاضر به ترک محل پیش از دانشجویان نیست. حتی افسران نیروی انتظامی حاضر در محل در برابر خواست دکتر سلیمانی مبنی بر عقبنشینی نیروهای انتظامی، به وی توهین میکنند. در کشاکش این رایزنیها شلیک سه تیر هوایی از سوی نیروهای انتظامی، دانشجویان را تحریک میکند.
ساعت ۲ صبح به دستور تیمسار نظری، یگان ضد شورش به منطقه اعزام میشود و تا ساعت ۴ صبح رایزنیها ادامه دارد. در این زمان فرمانده انتظامی تهران، ضربالعجل ۵ دقیقهای برای بازگشت دانشجویان به خوابگاه را تعیین میکند و اعلام میکند بعد از پایان ضربالعجل دستور ورود نیروهای انتظامی به کوی را صادر خواهد کرد و دانشجویان را به زور به داخل کوی خواهد برد.
بعد از گذشت ۵ دقیقه، نیروی انتظامی به داخل کوی حمله میکند. وزیر کشور از طریق رابطین خود به انصاری جانشین فرمانده نیروی انتظامی اعلام میکند که به هیچ وجه وارد کوی نشوند و کسی تیر یا گاز اشکآور شلیک نکند. به دلیل درگیریهای پیشآمده و ورود نیروهای انتظامی گروهی از دانشجویان به داخل کوی عقبنشینی میکنند و با گذشت کمتر از یک ساعت، نیروهای انتظامی و لباس شخصی به داخل کوی حمله میکنند. نیروهای لباس شخصی از درب اصلی و درب غربی وارد کوی شده و به ساختمانهای خوابگاه وارد میشوند.
شاهدین از شکستن درب و شیشه اتاقهای دانشجویان، آتش زدن وسایل دانشجویان و پرت کردن برخی دانشجویان از پنجره طبقات بالایی ساختمان به بیرون توسط نیروهای لباس شخصی و نیروی انتظامی در این حمله میگویند. ویدئوهای بدست آمده پس از این حمله نیز گواهی بر صدق گفتار شاهدین است.
حتی برخی از دانشجویان در آن زمان خبر از تیراندازی مستقیم در داخل ساختمانها به سوی دانشجویان دادند. در طول حداقل سه تهاجم در صبح ۱۸ تیرماه دهها دانشجو مجروح و یا کشته شدند، حدود ۱۰۰۰ دانشجو بازداشت شدند، ۲۴۰۰ تخت شکسته شد و بیش از ۸۰۰ میلیون تومان خسارت به کوی دانشگاه وارد شد.
ظهر ۱۸ تیر ماه، گروهی از دانشجویان در مقابل در اصلی کوی نماز جماعت میخوانند و با سر دادن شعار، خواستار آزادی دانشجویان بازداشت شده میشوند. دقایقی بعد «نیروهای فشار» با چوب و سنگ و میلههای آهنی به دانشجویان و عابران حمله میکنند. حدود ساعت ۱۴ بیش از ۲۰۰ تن از «نیروهای فشار» با پشتیبانی نیروهای انتظامی وارد کوی میشوند و به مدت ۲۰ دقیقه با دانشجویان معترض درگیر میشوند. دانشجویان شعارهای «مرگ بر استبداد»، «۱۸تیر ماه، ۱۶ آذر ماست» سر میدهند و چند حلقه لاستیک در مقابل کوی آتش میزنند. درگیریهای پراکنده همچنان ادامه پیدا میکند. دانشجویان خواستار استعفای لطفیان فرمانده نیروی انتظامی و استعفای روسای دانشگاهها و وزیر علوم در اعتراض به وضع پیش آمده میشوند. برخی گزارشها خبر از آزادی تعدادی از دانشجویان درعصر همان روز و در اطراف کوی میدهد.
عصر آن روز دکتر فرهادی، محتشمی، هادی خامنهای، فائزه هاشمی، محمد رضا خاتمی، دکتر معین، موسوی لاری و مصطفی تاجزاده و برخی از نمایندگان مجلس، به کوی دانشگاه میروند.
دفتر تحکیم وحدت در بیانیهای حوادث آن روز را به شدت محکوم میکند. وزیر علوم در اعتراض به فجایع به بار آمده در نامهای خطاب به محمد خاتمی از سمت خود استعفا میدهد. هیات رئیسه دانشگاه تهران و روسای اکثر دانشگاههای تهران مسئولین حوادث را تهدید به استعفا میکنند و همزمان مصطفی تاجزاده در جمع دانشجویان اعلام میکند که اگر نتواند ریشه این فتنه را پیدا کند استعفا خواهد داد.
از بامداد شنبه تا پایان روز دوشنبه، دانشگاه در تسخیر دانشجویان بوده، شنبه روز عزای عمومی دانشگاه اعلام میشود و قرار میشود دانشجویان در جلسات امتحان حاضر نشوند و در دانشکده پردیس دانشگاه تهران اجتماع کنند. تجمع تا ساعت ۱۵ ادامه مییابد و دانشجویان ۳ ساعت به شورای امنیتی ملی فرصت میدهند که خواستههایشان را برآورده کند. تحصن به صورت موقت پایان مییابد و دانشجویان از دانشگاه تهران به سمت کوی دانشگاه حرکت میکنند. در این حرکت عدهای از مردم هم همراه دانشجویان میشوند و در عمل تظاهرات شکل میگیرد. در عبور از خیابان فاطمی، دانشجویان در مقابل وزارت کشور توقف میکنند و گروههای دیگری از دانشجویان از جمله دانشجویان دانشگاه آزاد به آنها اضافه میشوند. آنها اقدام به سر دادن شعار در مقابل وزارت کشور میکنند. عدهای از مسئولان کشور از جمله تاجزاده به میان دانشجویان میآیند و شروع به سخنرانی میکنند.
در روز شنبه شورای امنیت ملی، آیتالله صانعی، آیتالله اردبیلی و مراکز آموزشی و دانشگاههای مختلف حوادث روز جمعه را محکوم میکنند.
روز یکشنبه تحصن در دانشکده پردیس دانشگاه تهران ادامه مییابد. تریبون آزاد برگزار میشود و فعالین دانشجویی مختلف در میان دانشجویان موافق و مخالف سخنرانی میکنند. بعد از ظهر یکشنبه، ۲۰ تیرماه هم کوی دانشگاه متشنج بوده است. مردم در پیادهروها حضور داشته و گروهی از دانشجویان با صورتهای پوشیده در اطراف کوی بودهاند. امیرآباد شمالی تقریبا بسته میشود و دانشجویانی در بالای بام کوی کشیک میدهند. گروهی از دانشجویان سایر دانشگاهها نظیر دانشگاه علم و صنعت، امیرکبیر و آزاد نیز در مقابل کوی هستند. عبدالله نوری در میان دانشجویان سخنرانی میکند. دو دستگی در بین دانشجویان نمایان میشود، گروهی بر ماندن در کوی تاکید میکنند و گروهی بر تظاهرات در خیابان. در میان التهاب کوی، به دانشجویان خبر میرسد که «دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی فردا با لباس سفید در بیمارستان شریعتی دست به تحصن خواهند زد». همچنین خبر میرسد که «استادان دانشگاه تهران فردا در مسجد دانشگاه تهران تحصن خواهند کرد». در همین حال و هوا خبر میرسد «عزتالله سحابی هم قصد دارد به کوی بیاید». اطراف دانشگاه تهران هم نیروهای امنیتی به صورت نامحسوس حضور دارند اما دخالتی نمیکنند. عصر همان روز تظاهراتی در میدان ولیعصر شکل میگیرد.
با گذشت زمان فضای کوی متشنجتر میشود و گروهی از دانشجویان داخل کوی، میخواهند از تحصن خارج شده و وارد خیابان شوند. هادی خامنهای و دکتر معین هم ساعت ۷ شب به کوی میآیند و دانشجویان خواستار محاکمه علنی و سریع گروههای فشار و فرماندهان آنها میشوند.
در همین حال در این روز دانشجویان دانشگاههای شهرهای دیگر از جمله تبریز، اصفهان، شیراز، مشهد و رشت به حمایت از دانشجویان دانشگاه تهران دست به تحصن در دانشگاههای خود میزنند. در این میان دانشگاه تبریز لحظات خونینی را سپری میکند. درگیریها به حدی در تبریز بالا میرود که بازار شهر تعطیل میشود.
روز دوشنبه ۲۱ تیرماه اساتید دست به تحصن میزنند، دکتر خلیلی عراقی، رئیس دانشگاه تهران به نمایندگی از اعضای هیات علمی به سخنرانی میپردازد. مهدی کروبی هم در این روز به دادگاه ویژه روحانیت میتازد و صلاحیت آن در کار مطبوعات را زیر سوال میبرد.
درگیری بین دانشجویان هم در این روز زیاد میشود. عدهای همچنان معتقد به برخورد آرام و عدهای معتقد به رادیکال کردن تحصن هستند.
دوشنبه مجددا روز زد و خورد دانشجویان با نیروهای انتظامی بوده، گروه ۱۰۰۰ نفره از دانشجویان از دانشگاه خارج میشوند و به سوی چهارراه ولیعصر حرکت میکنند. این گروه با گارد ضد شورش درگیر میشوند. گاز اشکآور به میان تظاهرکنندگان پرتاب میشود و بیش از یک ساعت درگیریها در میدان ولیعصر تهران ادامه پیدا میکند.
دانشگاه تهران همچنان در اختیار دانشجویان است. اما هر چقدر به شب نزدیک میشود، محاصرهی دانشگاه تنگتر میشود. از سوی دانشجویان تصمیم گرفته شده تحصن پایان یابد و باید به هر قیمتی شده دانشگاه آرام شود. ساعت ۷ عصر گروهی از دانشجویان از دانشگاه خارج میشوند و با نیروهای انتظامی درگیر میشوند. نیروهای لباس شخصی مقابل دانشگاه میآیند. گاز اشکآور سنگ و پاره آجر به داخل دانشگاه پرتاب میشود و دهها دانشجو زخمی میشوند. نیروهای لباس شخصی چندین بار سعی میکنند از درهای دانشگاه که دانشجویان آنها را بستهاند وارد دانشگاه شوند، اما دانشجویان مقاومت میکنند و آنها را مجبور به عقب نشینی میکنند. درگیری در دانشگاه تهران تا ساعت ۲۲ ادامه پیدا میکند.
به گفته دانشجویان در آن زمان وضع کوی دانشگاه نیز بهتر از دانشگاه تهران نبوده. نیروهای نظامی و شبه نظامی به خیابان کارگر شمالی وارد میشوند. بر اثر شلیک گاز اشکآور، دود فضا را پر میکند. بیش از ۵۰۰ نیروی لباس شخصی که بعضی از آنها کمتر از ۱۸ سال سن دارند نیز از سمت بزرگراه کردستان به سمت کوی حرکت میکنند. نیروهای لباس شخصی دوباره به داخل کوی حمله میکنند و دانشجویان را کتک میزنند و تعدادی را نیز بازداشت میکنند.
اما سهشنبه ۲۲ تیرماه، حاکمیت به هر قیمت که شده میخواهد تجمع را پایان دهد تا فضا را برای تظاهرات روز چهارشنبه آماده کند. دانشجویان متحصن به شدت تحت فشار و استرس قرار میگیرند، کمبود غذا و سیگار فشار را بر آنها زیاد میکند. حوالی ظهر دانشگاه توسط گارد ضد شورش محاصره و گاز اشکآور به داخل دانشگاه پرتاب میشود.
درگیریهایی در همین زمان در خیابان ولیعصر و جمهوری گزارش شده است. دانشجویان همچنان در داخل دانشگاه مقاومت میکنند و بعضی از آنان فریاد میزنند که باید به تحصن پایان داد و دیگر باید جنگید. طاقت دانشجویان تمام میشود. درهای دانشگاه باز میشود و اولین صف از دانشجویان از دانشگاه خارج میشوند. سنگ و آجر و گاز اشکآور بر سرشان میریزد اما دانشجویان موفق میشوند لباس شخصیها و گارد ضد شورش را به عقب برانند.
خیابان انقلاب صحنه جنگ بین دانشجویان و لباس شخصیها میشود و نواحی مختلف آن بارها بین دانشجویان و نیروهای ضد شورش دست به دست میشود. دانشجویان برای مقابله با گاز اشکآور سطل زباله و کاغذ آتش میزنند.
با تاریک شدن هوا نیروهای امنیتی منسجمتر میشوند و به آنها دستور حمله داده میشود. بر اثر این حمله دانشجویان زیادی مجروح، تعدادی بازداشت و تعدادی متواری میشوند و تا روز سه شنبه، بیست و دوم تیرماه مقاومت دانشجویان شکسته میشود.
صبح روز چهارشنبه بیست و سوم تیرماه، به دعوت شورای هماهنگی سازمان تبلیغات اسلامی، تجمع و راهپیمایی بزرگی مقابل سردر دانشگاه تهران تدارک دیده میشود تا به اعتراض دانشجویان پاسخ داده شود و از حاکمیت دفاع شود.
جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی
*********
فراخوان، دعوت به گرد همآیی ایرانیان در شهر های مختلف دنیا در 18 تیر
به یاد بیاوریم ۱۸ تیر سال 1378 را ! جوانانی که جان خود را برای آزادی من ، شما و ایران از دست دادند. جوانانی که نپرسیدند چه تفکر حزبی و سیاسی دارید اما برای آزادی و بر علیه حاکمان ظالم در ایران به پا خواستند . به یاد بیاوریم افسران شایسته و قهرمانانی را که در همین روز در ابتدای حکومت اسلامی جان خود را برای آزادی من و شما در مقابل جوخههای اعدام این ضحاکان از دست دادند و نپرسیدند از چه حزب و عقیدای هستیم. به یاد بیاوریم جوانان ، زنان، کارگران، فرهنگیان و تمامی جان باختگان و زندانیان در بند که در زیر شکنجههای حکومت جمهوری اسلامی جان خود را از دست داده و هر روز خبر از دست دادن دیگری را میشنویم.
بیائید در کنار هم ، هم صدا این روز بزرگ را گرامی بداریم و به یاد بود تمامی آن دانشجویان و جوانانی که از پشت بام ها و از پنجره های خوابگاه ها پرتاب شدند و یا در زندانها جان خود را زیر شکنجه از دست دادند، فریاد مخالفت خود را با این رژیم جنایتکار ، دروغگو ، دزد و خائن به منافع ملی ایرانیان بلند کرده تا بتوانیم به نیروهای آزادیخواه داخل وطن در حد توان کمکی کرده باشیم ، اگر چه که دور هستیم.
بیائید با تعلقات حزبی و گروهی متفاوت به آزادی ایران، به آزادی ملت ایران ، به یکپارچگی خاک و کشور ایران، به سعید سلطانپور ها و اکبر محمدیها و ندا ها و سهراب ها و فرزاد ها و هزاران هزار گل که ترور شدند و در بیداگاه های قاضیان ناب اسلامی در زیر شکنجه لحظه به لحظه جان سپرده و هنوز میسپارند ، آری بیایید به این حادثه شوم و مشترکمان فکر کنیم . بیایید با درایتی بلند و سر بلندی در کنار یکدیگر بیاستیم و اجازه ندهیم فعالین جمهوری اسلامی در مبارزه متحد همگانی و مشترکمان برای آزادی ایران شکاف بیاندازند.
بیائید به نسل فردای خود و برابری و عدالت و رفاه و آبادی درسرتاسر ایران با مشارکت همگان بیاندیشیم و برای نجات ایران از شر خونین حکومت توسعه طلب و جنگ طلب اسلامی ، در این روز نقطه پایانی بر فرهنگ مقابله های بی منطق و تخریب چهره های اپوزسیون بگذاریم . و با ایستادن بر اشتراکات بسیار ، اختلافات را در سر جای مناسب خود مورد گفتگو و نقد قرار دهیم تا بتوانیم با طرحی کارساز به فردای آزادی پس از جمهوری اسلامی برسیم و آن را در کنار هم جشن بگیریم و پای بکوبیم.
به همین مناسبت در سالروز جنبش دانشجویی در ایران از کلّیه هموطنان ، دانشجویان ، زنان ، مردان ، سازمانها، گروهای سیاسی با حفظ و احترام به عقاید و سمبل های یکدیگر دعوت میکنیم برای پشتیبانی خود از تمامی نیروهای مبارز در ایران که برای آزادی جان خود را از دست داده و در پیکار نور در مقابل تاریکی جان فشانی میکنند ، متحدانه بیاستیم .
برای بلند کردن فریاد تمامی مبارزین راه آزادی در ایران به دور از هر گونه تعصبات حزبی، سیاسی و عقیدتی ، اتحاد و همبستگی خود را به آزمایش گذاشته و در کنار هم فریاد مخالفت خود را به کل نظام ضد انسانی جمهوری اسلامی ایران و در دفاع از یک سیستم سکولار و دمکراتیک و مدافع حقوق جهانشمول بشر بلند کنیم.
بیاید در کنار هم از انتخابات آزاد بدون حذف هیچ نیروی سیاسی ، از آزادی های بی قید و شرط سیاسی ، فرهنگی ، از مدیای آزاد ، از برابری زنان و مردان و همه شهروندان و از یک حکومت مستقل ، دمکراتیک ، مردمی ، صلحجو و قانونمدار دفاع کنیم.
از این تبه خانه جز صدای شیون مردمان نمی آمد
ما ضمن ابراز تاسف و همدردی با خانواده دختر جوانی که در یزد مورد تجاوز قرار گرفته و سپس بقتل رسیده است ، همزمان از اینکه مردم بیگناه افغان تبار که از روی ناچاری به ایران مهاجرت کرده و سکنا گزیده اند مورد هجوم و ضرب وشتم مردم انباشته شده از پیشداوری و خشم و احساس کور قرار گرفته اند ، احساس تاسف و درد میکنیم.
مسبب تمام این نابسامانی ها و افزایش کینه های قومی و مذهبی و جنسی ، حاکمان اسلامی و در راس آن علی خامنه ای است که هر روز از بلند گو ها ومنبر ها بجای انساندوستی ، مروج و مبلغ و مجری کینه ها و پیشداوری ها و تبعیض های گوناگون هستند. ما برخورد فاشیستی و قومگرایانه مسئولان دولتی جمهوری اسلامی که بجای محاکمه عادلانه قاتلان - صرف نظر از هر تیره و تبار- احساس انزجار مردم را بر علیه افغان تبار های بیگناه ساکن ایران تحریک و کانالیزه میکنند و فتوای محروم کردن آنان از بد یهی ترین حقوق شهروندی میدهند، شدیدا محکوم میکنیم. دشمنان مردم ایران و افغان از یک جنسند.
از این صندوق سیاه جز جنبل کینه و جادوی مرگ بیرون نمی آمد
روز یکشنبه ۱۸ تیر مطابق ۸ جولای
مین توریت مقابل مجلس سوئد --- از ساعت ۲ الی ۵ بعد از ظهر
گروهی از ایرانیان سکولار و دمکرات ساکن سوئد
*******
فراخوان تظاهرات 18 تیر در لندن
هم میهن بار دیگر 18 تیر این روز جنایت رژیم دژخیم جمهوری و اسلامی سر رسید، روزی که 300 دلیر آرتش ایران بوسیله این رژیم اعدام شدند. (برای دیدن اسامی 121 دلیر از 300 جانباخته در راه میهن اینجا را کلیک کنید)
این روزیست که جوانان دلیر ما را در دانشگاها به نام اسلام از پشت بام دانشگاها به پائین انداختنند تا جان آنها را به پیامبر اسلام و اهل بیت او تقدیم کنند. این روز را ایرانیان فراموش نخواهند کرد. این لکه ننگیست که بر چهره جمهوری و اسلامی سایه افکنده و تنها پاک کردن آن با رفتن تمامیت این رژیم جنایت کار پُربار خواهد شد.
امسال هم مانند سالهای گذشته طرفداران نظام پادشاهی از شما دعوت مینمایند در این تظاهرات با هر مرام و باور سیاسی شرکت کنید تا با شرکت خود در این تظاهرات آن را پُربارتر فرمایید. با هم دست بدست هم با هر باور سیاسی فریاد خواهیم زد که جمهوری اسلامی از ریشه باید نابود گردد. و آنها که در راه آزادی ایران جان دادند را فراموش نخواهیم کرد و دلیرانی که در زندانهای این رژیم شکنجه میشوند و آنها که محکوم به اعدام هستنند باید آزاد شوند و با هم آزادی همه آنها را خواهان خواهیم بود. در این روز صدای این دلیران شویم.
همه میدانیم دولت جمهوری اسلامی اصولأ فهم این را ندارد که به اعتراض مردم اهمیت دهد. هیچ زمان هم انتظار نمیزفت که یک مشت متحجر فکری که سفارت های ایران را در جهان اشغال کرده به صدای مردم گوش کنند بنا بر این تصمیم گرفته شد چون سفارت اشغالی جمهوری و اسلامی سمبلی از جهل و جنون است تظاهرات در لندن همچنان جلوی سفارت اشغالی جمهوری و اسلامی برگزار شود.
تا برقرای یک دولت لائیک و سکولار ملی مرکزیت یافته در تمامیت پهنای ایران که اکثریت مردم ایران به آن رای داده اند ساکت نخواهیم نشست این خواست اکثریت مردم است.
محل و زمان تظاهرات: یکشنبه 18 تیر 2571 (1391) 8 ژوئیه 2012 از ساعت 4:00 تا 6:00 شب
جلوي سفارت اشغالي ايران:روبروي هايد پارك، پرنسس گيت، كنزينگتون لندن، اس دبليو 7
Princes Gate, Kensington, London SW7
نزديکترين ايستگاه قطار زير زميني: های استريت کنزينگتون يا سآت کنزينگتون و يا نای تس بريج
High Street Kensington یا South Kensington یا Knightsbridge
اتوبوس شمارههاي: 9 و10 يا 52
برای اطلاعات بيشتر یا کدبان آرش شماره 07932776289 در انگلستان تماس بگیرید
مرداویج
**********
فراخوان به گردهمایی
بمناسبت ١٨ تیر ١٣٧٨، در دفاع از جنبش دانشجوئی ایران و برای آزادی همه زندانیان سیاسی-عقیدتی !
ایرانیان آزادیخواه!
- برای دفاع از آزادی همه زندانیان سیاسی – عقیدتی
- برای لغو مجازات اعدام و سنگسار
- برای لغو حجاب اجباری و برابری زنان و مردان
- برای جدائی دین از دولت
- برای تحقق آزادی های بی قید و شرط سیاسی، آزادی تشکل و اجتماعات
- برای دفاع از جنبش اعتراضی و آزادیخواهانه مردم ایران
و محاکمه عادلانه و علنی آمرین و عاملین کشتارهای سی و سه سال گذشته؛
با شرکت گسترده خود در این میتینگ به نقض سیستماتیک حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران اعتراض کنیم.
سخنران مهمان: سعید حبیبی ( فعال دانشجویی در ١٨ تیر ١٣٧٨)
زمان : یکشنبه ٨ یولی٢٠١٢- ساعت ١٤
مکان : مقابل سفارت جمهوری اسلامی
Podbielskiallee 67, Berlin Dahlem, U3- Podbielskiallee
برگزارکنندگان:
کانون پناهندگان سیاسی ایرانی – برلین کمیته دفاع از زندانیان سیاسی ایران – برلین
***********
جنبش دانشجویی 18 تیرماه 1378 / حشمت الله طبرزدی
سیزده سال پیش در هجده تیر ماه جنبشی به راه افتاد که می توان ادعا کرد نقطه عطفی در تاریخ شصت ساله جنبش دانشجویی تا آن زمان بود، برخی سعی کرده اند جنبش دانشجویی 78 را صرفاً اتفاقی و به دلیل توقیف یک روزنامه یا یک تجمع در کوی دانشگاه قلمداد کنند.
این البته نظریه ای است که حکومت مایل به جا اندازی آن است. در صورتی که جنبش 18 تیر 78 اصلا اتفاقی نبود. حداقل بخش بزرگی از اپوزیسیون و نیز خود من و دوستانم در جبهه متحد دانشجویی و اتحادیه اسلامی دانشجویان و دانش آموختگان انتظار این را داشتیم که بزودی جنبشی بوجود آید که به سمت خواسته های اصلی مردم و اپوزیسیون حرکت کند. حتی زنده یاد عزت الله سحابی نیز پیش از آن در جایی سخنرانی کرده و پیش بینی تحولاتی مهم را کرده بود.
من پیش از رویداد هجده تیر در بازداشتگاه 209 به بازجوها می گفتم که به زودی وضع دگرگون حواهد شد. چون انتظار آن را داشتم وقتی 18 تیر اتفاق افتاد و همه دوستان دور و نزدیکم را باداشت کردند من را هم بار دیگر برای بازجویی های سنگین تر به شکنجه گاه توحید انتقال دادند و همان تیم بازجویی 209 در توحید می گفتند که شماها (منظور اتحادیه دانشجویی) ابتدای سال بیانیه ساختار جمهوری آزاد و دمکراتیک را صادر کردید و پس از آن 18 تیر را راه انداختید.
آن ها نیز اشتباه می کردند برای اینکه هجده تیر منحصر به یک یا چند گروه نیز نبود، اگرچه سعی کردند به جبهه متحد دانشجویی و چند حزب ملی نسبت بدهند، نه اتفاقی بود و نه منحصر به چند حزب و تشکل. بلکه یک فرآیند و یک ضرورت تاریخی بود، برای اینکه خواسته های بخش بزرگی از مردم، روشنفکران، دگر اندیشان و اپوزیسیون بر روی هم انباشت شده بود و بالاخره باید بیرون می زد. واقعیت این است که 2 خرداد 76 در پیش انداختن جنبش 18 تیر 78 بسیار موثر بود. برای اینکه اولاً مردم احساس کردند که رای و خواسته آنها می تواند اثرگذار باشد، ثانیاً فضای خوبی برای اطلاع رسانی بوجود آمد و ثالثاً خواست اکثریت کسانی که به خاتمی رای داده بودند یک رای اعتراضی و خروج از جمهوری اسلامی بود.
تشکل های دانشجویی نیز از اوایل دهه هفتاد به خوبی توانسته بودند که اعتقاد بخشی از معترضان و مردم را برای سامان دهی یک حرکت اعتراضی مسالمت آمیز جلب کنند. به همین دلیل جنبش دانشجویی 18 تیر به سرعت گسترش یافت، رادیکال شد و به مدت یک هفته توانست در مقابل شدیدترین سرکوب ها مقاومت کند.
جالب تر اینکه این جنبش توانست بخش هایی از مردم را نیز با خود همراه نماید و آنچه لازم بود گفته شود را در شعارهای خود مطرح کرد. دیکتاتوری مذهبی را نشانه گرفت، حتی در شعارهای خود جمهوری ایرانی را مطرح کرد و خواهان یک جنبش آزاد و دمکراتیک بود اما این جنبش به هیچ وجه ملی و توده ای نشد و در واقع تا حدودی نورس بود و زمان پیروزی آن نرسیده بود. ضمن اینکه اصولا یک بخش از این جنبش یعنی اصلاح طلب ها با اهداف سکولاریستی و تحول طلبانه آن موافق نبودند، برای اینکه گمان می کردند از طریق اصلاحات درون حکومتی و بدون تغییر بنیادین از جمله تغییر قانون اساسی به نفع سکولاریسم و دمکراسی، بتوانند به اصلاحات مورد نظر خود برسند. به همین دلیل از چهارشنبه 23 تیرماه 78 از جنبش جدا شدند و اعلام کردند که در راهپمایی 23 تیر شرکت خواهند کرد. ولی در هر حال الگوی رفتاری و تئوریک جنبش دانشجویی 18 تیرماه 78 برای مبارزات آزادی خواهانه و دمکراسی خواهانه مردم ایران ماندگار شد.
ده سال پس از جنبش 18 تیر، جنبش سبز بوجود آمد که اگرچه بسیار گسترده تر از 18 تیر بود، اما از همان الگوی 18 تیر استفاده کرد. جالب این است که رهبران اصلی جنبش سبز 88 از همان اصلاح طلب هایی بودند که به جنبش خیابانی باور نداشتند و در 18 تیر 78 نیز اگرچه تا حدودی و تا مرحله ای با جنبش همراه، و یا حداقل مخالف نبودند ولی بالاخره راه خود را جدا کرده و با حاکمیت همراه شده بودند.
ولی "همین طیف در جنبش سبز 88" خود از دعوت کنندگان و هزینه دهندگان شدند. جنبش سبز اما به جای یک هفته به مدت هفت ماه مقاومت کرد. شعارها و مطالبات شفاف تر شد و دامنۀ جنبش نیز به مراتب از جنبش 18 تیر گسترده تر بود. ولی این جنبش نیز ملی و توده ای نشد و در سطح جنبش های روشنفکری و بخشی از طبقه متوسط شهری محدود ماند تا امکان سرکوب آن وجود داشته باشد.
البته بخشی از اصلاح طلبان که به شدت پایبند جمهوری اسلامی مورد نظر خط امامی ها هستند، بار دیگر رهبران مبارز این جنبش را تنها گذاشتند تا بتوانند "اصلاحات در چهارچوب نظام" را دوباره زنده کرده و همان راه بی حاصل گذشته را ادامه دهند.
شنیده ام برخی از آنان نیز تقدیرگرا شده اند، برای اینکه معتقدند باید بازی نیمه بند درون نظام بودن را تا زمانی ادامه داد تا مثلا فلانی بمیرد و فرجی حاصل شده و در هرم قدرت حاکم تغییراتی بوجود آید. در آن زمان حضور نیروهایی مثل هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی، خاتمی و موسوی خوئینی ها در چهارچوب نظام یک فرصت استثنایی خواهد بود.
ولی به نظر من تجربه 18 تیر 78 و جنبش سبز 88 به ما می آموزد که باید منتظر یک جنبش ملی با رهبری جدید باشیم. جنبش ملی آنگاه امکان ظهور پیدا می کند که مطالبات اساسی آن جنبش اعم از اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در متن خواسته های توده ها اعم از طبقه فقیر، کارگر و مزدبگیر، طبقه متوسط شهری و طبقه مرفه باشد. ضمن اینکه خواسته های قومی، صنفی، جنسیتی و مدنی را نیز در بر بگیرد. منحصر به یک صنف، طبقه، جناح، حزب و گروه نباشد. رهبری آن نیز همراه با خواسته هایش و از درون جامعه و به تعبیر امروزی اش از کف جامعه برخیزد، و جسارت لازم هزینه دادن را داشته باشد و نفعی در وضعیت حکومت فعلی نیز نداشته باشد.
برای نمونه می توان از جوانان مصر، تونس و سایر کشورهای عربی نام برد. و در هر حال هفتاد درصد از مردم ایران را جوانان دختر و پسر تشکیل می دهد که با شرایط موجود اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حکومتی به شدت مخالف هستند. اینها خواهان زندگی جدید و مدرن با الزام های مربوط به جوامع مدرن و پیشرفته اند.
از دیگر سو می رود تا فشارهای شدید اجتماعی و اقتصادی توده ها را برای یک تصمیم تاریخی آماده سازد. به نظر من حکومت های سرکوبگر فقط امکان این را دارند که جنبش هایی محدود را سرکوب نمایند. تجربه نشان داده است حرکت های ملی قابل شکست نیست. اگر حکومتی بخواهد جنبشی ملی را سرکوب کند به سرنوشت حکومت قذافی در لیبی یا بشار اسد در سوریه یا عبدالله صالح در یمن گرفتار می شود.
اگر در ایران تاکنون حکومت توان این را داشته است که هر جنبش آزادی خواهانه ای را سرکوب و مهار کند فقط به این دلیل است که این جنبش ها به یک حرکت توده وار یا ملی تبدیل نشده اند.
گرامی میدارم یاد همه شهدای جنبش دانشجویی 18 تیرماه 1378 بویژه ابراهیم عزت نژاد و اکبر محمدی و نیز همه شهدای جنبش سبز 1388 بویژه ندا و سهراب را.
16 تیر 91
حشمت الله طبرزدی
زندان رجایی شهر کرج
انتشار از:کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی
*******
بیانیهی «جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی» در سیزدهمین سالگرد سرکوب جنبش دانشجویی ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸
جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی - سیزده سال پیش و تنها بیست سال پس از انقلاب اسلامی ۵۷، جنبش دانشجویی ایران پا به مرحلهی جدیدی نهاد. مرحلهای که نتیجهی کوتاه مدت آن، حوادث تلخ و تاریک و خونین بود. اما برگی تازه در جنبش دانشجویی را ورق زد و وارد مرحلهی جدیدی شد. مرحلهای که طی آن، این قشر عظیمِ سازنده، خواستار آزادی شد و علیه فضای خفقانآور حاکم در محیطهای فرهنگی اسلامیزه شده قیام کردند.
واقعهی خونین هجده تیر یا همان کوی دانشگاه، به مجموعه ناآرامیها و درگیریهای بین دانشجویان و نیروهای لباس شخصی همراه با نیروی انتظامی اطلاق میشود که در سال ۱۳۷۸ رخ داد. این حوادث خونین، از هجدهم تیرماه آغاز شد و تا بیست و سوم همان ماه ادامه داشت. در طی این درگیری ها، تعداد زیادی از دانشجویان، کشته، زخمی، مفقود و بازداشت شدند. کشته شدن عزتالله ابراهیمینژاد، فرشته علیزاده و ناپدید شدن سعید زینالی پس از بازداشت، از جمله وقایعی است که توسط این نظام صورت گرفته است.
نظامی که دو سال پس از تولدش، به سال ۵۹، انقلاب فرهنگی به راه انداخت و در راستای عقیم کردن دانشگاهها در مقابل حکومت توتالیترش گام برداشت؛ حاکمیتی که به زعم باطل خود، با تصویهی اساتید و دانشجویان، سعی در خشکاندن ریشهی اعتراض کرد و پس از دو دهه به این باور خام رسید که دیگر خطر صدای مخالف و منتقد، تهدیدش نمیکند و تفکر را به مسلخ کشانده است. درست در زمانی که نفسی راحت از قلع و قم مخالفین میکشید، شاهد رویش و جوانه زدن نسلی شد که از نسل در خون خفتهی دههی شصت، برخاستند. نسلی که نطفهی آن در همان دههی شصت بسته شد.
نسلی که دو دهه از سوی حاکمیت تمامیت خواه، سرکوب شده بود، در دههی هفتاد و مخصوصا در تیر ماه ۷۸، بدنیا آمد. این نسل علیه یکدستسازی فرهنگی قیام و به اسلامیزه کردن دانشگاهها بدست اسلامگراها پشت کرد. این نسل به انقلابی دیگری بدل گشت و خواستار تغییر جدی در روند حاکمیت موجود در فضای آموزشی شد و با قاطعیت، خط بطلانی بر تمامی محدودیتهای به وجود آمده از سوی حاکمیت کشید. در آن زمان حاکمیت در عین ناباوری، دستپاچگی و بیبرنامگی، اقدام به کشتار وحشیانهی این مخالفین جوان کرد. قطعا دوران جوانی جنبش دانشجویی ایران، که در سال ۸۸ به بلوغ خود رسید، پس از پشت سر گذاشتن رخوت و سردرگمی دهههای گذشته، در عصری پویاتر و هدفمندتر از گذشته قدم می زند و این نسل به سوی تعالی و پیشرفت روز افزون پیش می رود.
جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی ضمن محکوم کردن سرکوب دانشجویان در این روز، یاد و خاطرهی شهدا و محبوسین این حماسه را گرامی داشته و خواستار محاکمه عاملین و مسئولین این واقعهی تلخ فراموش نشدنیست. واقعهای که عاملین و قاتلین واقعی آن، تا کنون به میز محاکمه کشانده نشدهاند.
این تشکل، به عنوان عضو کوچکی از بدنهی جنبش دانشجویی ایران که اعضای آن اغلب از تصویه شدگان نظام آموزشی کشور در سالهای اخیر هستند، سعی دارد تا در کنار دیگر اعضای بدنهی خود و در راستای آرمانهای آزادیخواهانه و پایان دادن به فضای پلیسی و امنیتی در دانشگاهها نهایت تلاش خود را انجام دهد تا به مقصد مورد نظر که همانا برچیده شدن فضای سرکوب و یکدستسازی دانشگاههاست برسد.
ما، در سالگرد روزهای تلخ وقایع دانشجویی هجده تا بیست و سه تیرماه سال هفتاد و هشت، با انجام گفتگوها،جمع آوری مقالات از فعالین و بازداشتشدگان حوادث ۱۸ تیر ۷۸ و حتی سالهای پس از آن، به تدوین ویژه نامهای پرداختیم. به دلیل اهمیت بالای وقایع آن دوران، این ویژه نامه طی شش روز و هر روز بر اساس اتفاقات همان روز در سیزده سال پیش، به بررسی و انتقالِ تجربیاتِ فضای جنبش دانشجویی آن زمان و آن دهه میپردازد. ما به حکومت یادآوری میکنیم، همانطور که در طول تاریخ هیچ ملتی در برابر ظلم و جور از پا ننشسته و در برابر فضای وحشت و خفقان سکوت نکرده، محرومیت از تحصیل، اخراج از دانشگاه، گزینش، سهمیهبندی،ضرب و شتم، زندانی کردن و کشتن دانشجویان، هرگز این قشر را آرام نخواهد کرد و بدون شک شاهد قیامهای بعدی نیز خواهیم بود.
ما تا تحقق خواستههامان همچنان ایستادهایم
جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی
۱۷ تیرماه ۱۳۹۱
*********
سالگرد 18 تیر قیام دانشجویان گرامی باد
هیجده تیر دیگری در راه است و یادآور خاطراتی دیگر از روزهای جنبش اعتراضی دانشجویان و زنان و مردان ایران.
یاوآور روزهایی که سکوت و خفقان چندین ساله بعد از قتل عام زندانیان سیاسی در دهه 60 را در هم شکست و دگر بار شور و ندای رهایی و آزادی را در رگها و صدای مردم ایران به جریان انداخت .روزهایی پر از غیرت و شهامت که شجاعت در نگاه مردم موج می زد .
روزهایی که ترس تمامیت رژیم ولی فقیه را فراگرفته بود که با وحشت ، تمامی چماقداران خود را در خیابانها گسیل داشت تا فریادها و حرکت اعتراضی مردم را سرکوب کند. روزهایی که فریادهای حق طلبی در کوی دانشگاه با چماق و دشنه لباس شخصی های رژیم به خاک و خون کشیده شد و آنگاه که مردم به دادخواهی برخاستند سردمداران رژیم در کمال بی شرمی در مقابل ملت ایستادند و گفتند عامل تمامی بازداشتها ، کشتارها و شکنجه ها نیروهای خود سر بوده است!!!
اما مردم همیشه بیدار می دانستند و می دانند که آمر اصلی تمامی بازداشتها ، شکنجه ها و کشتار دانشجویان کسی است که باز هم در قیام 88 به طور مستقیم از تریبون نماز جمعه دستور بازداشت و کشتارزنان و مردان آزاده را صادر کرد.
آری یادآور روزهایی که چهره ضحاکانی که شعار فضای باز سیاسی و گفتگوی تمدنها را سر می دادند بیش از پیش برای مردم نمایان کرد که آن لبخندها و شعارها سرابی بیش نیست . با شعار فضای باز سیاسی زنان و مردان آزاده روانه شکنجه گاهها شدند و قفل سکوت بر دهان ها زده شد.
18 تیر یادآور شهدای سرفرازی چون عزت ابراهیم نژاد و قهرمانانی سربلند چون اکبر محمدی که در زیر شکنجه در سیاهچال رژیم به شهادت رسید. یادآور روزهایی تلخ برای مادران و پدرانی که فرزندانشان را به اسارت بردند ، شکنجه کردند و در بیدادگاهها به حکم سنگین در سیاهچالهای رژیم محبوس کردند. یادآور بازداشت بدون بازگشت سعید زینالی و روزهایی پر از انتظار برای مادران و پدرانی که فرزندانشان را به جرم حق خواهی بازداشت کردند و سالهاست به امید کوچکترین خبری از فرزندشان به انتظار نشسته اند .خانم اکرم نقابی مادر سعید زینالی درد بی بازگشت فرزندش را در کدام دادگاه بازگو کند که فریادرسی نیست و دادگاه خود بیدادگاه است و دست تمامیت رژیم تا مرفق در کشتار مردان و زنان آزاده به خون آغشته است درد خود را به که گوید که به دادخواهی فرزند برخاست و خود نیز به بازداشت و شکنجه محکوم شد.
اگر چه رژیم سعی داشت شعله های قیام 18 تیر را برای همیشه خاموش کند اما 18 تیر در فریادهای آزادیخواهانه زنان و مردان ایران زمین در قیام 88 شعله ور شد و هر چند مورد خیانت مقامات سابق رژیم قرار گرفت اما زنان و مردان آزادیخواه همچنان ایستاده اند و به پیش می تازند چرا که خون ندا ها و ترانه ها ، سهراب ها و کیانوش ها و ده ها نفر دیگر هنوز بر سنگفرش خیابانها نقش بسته است و در رگهای تمامی انسانهای آزاده این سرزمین جاری است.
واحد دانشجویی فعالین حقوق بشرو دمکراسی در ایران
17 تیر 1391 برابر با 07 ژولای 2012
**********
شش روز ملتهب و تاثیر گذار؛ گزارشی از حوادث تیرماه ۱۳۷۸
هجدهم تیرماه ۱۳۷۸، ایران بزرگترین حرکت اعتراضی جنبش دانشجویی پس از انقلاب سال ۵۷ را به چشم دید. حرکت اعتراضیای که با تجمع دانشجویان در کوی دانشگاه با توقیف روزنامهی سلام آغاز شد و با شکست مقاومت دانشجویان در ۲۳ تیرماه پایان یافت. در این مدت، جامعه سیاسی و دانشجویی ایران روزهای متلاطمی را پشت سر گذاشت. روزهایی که تاثیر دائمی بر جنبش دانشجویی ایران گذاشت.
روز ۱۵ تیرماه سال ۱۳۷۸ روزنامهی سلام، نامه محرمانه سعید امامی، خطاب به قربانعلی دری نجفآبادی وزیر اطلاعات وقت را منتشر میکند. انتشار این نامه سبب توقیف این روزنامه در روز ۱۷ تیرماه میشود. همزمان با توقیف این روزنامه کلیات طرح اصلاح قانون مطبوعات در مجلس تصویب میشود.
عصر پنجشنبه ۱۷ تیرماه، فضای کوی دانشگاه به دلیل تعطیلی روزنامه سلام ملتهب شد، و دانشجویان اقدام به راهاندازی تجمع اعتراضی کردند. همزمان، اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه تهران تصمیم به برگزاری تظاهراتی در اعتراض به تعطیلی روزنامهی سلام و اصلاح قانون مطبوعات میگیرند. ساعت ۲۲ پنجشنبه، گروهی از دانشجویان معترض از کوی خارج میشوند و به سمت تقاطع جلال آلاحمد راهپیمایی میکنند. نیروی انتظامی محله یوسفآباد برای کنترل اوضاع، نیروهایش را به امیرآباد اعزام میکند، اما دخالتی از سوی این نیروها صورت نمیگیرد.
در حال بازگشت به کوی دانشگاه به دانشجویان خبر میرسد که وزارت اطلاعات شکایت خود از روزنامهی سلام را پس گرفته است. گروهی از دانشجویان در پی این خبر به داخل کوی میروند اما حدود ۱۰۰ نفر بیرون از کوی میمانند.
گروه دیگری از نیروهای انتظامی به فرماندهی سرتیپ احمدی به محله امیرآباد وارد میشوند و به محض ورود، با دانشجویان برخورد تند و خشونت آمیزی انجام میدهند. همزمان با این برخورد دکتر کوهی مدیر کوی از نیروهای انتظامی درخواست میکند که دخالتی نکنند تا تظاهراتی که در حال پایان یافتن است با آرامش خاتمه یابد اما او با برخورد تند سرتیپ احمدی روبرو میشود. به دستور سرتیپ احمدی تعدادی از نیروهای ضد شورش با باتوم به دانشجویان حمله میکنند. سر و صدای ناشی از این درگیری سبب خروج بیش از ۸۰۰ دانشجو از داخل خوابگاهها و درگیری آنها با نیروهای ضد شورش میشود.
در همین زمان دکتر داوود سلیمانی معاون دانشجویی دانشگاه به کوی دانشگاه میآید و از دانشجویان میخواهد که به داخل کوی بازگردند. اما دانشجویان که چندین مجروح دادهاند، مقاومت میکنند و اعلام میکنند که ابتدا نیروی انتظامی باید کوی را ترک کند. تلاش دکتر سلیمانی و آقای تعالی مدیر کل سیاسی انتظامی استانداری تهران برای راضی کردن دانشجویان به جایی نمیرسد. از سوی دیگر نیروی انتظامی حاضر به ترک محل پیش از دانشجویان نیست. حتی افسران نیروی انتظامی حاضر در محل در برابر خواست دکتر سلیمانی مبنی بر عقبنشینی نیروهای انتظامی، به وی توهین میکنند. در کشاکش این رایزنیها شلیک سه تیر هوایی از سوی نیروهای انتظامی، دانشجویان را تحریک میکند.
ساعت ۲ صبح به دستور تیمسار نظری، یگان ضد شورش به منطقه اعزام میشود و تا ساعت ۴ صبح رایزنیها ادامه دارد. در این زمان فرمانده انتظامی تهران، ضربالعجل ۵ دقیقهای برای بازگشت دانشجویان به خوابگاه را تعیین میکند و اعلام میکند بعد از پایان ضربالعجل دستور ورود نیروهای انتظامی به کوی را صادر خواهد کرد و دانشجویان را به زور به داخل کوی خواهد برد.
بعد از گذشت ۵ دقیقه، نیروی انتظامی به داخل کوی حمله میکند. وزیر کشور از طریق رابطین خود به انصاری جانشین فرمانده نیروی انتظامی اعلام میکند که به هیچ وجه وارد کوی نشوند و کسی تیر یا گاز اشکآور شلیک نکند. به دلیل درگیریهای پیشآمده و ورود نیروهای انتظامی گروهی از دانشجویان به داخل کوی عقبنشینی میکنند و با گذشت کمتر از یک ساعت، نیروهای انتظامی و لباس شخصی به داخل کوی حمله میکنند. نیروهای لباس شخصی از درب اصلی و درب غربی وارد کوی شده و به ساختمانهای خوابگاه وارد میشوند.
شاهدین از شکستن درب و شیشه اتاقهای دانشجویان، آتش زدن وسایل دانشجویان و پرت کردن برخی دانشجویان از پنجره طبقات بالایی ساختمان به بیرون توسط نیروهای لباس شخصی و نیروی انتظامی در این حمله میگویند. ویدئوهای بدست آمده پس از این حمله نیز گواهی بر صدق گفتار شاهدین است.
حتی برخی از دانشجویان در آن زمان خبر از تیراندازی مستقیم در داخل ساختمانها به سوی دانشجویان دادند. در طول حداقل سه تهاجم در صبح ۱۸ تیرماه دهها دانشجو مجروح و یا کشته شدند، حدود ۱۰۰۰ دانشجو بازداشت شدند، ۲۴۰۰ تخت شکسته شد و بیش از ۸۰۰ میلیون تومان خسارت به کوی دانشگاه وارد شد.
ظهر ۱۸ تیر ماه، گروهی از دانشجویان در مقابل در اصلی کوی نماز جماعت میخوانند و با سر دادن شعار، خواستار آزادی دانشجویان بازداشت شده میشوند. دقایقی بعد «نیروهای فشار» با چوب و سنگ و میلههای آهنی به دانشجویان و عابران حمله میکنند. حدود ساعت ۱۴ بیش از ۲۰۰ تن از «نیروهای فشار» با پشتیبانی نیروهای انتظامی وارد کوی میشوند و به مدت ۲۰ دقیقه با دانشجویان معترض درگیر میشوند. دانشجویان شعارهای «مرگ بر استبداد»، «۱۸تیر ماه، ۱۶ آذر ماست» سر میدهند و چند حلقه لاستیک در مقابل کوی آتش میزنند. درگیریهای پراکنده همچنان ادامه پیدا میکند. دانشجویان خواستار استعفای لطفیان فرمانده نیروی انتظامی و استعفای روسای دانشگاهها و وزیر علوم در اعتراض به وضع پیش آمده میشوند. برخی گزارشها خبر از آزادی تعدادی از دانشجویان درعصر همان روز و در اطراف کوی میدهد.
عصر آن روز دکتر فرهادی، محتشمی، هادی خامنهای، فائزه هاشمی، محمد رضا خاتمی، دکتر معین، موسوی لاری و مصطفی تاجزاده و برخی از نمایندگان مجلس، به کوی دانشگاه میروند.
دفتر تحکیم وحدت در بیانیهای حوادث آن روز را به شدت محکوم میکند. وزیر علوم در اعتراض به فجایع به بار آمده در نامهای خطاب به محمد خاتمی از سمت خود استعفا میدهد. هیات رئیسه دانشگاه تهران و روسای اکثر دانشگاههای تهران مسئولین حوادث را تهدید به استعفا میکنند و همزمان مصطفی تاجزاده در جمع دانشجویان اعلام میکند که اگر نتواند ریشه این فتنه را پیدا کند استعفا خواهد داد.
از بامداد شنبه تا پایان روز دوشنبه، دانشگاه در تسخیر دانشجویان بوده، شنبه روز عزای عمومی دانشگاه اعلام میشود و قرار میشود دانشجویان در جلسات امتحان حاضر نشوند و در دانشکده پردیس دانشگاه تهران اجتماع کنند. تجمع تا ساعت ۱۵ ادامه مییابد و دانشجویان ۳ ساعت به شورای امنیتی ملی فرصت میدهند که خواستههایشان را برآورده کند. تحصن به صورت موقت پایان مییابد و دانشجویان از دانشگاه تهران به سمت کوی دانشگاه حرکت میکنند. در این حرکت عدهای از مردم هم همراه دانشجویان میشوند و در عمل تظاهرات شکل میگیرد. در عبور از خیابان فاطمی، دانشجویان در مقابل وزارت کشور توقف میکنند و گروههای دیگری از دانشجویان از جمله دانشجویان دانشگاه آزاد به آنها اضافه میشوند. آنها اقدام به سر دادن شعار در مقابل وزارت کشور میکنند. عدهای از مسئولان کشور از جمله تاجزاده به میان دانشجویان میآیند و شروع به سخنرانی میکنند.
در روز شنبه شورای امنیت ملی، آیتالله صانعی، آیتالله اردبیلی و مراکز آموزشی و دانشگاههای مختلف حوادث روز جمعه را محکوم میکنند.
روز یکشنبه تحصن در دانشکده پردیس دانشگاه تهران ادامه مییابد. تریبون آزاد برگزار میشود و فعالین دانشجویی مختلف در میان دانشجویان موافق و مخالف سخنرانی میکنند. بعد از ظهر یکشنبه، ۲۰ تیرماه هم کوی دانشگاه متشنج بوده است. مردم در پیادهروها حضور داشته و گروهی از دانشجویان با صورتهای پوشیده در اطراف کوی بودهاند. امیرآباد شمالی تقریبا بسته میشود و دانشجویانی در بالای بام کوی کشیک میدهند. گروهی از دانشجویان سایر دانشگاهها نظیر دانشگاه علم و صنعت، امیرکبیر و آزاد نیز در مقابل کوی هستند. عبدالله نوری در میان دانشجویان سخنرانی میکند. دو دستگی در بین دانشجویان نمایان میشود، گروهی بر ماندن در کوی تاکید میکنند و گروهی بر تظاهرات در خیابان. در میان التهاب کوی، به دانشجویان خبر میرسد که «دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی فردا با لباس سفید در بیمارستان شریعتی دست به تحصن خواهند زد». همچنین خبر میرسد که «استادان دانشگاه تهران فردا در مسجد دانشگاه تهران تحصن خواهند کرد». در همین حال و هوا خبر میرسد «عزتالله سحابی هم قصد دارد به کوی بیاید». اطراف دانشگاه تهران هم نیروهای امنیتی به صورت نامحسوس حضور دارند اما دخالتی نمیکنند. عصر همان روز تظاهراتی در میدان ولیعصر شکل میگیرد.
با گذشت زمان فضای کوی متشنجتر میشود و گروهی از دانشجویان داخل کوی، میخواهند از تحصن خارج شده و وارد خیابان شوند. هادی خامنهای و دکتر معین هم ساعت ۷ شب به کوی میآیند و دانشجویان خواستار محاکمه علنی و سریع گروههای فشار و فرماندهان آنها میشوند.
در همین حال در این روز دانشجویان دانشگاههای شهرهای دیگر از جمله تبریز، اصفهان، شیراز، مشهد و رشت به حمایت از دانشجویان دانشگاه تهران دست به تحصن در دانشگاههای خود میزنند. در این میان دانشگاه تبریز لحظات خونینی را سپری میکند. درگیریها به حدی در تبریز بالا میرود که بازار شهر تعطیل میشود.
روز دوشنبه ۲۱ تیرماه اساتید دست به تحصن میزنند، دکتر خلیلی عراقی، رئیس دانشگاه تهران به نمایندگی از اعضای هیات علمی به سخنرانی میپردازد. مهدی کروبی هم در این روز به دادگاه ویژه روحانیت میتازد و صلاحیت آن در کار مطبوعات را زیر سوال میبرد.
درگیری بین دانشجویان هم در این روز زیاد میشود. عدهای همچنان معتقد به برخورد آرام و عدهای معتقد به رادیکال کردن تحصن هستند.
دوشنبه مجددا روز زد و خورد دانشجویان با نیروهای انتظامی بوده، گروه ۱۰۰۰ نفره از دانشجویان از دانشگاه خارج میشوند و به سوی چهارراه ولیعصر حرکت میکنند. این گروه با گارد ضد شورش درگیر میشوند. گاز اشکآور به میان تظاهرکنندگان پرتاب میشود و بیش از یک ساعت درگیریها در میدان ولیعصر تهران ادامه پیدا میکند.
دانشگاه تهران همچنان در اختیار دانشجویان است. اما هر چقدر به شب نزدیک میشود، محاصرهی دانشگاه تنگتر میشود. از سوی دانشجویان تصمیم گرفته شده تحصن پایان یابد و باید به هر قیمتی شده دانشگاه آرام شود. ساعت ۷ عصر گروهی از دانشجویان از دانشگاه خارج میشوند و با نیروهای انتظامی درگیر میشوند. نیروهای لباس شخصی مقابل دانشگاه میآیند. گاز اشکآور سنگ و پاره آجر به داخل دانشگاه پرتاب میشود و دهها دانشجو زخمی میشوند. نیروهای لباس شخصی چندین بار سعی میکنند از درهای دانشگاه که دانشجویان آنها را بستهاند وارد دانشگاه شوند، اما دانشجویان مقاومت میکنند و آنها را مجبور به عقب نشینی میکنند. درگیری در دانشگاه تهران تا ساعت ۲۲ ادامه پیدا میکند.
به گفته دانشجویان در آن زمان وضع کوی دانشگاه نیز بهتر از دانشگاه تهران نبوده. نیروهای نظامی و شبه نظامی به خیابان کارگر شمالی وارد میشوند. بر اثر شلیک گاز اشکآور، دود فضا را پر میکند. بیش از ۵۰۰ نیروی لباس شخصی که بعضی از آنها کمتر از ۱۸ سال سن دارند نیز از سمت بزرگراه کردستان به سمت کوی حرکت میکنند. نیروهای لباس شخصی دوباره به داخل کوی حمله میکنند و دانشجویان را کتک میزنند و تعدادی را نیز بازداشت میکنند.
اما سهشنبه ۲۲ تیرماه، حاکمیت به هر قیمت که شده میخواهد تجمع را پایان دهد تا فضا را برای تظاهرات روز چهارشنبه آماده کند. دانشجویان متحصن به شدت تحت فشار و استرس قرار میگیرند، کمبود غذا و سیگار فشار را بر آنها زیاد میکند. حوالی ظهر دانشگاه توسط گارد ضد شورش محاصره و گاز اشکآور به داخل دانشگاه پرتاب میشود.
درگیریهایی در همین زمان در خیابان ولیعصر و جمهوری گزارش شده است. دانشجویان همچنان در داخل دانشگاه مقاومت میکنند و بعضی از آنان فریاد میزنند که باید به تحصن پایان داد و دیگر باید جنگید. طاقت دانشجویان تمام میشود. درهای دانشگاه باز میشود و اولین صف از دانشجویان از دانشگاه خارج میشوند. سنگ و آجر و گاز اشکآور بر سرشان میریزد اما دانشجویان موفق میشوند لباس شخصیها و گارد ضد شورش را به عقب برانند.
خیابان انقلاب صحنه جنگ بین دانشجویان و لباس شخصیها میشود و نواحی مختلف آن بارها بین دانشجویان و نیروهای ضد شورش دست به دست میشود. دانشجویان برای مقابله با گاز اشکآور سطل زباله و کاغذ آتش میزنند.
با تاریک شدن هوا نیروهای امنیتی منسجمتر میشوند و به آنها دستور حمله داده میشود. بر اثر این حمله دانشجویان زیادی مجروح، تعدادی بازداشت و تعدادی متواری میشوند و تا روز سه شنبه، بیست و دوم تیرماه مقاومت دانشجویان شکسته میشود.
صبح روز چهارشنبه بیست و سوم تیرماه، به دعوت شورای هماهنگی سازمان تبلیغات اسلامی، تجمع و راهپیمایی بزرگی مقابل سردر دانشگاه تهران تدارک دیده میشود تا به اعتراض دانشجویان پاسخ داده شود و از حاکمیت دفاع شود.
جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی
*********
فراخوان، دعوت به گرد همآیی ایرانیان در شهر های مختلف دنیا در 18 تیر
به یاد بیاوریم ۱۸ تیر سال 1378 را ! جوانانی که جان خود را برای آزادی من ، شما و ایران از دست دادند. جوانانی که نپرسیدند چه تفکر حزبی و سیاسی دارید اما برای آزادی و بر علیه حاکمان ظالم در ایران به پا خواستند . به یاد بیاوریم افسران شایسته و قهرمانانی را که در همین روز در ابتدای حکومت اسلامی جان خود را برای آزادی من و شما در مقابل جوخههای اعدام این ضحاکان از دست دادند و نپرسیدند از چه حزب و عقیدای هستیم. به یاد بیاوریم جوانان ، زنان، کارگران، فرهنگیان و تمامی جان باختگان و زندانیان در بند که در زیر شکنجههای حکومت جمهوری اسلامی جان خود را از دست داده و هر روز خبر از دست دادن دیگری را میشنویم.
بیائید در کنار هم ، هم صدا این روز بزرگ را گرامی بداریم و به یاد بود تمامی آن دانشجویان و جوانانی که از پشت بام ها و از پنجره های خوابگاه ها پرتاب شدند و یا در زندانها جان خود را زیر شکنجه از دست دادند، فریاد مخالفت خود را با این رژیم جنایتکار ، دروغگو ، دزد و خائن به منافع ملی ایرانیان بلند کرده تا بتوانیم به نیروهای آزادیخواه داخل وطن در حد توان کمکی کرده باشیم ، اگر چه که دور هستیم.
بیائید با تعلقات حزبی و گروهی متفاوت به آزادی ایران، به آزادی ملت ایران ، به یکپارچگی خاک و کشور ایران، به سعید سلطانپور ها و اکبر محمدیها و ندا ها و سهراب ها و فرزاد ها و هزاران هزار گل که ترور شدند و در بیداگاه های قاضیان ناب اسلامی در زیر شکنجه لحظه به لحظه جان سپرده و هنوز میسپارند ، آری بیایید به این حادثه شوم و مشترکمان فکر کنیم . بیایید با درایتی بلند و سر بلندی در کنار یکدیگر بیاستیم و اجازه ندهیم فعالین جمهوری اسلامی در مبارزه متحد همگانی و مشترکمان برای آزادی ایران شکاف بیاندازند.
بیائید به نسل فردای خود و برابری و عدالت و رفاه و آبادی درسرتاسر ایران با مشارکت همگان بیاندیشیم و برای نجات ایران از شر خونین حکومت توسعه طلب و جنگ طلب اسلامی ، در این روز نقطه پایانی بر فرهنگ مقابله های بی منطق و تخریب چهره های اپوزسیون بگذاریم . و با ایستادن بر اشتراکات بسیار ، اختلافات را در سر جای مناسب خود مورد گفتگو و نقد قرار دهیم تا بتوانیم با طرحی کارساز به فردای آزادی پس از جمهوری اسلامی برسیم و آن را در کنار هم جشن بگیریم و پای بکوبیم.
به همین مناسبت در سالروز جنبش دانشجویی در ایران از کلّیه هموطنان ، دانشجویان ، زنان ، مردان ، سازمانها، گروهای سیاسی با حفظ و احترام به عقاید و سمبل های یکدیگر دعوت میکنیم برای پشتیبانی خود از تمامی نیروهای مبارز در ایران که برای آزادی جان خود را از دست داده و در پیکار نور در مقابل تاریکی جان فشانی میکنند ، متحدانه بیاستیم .
برای بلند کردن فریاد تمامی مبارزین راه آزادی در ایران به دور از هر گونه تعصبات حزبی، سیاسی و عقیدتی ، اتحاد و همبستگی خود را به آزمایش گذاشته و در کنار هم فریاد مخالفت خود را به کل نظام ضد انسانی جمهوری اسلامی ایران و در دفاع از یک سیستم سکولار و دمکراتیک و مدافع حقوق جهانشمول بشر بلند کنیم.
بیاید در کنار هم از انتخابات آزاد بدون حذف هیچ نیروی سیاسی ، از آزادی های بی قید و شرط سیاسی ، فرهنگی ، از مدیای آزاد ، از برابری زنان و مردان و همه شهروندان و از یک حکومت مستقل ، دمکراتیک ، مردمی ، صلحجو و قانونمدار دفاع کنیم.
از این تبه خانه جز صدای شیون مردمان نمی آمد
ما ضمن ابراز تاسف و همدردی با خانواده دختر جوانی که در یزد مورد تجاوز قرار گرفته و سپس بقتل رسیده است ، همزمان از اینکه مردم بیگناه افغان تبار که از روی ناچاری به ایران مهاجرت کرده و سکنا گزیده اند مورد هجوم و ضرب وشتم مردم انباشته شده از پیشداوری و خشم و احساس کور قرار گرفته اند ، احساس تاسف و درد میکنیم.
مسبب تمام این نابسامانی ها و افزایش کینه های قومی و مذهبی و جنسی ، حاکمان اسلامی و در راس آن علی خامنه ای است که هر روز از بلند گو ها ومنبر ها بجای انساندوستی ، مروج و مبلغ و مجری کینه ها و پیشداوری ها و تبعیض های گوناگون هستند. ما برخورد فاشیستی و قومگرایانه مسئولان دولتی جمهوری اسلامی که بجای محاکمه عادلانه قاتلان - صرف نظر از هر تیره و تبار- احساس انزجار مردم را بر علیه افغان تبار های بیگناه ساکن ایران تحریک و کانالیزه میکنند و فتوای محروم کردن آنان از بد یهی ترین حقوق شهروندی میدهند، شدیدا محکوم میکنیم. دشمنان مردم ایران و افغان از یک جنسند.
از این صندوق سیاه جز جنبل کینه و جادوی مرگ بیرون نمی آمد
روز یکشنبه ۱۸ تیر مطابق ۸ جولای
مین توریت مقابل مجلس سوئد --- از ساعت ۲ الی ۵ بعد از ظهر
گروهی از ایرانیان سکولار و دمکرات ساکن سوئد
*******
فراخوان تظاهرات 18 تیر در لندن
هم میهن بار دیگر 18 تیر این روز جنایت رژیم دژخیم جمهوری و اسلامی سر رسید، روزی که 300 دلیر آرتش ایران بوسیله این رژیم اعدام شدند. (برای دیدن اسامی 121 دلیر از 300 جانباخته در راه میهن اینجا را کلیک کنید)
این روزیست که جوانان دلیر ما را در دانشگاها به نام اسلام از پشت بام دانشگاها به پائین انداختنند تا جان آنها را به پیامبر اسلام و اهل بیت او تقدیم کنند. این روز را ایرانیان فراموش نخواهند کرد. این لکه ننگیست که بر چهره جمهوری و اسلامی سایه افکنده و تنها پاک کردن آن با رفتن تمامیت این رژیم جنایت کار پُربار خواهد شد.
امسال هم مانند سالهای گذشته طرفداران نظام پادشاهی از شما دعوت مینمایند در این تظاهرات با هر مرام و باور سیاسی شرکت کنید تا با شرکت خود در این تظاهرات آن را پُربارتر فرمایید. با هم دست بدست هم با هر باور سیاسی فریاد خواهیم زد که جمهوری اسلامی از ریشه باید نابود گردد. و آنها که در راه آزادی ایران جان دادند را فراموش نخواهیم کرد و دلیرانی که در زندانهای این رژیم شکنجه میشوند و آنها که محکوم به اعدام هستنند باید آزاد شوند و با هم آزادی همه آنها را خواهان خواهیم بود. در این روز صدای این دلیران شویم.
همه میدانیم دولت جمهوری اسلامی اصولأ فهم این را ندارد که به اعتراض مردم اهمیت دهد. هیچ زمان هم انتظار نمیزفت که یک مشت متحجر فکری که سفارت های ایران را در جهان اشغال کرده به صدای مردم گوش کنند بنا بر این تصمیم گرفته شد چون سفارت اشغالی جمهوری و اسلامی سمبلی از جهل و جنون است تظاهرات در لندن همچنان جلوی سفارت اشغالی جمهوری و اسلامی برگزار شود.
تا برقرای یک دولت لائیک و سکولار ملی مرکزیت یافته در تمامیت پهنای ایران که اکثریت مردم ایران به آن رای داده اند ساکت نخواهیم نشست این خواست اکثریت مردم است.
محل و زمان تظاهرات: یکشنبه 18 تیر 2571 (1391) 8 ژوئیه 2012 از ساعت 4:00 تا 6:00 شب
جلوي سفارت اشغالي ايران:روبروي هايد پارك، پرنسس گيت، كنزينگتون لندن، اس دبليو 7
Princes Gate, Kensington, London SW7
نزديکترين ايستگاه قطار زير زميني: های استريت کنزينگتون يا سآت کنزينگتون و يا نای تس بريج
High Street Kensington یا South Kensington یا Knightsbridge
اتوبوس شمارههاي: 9 و10 يا 52
برای اطلاعات بيشتر یا کدبان آرش شماره 07932776289 در انگلستان تماس بگیرید
مرداویج
**********
فراخوان به گردهمایی
بمناسبت ١٨ تیر ١٣٧٨، در دفاع از جنبش دانشجوئی ایران و برای آزادی همه زندانیان سیاسی-عقیدتی !
ایرانیان آزادیخواه!
- برای دفاع از آزادی همه زندانیان سیاسی – عقیدتی
- برای لغو مجازات اعدام و سنگسار
- برای لغو حجاب اجباری و برابری زنان و مردان
- برای جدائی دین از دولت
- برای تحقق آزادی های بی قید و شرط سیاسی، آزادی تشکل و اجتماعات
- برای دفاع از جنبش اعتراضی و آزادیخواهانه مردم ایران
و محاکمه عادلانه و علنی آمرین و عاملین کشتارهای سی و سه سال گذشته؛
با شرکت گسترده خود در این میتینگ به نقض سیستماتیک حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران اعتراض کنیم.
سخنران مهمان: سعید حبیبی ( فعال دانشجویی در ١٨ تیر ١٣٧٨)
زمان : یکشنبه ٨ یولی٢٠١٢- ساعت ١٤
مکان : مقابل سفارت جمهوری اسلامی
Podbielskiallee 67, Berlin Dahlem, U3- Podbielskiallee
برگزارکنندگان:
کانون پناهندگان سیاسی ایرانی – برلین کمیته دفاع از زندانیان سیاسی ایران – برلین
***********
جنبش دانشجویی 18 تیرماه 1378 / حشمت الله طبرزدی
سیزده سال پیش در هجده تیر ماه جنبشی به راه افتاد که می توان ادعا کرد نقطه عطفی در تاریخ شصت ساله جنبش دانشجویی تا آن زمان بود، برخی سعی کرده اند جنبش دانشجویی 78 را صرفاً اتفاقی و به دلیل توقیف یک روزنامه یا یک تجمع در کوی دانشگاه قلمداد کنند.
این البته نظریه ای است که حکومت مایل به جا اندازی آن است. در صورتی که جنبش 18 تیر 78 اصلا اتفاقی نبود. حداقل بخش بزرگی از اپوزیسیون و نیز خود من و دوستانم در جبهه متحد دانشجویی و اتحادیه اسلامی دانشجویان و دانش آموختگان انتظار این را داشتیم که بزودی جنبشی بوجود آید که به سمت خواسته های اصلی مردم و اپوزیسیون حرکت کند. حتی زنده یاد عزت الله سحابی نیز پیش از آن در جایی سخنرانی کرده و پیش بینی تحولاتی مهم را کرده بود.
من پیش از رویداد هجده تیر در بازداشتگاه 209 به بازجوها می گفتم که به زودی وضع دگرگون حواهد شد. چون انتظار آن را داشتم وقتی 18 تیر اتفاق افتاد و همه دوستان دور و نزدیکم را باداشت کردند من را هم بار دیگر برای بازجویی های سنگین تر به شکنجه گاه توحید انتقال دادند و همان تیم بازجویی 209 در توحید می گفتند که شماها (منظور اتحادیه دانشجویی) ابتدای سال بیانیه ساختار جمهوری آزاد و دمکراتیک را صادر کردید و پس از آن 18 تیر را راه انداختید.
آن ها نیز اشتباه می کردند برای اینکه هجده تیر منحصر به یک یا چند گروه نیز نبود، اگرچه سعی کردند به جبهه متحد دانشجویی و چند حزب ملی نسبت بدهند، نه اتفاقی بود و نه منحصر به چند حزب و تشکل. بلکه یک فرآیند و یک ضرورت تاریخی بود، برای اینکه خواسته های بخش بزرگی از مردم، روشنفکران، دگر اندیشان و اپوزیسیون بر روی هم انباشت شده بود و بالاخره باید بیرون می زد. واقعیت این است که 2 خرداد 76 در پیش انداختن جنبش 18 تیر 78 بسیار موثر بود. برای اینکه اولاً مردم احساس کردند که رای و خواسته آنها می تواند اثرگذار باشد، ثانیاً فضای خوبی برای اطلاع رسانی بوجود آمد و ثالثاً خواست اکثریت کسانی که به خاتمی رای داده بودند یک رای اعتراضی و خروج از جمهوری اسلامی بود.
تشکل های دانشجویی نیز از اوایل دهه هفتاد به خوبی توانسته بودند که اعتقاد بخشی از معترضان و مردم را برای سامان دهی یک حرکت اعتراضی مسالمت آمیز جلب کنند. به همین دلیل جنبش دانشجویی 18 تیر به سرعت گسترش یافت، رادیکال شد و به مدت یک هفته توانست در مقابل شدیدترین سرکوب ها مقاومت کند.
جالب تر اینکه این جنبش توانست بخش هایی از مردم را نیز با خود همراه نماید و آنچه لازم بود گفته شود را در شعارهای خود مطرح کرد. دیکتاتوری مذهبی را نشانه گرفت، حتی در شعارهای خود جمهوری ایرانی را مطرح کرد و خواهان یک جنبش آزاد و دمکراتیک بود اما این جنبش به هیچ وجه ملی و توده ای نشد و در واقع تا حدودی نورس بود و زمان پیروزی آن نرسیده بود. ضمن اینکه اصولا یک بخش از این جنبش یعنی اصلاح طلب ها با اهداف سکولاریستی و تحول طلبانه آن موافق نبودند، برای اینکه گمان می کردند از طریق اصلاحات درون حکومتی و بدون تغییر بنیادین از جمله تغییر قانون اساسی به نفع سکولاریسم و دمکراسی، بتوانند به اصلاحات مورد نظر خود برسند. به همین دلیل از چهارشنبه 23 تیرماه 78 از جنبش جدا شدند و اعلام کردند که در راهپمایی 23 تیر شرکت خواهند کرد. ولی در هر حال الگوی رفتاری و تئوریک جنبش دانشجویی 18 تیرماه 78 برای مبارزات آزادی خواهانه و دمکراسی خواهانه مردم ایران ماندگار شد.
ده سال پس از جنبش 18 تیر، جنبش سبز بوجود آمد که اگرچه بسیار گسترده تر از 18 تیر بود، اما از همان الگوی 18 تیر استفاده کرد. جالب این است که رهبران اصلی جنبش سبز 88 از همان اصلاح طلب هایی بودند که به جنبش خیابانی باور نداشتند و در 18 تیر 78 نیز اگرچه تا حدودی و تا مرحله ای با جنبش همراه، و یا حداقل مخالف نبودند ولی بالاخره راه خود را جدا کرده و با حاکمیت همراه شده بودند.
ولی "همین طیف در جنبش سبز 88" خود از دعوت کنندگان و هزینه دهندگان شدند. جنبش سبز اما به جای یک هفته به مدت هفت ماه مقاومت کرد. شعارها و مطالبات شفاف تر شد و دامنۀ جنبش نیز به مراتب از جنبش 18 تیر گسترده تر بود. ولی این جنبش نیز ملی و توده ای نشد و در سطح جنبش های روشنفکری و بخشی از طبقه متوسط شهری محدود ماند تا امکان سرکوب آن وجود داشته باشد.
البته بخشی از اصلاح طلبان که به شدت پایبند جمهوری اسلامی مورد نظر خط امامی ها هستند، بار دیگر رهبران مبارز این جنبش را تنها گذاشتند تا بتوانند "اصلاحات در چهارچوب نظام" را دوباره زنده کرده و همان راه بی حاصل گذشته را ادامه دهند.
شنیده ام برخی از آنان نیز تقدیرگرا شده اند، برای اینکه معتقدند باید بازی نیمه بند درون نظام بودن را تا زمانی ادامه داد تا مثلا فلانی بمیرد و فرجی حاصل شده و در هرم قدرت حاکم تغییراتی بوجود آید. در آن زمان حضور نیروهایی مثل هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی، خاتمی و موسوی خوئینی ها در چهارچوب نظام یک فرصت استثنایی خواهد بود.
ولی به نظر من تجربه 18 تیر 78 و جنبش سبز 88 به ما می آموزد که باید منتظر یک جنبش ملی با رهبری جدید باشیم. جنبش ملی آنگاه امکان ظهور پیدا می کند که مطالبات اساسی آن جنبش اعم از اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در متن خواسته های توده ها اعم از طبقه فقیر، کارگر و مزدبگیر، طبقه متوسط شهری و طبقه مرفه باشد. ضمن اینکه خواسته های قومی، صنفی، جنسیتی و مدنی را نیز در بر بگیرد. منحصر به یک صنف، طبقه، جناح، حزب و گروه نباشد. رهبری آن نیز همراه با خواسته هایش و از درون جامعه و به تعبیر امروزی اش از کف جامعه برخیزد، و جسارت لازم هزینه دادن را داشته باشد و نفعی در وضعیت حکومت فعلی نیز نداشته باشد.
برای نمونه می توان از جوانان مصر، تونس و سایر کشورهای عربی نام برد. و در هر حال هفتاد درصد از مردم ایران را جوانان دختر و پسر تشکیل می دهد که با شرایط موجود اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حکومتی به شدت مخالف هستند. اینها خواهان زندگی جدید و مدرن با الزام های مربوط به جوامع مدرن و پیشرفته اند.
از دیگر سو می رود تا فشارهای شدید اجتماعی و اقتصادی توده ها را برای یک تصمیم تاریخی آماده سازد. به نظر من حکومت های سرکوبگر فقط امکان این را دارند که جنبش هایی محدود را سرکوب نمایند. تجربه نشان داده است حرکت های ملی قابل شکست نیست. اگر حکومتی بخواهد جنبشی ملی را سرکوب کند به سرنوشت حکومت قذافی در لیبی یا بشار اسد در سوریه یا عبدالله صالح در یمن گرفتار می شود.
اگر در ایران تاکنون حکومت توان این را داشته است که هر جنبش آزادی خواهانه ای را سرکوب و مهار کند فقط به این دلیل است که این جنبش ها به یک حرکت توده وار یا ملی تبدیل نشده اند.
گرامی میدارم یاد همه شهدای جنبش دانشجویی 18 تیرماه 1378 بویژه ابراهیم عزت نژاد و اکبر محمدی و نیز همه شهدای جنبش سبز 1388 بویژه ندا و سهراب را.
16 تیر 91
حشمت الله طبرزدی
زندان رجایی شهر کرج
انتشار از:کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر