۱۳۹۱ فروردین ۱, سه‌شنبه

به مناسبت نوروز 2571 ایرانی

 آغاز نوروز 2571 ایرانی خجسته باد








وبلاگ ایران آزاد خبر سال خوبی را برایتان آرزو می کند

به امید آزادی ایران

به امید نابودی حکومت سرکوبگر و اشغالگر جمهوری کثیف اسلامی در تمامیت و کلیتش

تا آخرین نفس ماهستیم و برای آزادی ایران می جنگیم

۱۳۹۰ اسفند ۲۸, یکشنبه

پیام شاهزاده رضا پهلوی به مناسبت نوروز ۱۳۹۱


فرا رسیدن نوروز و تحویل سال نو، بر شما هم میهنانم در سراسر جهان، و بر مردم همه کشورهایی که نوروز را گرامی می دارند، شاد و فرخنده باد.


نوروز جشن باستانی هزاران ساله ایرانیان، زبان مهر و دوستی است.


نوروز پیروزی نور بر ظلمت است.


نوروز فصل شادی و آشتی و نماد زیبایی و تازگی است.


نوروز، بر شما زنان و مردان، مادربزرگ ها و پدربزرگ ها، مادرها و پدرها و به ویژه بر شما جوانان، نوجوانان و کودکان آینده ساز سرزمینمان، که با وجود تمامی کم و کاست ها، با خلاقیت های چشمگیرخود، در زمینه های علمی و هنری، نام ایران و ایرانی را در جهان پرآوازه و سربلند کرده اید، هزاران بار، خجسته باد.


در آستانه بهار، به تمامی زندانیان سیاسی - عقیدتی و خانواده هایشان، مادران و پدران داغدیده درود می فرستم و یاد جان باختگان راه آزادی سرزمینمان را گرامی می دارم.


همچنین برای تمام کسانی که در این ایام، در بستر بیماری بسر می برند، بهبودی و سلامتی آرزو می کنم.


امید است که سال پیش رو، سالی سرشار از شادی، برکت، سلامتی، مهر و دوستی و پیروزی برای همه ایرانیان در سراسر جهان باشد.


هم میهنانم،


امسال را با اتحاد و آشتی برای رسیدن به آزادی و بازگشت به هویت اصیل ایرانی آغاز کنیم.


سرنوشت و تاريخ ایرانمان تنها با خواست و تلاش ما تغییر خواهد كرد.


مردم ایران شایسته یک زندگی همراه با رفاه، آرامش، صلح و دوستی هستند.


در سایه ایرانی آزاد و قانونمند، اقتصاد کشور شکوفا شده، فرصت های برابر برای همه شهروندان ایجاد می شود و در چنین فضایی، استعدادهای درخشان و نخبگان ایران، برای پیشرفت و سرافرازی میهنمان تلاش خواهند نمود.


به خود و به فرهنگ کهن ایرانمان باور داشته باشیم که طلوع آزادی نزدیک است.


هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز


خداوند نگهدار ایران باد

پیام شهبانو فرح پهلوی بمناسبت نوروز ۱۳۹۱


هم میهنان گرامى:






فرا رسیدن نوروز باستانی را به همه شما هم میهنان گرامی شادباش


مى گویم و آرزو می کنم که سال نو سال آزادی ایران و بهروزی و سربلندی همه ایرانیان در سراسر جهان باشد. نوروز بشارت دهنده دوستى و صلح و امید است، بهمان صورت كه زمستان سرد وتاریک با راه گشائى نوروز جاى خود را به بهار شادى آفرین و زندگى ساز مى سپارد.






بزرگداشت سالانه نوروز از سوی ما ایرانیان، در هر شرایط زمانی و مکانی خود نماینگر این است که رشته هزاران ساله پیوند ملی ما، با گذشته هایی بسیار درخشان همچنان پایدار مانده است، و تا این رشته بر قرار باشد بدترین فاجعه ها از نوع آنکه امروز بر هم میهنان ما می گذرد در دفتر تاریخ ملی ما محکوم به شکست است و پایدار نخواهد بود.






من اطمینان دارم ایرانیان همان طوری که در قرن های پیش چند بار بر دشمنان بیگانه خود غلبه یافتند، امروز نیز در همان راه گام بر میدارند و لحظه اى به خود تردید راه ندهیم كه این آخرین بلاى سخت را نیز از سر خواهیم گذراند. تنها باید چون نیاكان بزرگ خویش امیدوار بمانیم، بكوشیم و پایدارى و مبارزه كنیم.






تلاش ومبارزه خستگی نا پذیر هم میهنان عزیزم به ویژه زنان و مردان جوان برای بر چیدن بساط ستم باعث افتخار می باشد.


بیایید همه با هم سال نو را سال امید بنامیم و در راه رهایی و آزادی ایران


یار و یاور یکدیگر باشیم.






نوروز بر همه ایرانیان فرخنده باد.

پارس دیلی نیوز:نامه تکان دهنده حبیب الله گلپری پور زندانی سیاسی محکوم به اعدام

«صدای زندانیان سیاسی از سلولهای زندان عبور نمی‌کند.»


نامه تکان دهنده حبیب الله گلپری پور زندانی محکوم به اعدام پیش از انتقال به زندان سمنان: «شکنجه های فیزکی و روحی مرا تا حدمرگ بردند»


به گفته این منبع محلی نزدیک به پرونده، این زندانی سیاسی کُرد در همه مراحل بازجویی در اداره اطلاعات و دادگاه شرکت در عملیاتهای مسلحانه را رد کرده است و اداره اطلاعات تنها به دلیل داشتن کتاب و ارتباط با گروه مادران آشتی شهر مهاباد وی را به همکاری موثر با پژاک متهم کرده و تا لحظه صدور حکم اعدام برای این زندانی سیاسی نیز دادگاه را تحت فشار قرار داده است.


یک منبع داخلی نزدیک به حبیب الله گلپری پور به کمپین بین المللی حقوق بشر گفت که مقامات مسوول او را از زندان ارومیه به زندان مرکزی سمنان منتقل کرده است. هنوز دلیل چنین انتقالی مشخص نیست. پیش از انتقال به زندان این زندانی سیاسی کرد نامه را نوشته بود که نسخه ای از آن در اختیار کمپین بین المللی حقوق بشر برای انتشار قرار گرفته است. او در این نامه که خطابش به جامعه بین الملل و سازمان های حقوق بشری گفته است که «صدای زندانیان سیاسی از سلولهای زندان عبور نمی‌کند.» او نوشته است:‌« علی الرغم بازداشتهای طولانی مدت و شکنجه های فیزیکی و روحی من را تا حد مرگ پیش بردند که شکایت آن را همراه به مراتب و ارگانی گوناگون دولتی ارسالی کرده ام ولی در این ممکلت صدای ما از سلولهای زندانمان هم عبور نمی کند چه برسد به اینکه شنونده داشته باشد.»


به گفته فعالان محلی با توجه به اینکه در برخی موارد زندانیان محکوم به اعدام پس از انتقال به زندانی دیگر با اجرای حکم مواجه شده اند، نگرانی در خصوص این زندانی سیاسی کرد همچنان ادامه دارد.


منبع یاد شده به کمپین گفت: «بعد از انتقال این زندانی سیاسی به مکان نامعلوم خانواده‌ او علی الرغم دوری مسافت سنندج به ارومیه روز شنبه مورخ ۲۷ اسفند به زندان مرکزی ارومیه مراجعه کرده و خواستار روشن شدن وضعیت فرزندشان می‌شوند اما مسئولان زندان از محل انتقال این زندانی اطلاع بیخبری کرده و از آنها می خواهند به اداره اطلاعات و دادگستری شهر ارومیه مراجعه بکنند. پس از مراجعه به دادگاه و اداره اطلاعات شهر ارومیه آنها نیز اعلام می‌کنند در جریان انتقال این زندانی سیاسی نیستند اما پس از چندین بار پیگیری مسوولان یاد شده اعلام می‌کنند که فرزند آنها به زندان مرکزی سمنان منتقل شده است. پدر این زندانی سیاسی امروز (یک شنبه مورخ ۲۸ اسفندماه )به زندان سمنان مراجعه کرده و خواستار ملاقات با فرزندش می‌شود اما مسئولین زندان سمنان تنها خبر انتقال فرزند وی را به این زندان تائید کرده و اعلام می‌کنند تا بعد از تعطیلات نوروزی امکان ملاقات و تماس تلفنی برای این زندانی سیاسی مقدور نیست.»


انتقال ناگهانی این زندانی سیاسی به زندان سمنان بدون اطلاع قبلی و با وجود آنکه در حکم وی تبعید به زندان سمنان وجود نداشته است موجب نگرانی خانواده وی شده است. این فعال محلی به کمپین گفت که حسین خضری زندانی سیاسی اعدام شده کُرد نیز در فروردین سال ۸۹ بدون اطلاع قبلی به زندان قزوین انتقال داده شد و بعد از نزدیک به ۵۰ روز وی مجددا به زندان مرکزی ارومیه منتقل و حکم وی اواخر دی ماه سال ۸۹ بدون اطلاع وکیل و خانواده به طور کاملا مخفی در زندان ارومیه اجر شد.


حبیب الله گلپری پور در مورخ ۵ مهرماه سال ۸۶ در خروجی شهر مهاباد توسط نیروهای حفاظت اطلاعات مهاباد بازداشت و برای چندین ماه در بازداتشگاهای امنیتی در شهرهای مهاباد، ارومیه و سنندج تحت شدیدترین شکنجه‌های فیزیکی و روحی قرار گرفته به طوری که دست و پای وی در زیر شکنجه شکسته شده است. وی بعد به زندان مهاباد منتقل و در تاریخ ۲۴ اسفندماه به اتهام عضویت در حزب حیات آزاد کردستان ( پژاک ) از سوی شعبه‌ی یک دادگاه انقلاب شهر مهاباد به اعدام محکوم شد. این زندانی سیاسی کُرد در اعتراض به حکم صادر در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ماه سال ۸۹ به مدت ۱۵ روز اقدام به اعتصاب غذا کرد.


به گفته منابع نزدیک به آقای گلپری پور ده در تاریخ ۱۲ آذرماه ماه سال ۸۹ به زندان مرکزی ارومیه منتقل و تا به امروز در بند ۱۲ این زندان نگهداری می‌شود.در طول یک سال گذشته وی چندین بار توسط نیروهای اداره اطلاعات و حفاظت زندان به سلول انفرادی زندان و بازداشتگاه اداره اطلاعات منتقل شده و تهدید به اجرای حکم اعدام شده است.


مشروح نامه حبیب الله گلپری پور که برای اولین بار توسط کمپین منتشر می شود در زیر آمده است:


من به عنوان یک انسان طبق قانون بین المللی از حقوقی اولیه انسانی برخوردارم حقوق همچون آزاد زیستن، داشتن رفاه اجتماعی ، حق انتخاب و… با توجه به اینکه در حال حاظر به عنوان یک زندانی سیاسی به مرگ محکوم شده‌ام و تمام راههای قانونی برای رسیدن به حق خویش را در داخل ایران از دست داده ‌ام و تمامهای درهای قانونی بر روی من بسته شده است این حق را برای خود محفوظ می دانم که صدای خود را به گوش جوامع بین المللی و سازمانهای حقوق بشری برسانم تا از اجحافی که از حق من شده جلوگیری شود.


به عنوان یک شهروند کُرد در ایران از حقوق اولیه انسانی خویش محروم بوده‌ام و علی الرغم تلاش برای رسیدن به آن با مجازات نا عادللانه رو به رو شدم مجازاتی که در راستای تامین ساختار اقتدار طلبانه اقلیتی، بر من و جامعه ام تحمیل شده است. حق انتخاب از ابتدای ترین حقوق هر انسانی است، حال که انتخابها به فاع از هویت ملی ماست با مجازات سنگین اعدام روبرو شده‌ام . ترویج افکار و دفاع از هویت ما به عنوان جنگ علیه حکومت اسلامی تعریف کرده اند از بارزترین بی قانونیهایست که در حق یک من انسان صورت گرفته است. حق با این اوصاف که من به عنوان یک انسان مورد ظلم قرار گرفته هیچ ، در چارچوب قانون اساسی این سرزمین هم حقوقم پایمال شده است. با توجه به اینکه هر گونه حکمی باید در دادگاهی عادالانه صادر شود حکم اعدام من در یک دادگاه نمایشی به مدت ۵ دقیقه ،نه بیشتر داده شده که در چارچوب قانوین کشور هم مطابقت ندارد.


علی الرغم بازداشتهای طولانی مدت و شکنجه های فیزیکی و روحی من را تا حد مرگ پیش بردند که شکایت آن را همراه به مراتب و ارگانی گوناگون دولتی ارسالی کرده ام ولی در این ممکلت صدای ما از سلولهای زندانمان هم عبور نمی کند چه برسد به اینکه شنونده داشته باشد.


این در حالی است که قانون تنها و تنها روی کاغذ و برای سواستفاده است و در عمل هیچ ،هر چند این قانون هم خود خالی از نا عدالتی هم نیست. قانونی که حقوق اولیه مرا زیر سوال می‌برد نمی تواند از من دفاع کند و این قانون، قانون مدافع حکومت است نه مردم جامعه. تبعیض ها در این قانون بدون لاپوشانی و تبصره کاملا آشکارا اعمال می شود و بسته به جنس، نظر، افکار، سلایق تغییر می کند قبولاندن افکار حکومتی و تعمیم آن به جامعه با فشار و جبر باعت شده است که من در چنین جایگاهی قرار بگیرم همچنین کشمکشهای اقتدار طلبانه سران حکومتی و حتی منطقه‌ایی سبب گشته که من قربانی چنین سیاستهای بشوم.


در حال حاظر حاظر علنا هویت ملی من به عنوان یک کُرد و افکار آزادی خواهانه‌ام به عنوان افساد فی الارض و تلاشهای برای آن به عنوان محاربه دیده شده و این خود تبعیض آشکار و ظلمی علنی است هر چند این نحوه برخورد در خود قانون اساسی کشور با چنین مجازاتی محکوم نمی‌شوند. در حال حاظر که درد تظلم خواهی من در تمام ارگانی حقوقی و ذیربط با جوامع ایران رد شده است از جوامع حقوق بین المللی و حقوق بشر خواستار که در دفاع از حقوق اولیه‌ام وظیفه انسانی خویش را انجام دهند تا امید جوانی زیر خاک نرود. همچنین از مسولین حکومتی ایران، می خواهم که تعهدات انسانی خود را فدای منافع اقتدار طلبانه نکنند. حبیب الله گلپری پور – بند ۱۲ زندان مرکزی ارومیه – اسفند ۹۰


.................


نگرانی نسبت به احتمال اجرای حکم اعدام زندانی سیاسی کُرد، حبیب الله گلپری پور


یک منبع مطلع نزدیک به حبیب الله گلپری پور زندانی سیاسی کُرد به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت : «دیروز ۵ شنبه ۲۵ اسفندماه ساعت ۲۰:۳۰ حبیب الله گلپری پور زندانی سیاسی کُرد محکوم به اعدام از سوی نگهبانی این زندان به بهانه‌ تلفن صدا زده می‎شود و بعد از مراجعه نامبرده به افسر نگهبانی وی از سوی ماموران اداره اطلاعات به محل نامعلوم منتقل شده است.»


این منبع به کمپین گفت : «در طول ماههای گذشته دو بار این زندانی سیاسی کُرد به سلولهای انفرادی زندان ارومیه و بازداشتگاه اداره اطلاعات شهر ارومیه منتقل شده است و هر بار وی را تهدید به اجرای حکم کرده‌اند.با توجه به انتقال ناگهانی دوباره این زندانی سیاسی محکوم به اعدام به مکان نامعلوم نسبت به احتمال اجرای حکم وی نگرانی احساس می‌شود.»


به گفته منابع محلی، حبیب الله گلپری پور فرزند ناصر متولد ۱۳۶۳ در شهر سنندج ، تاریخ ۵ مهرماه ۱۳۸۸ در حین خروج از مهاباد به سوی ارومیه همراه تعدادی کتاب توسط نیروهای حفاظت اطلاعات سپاه مهاباد بازداشت و ماهها در بازداشتگاهای امنیتی و نظامی شهرهای مهاباد، ارومیه و سنندج تحت شکنجه‌های شدید فیزیکی و روحی قرار می‌گیرد. او خود بر شکنجه شدن تصریح کرده است.


در تاریخ ۲۴ اسفندماه سال ۸۸ در شعبه یک دادگاه انقلاب شهر مهاباد به ریاست قاضی خدادای در یک جلسه چند دقیقه‌ایی به اتهام عضویت در حزب حیات آزاد کردستان ( پژاک ) به اعدام محکوم می‌شود. بعد از اعتراض نامبرده پرونده جهت تجدید نظر خواهی به شعبه ۳۱ دیوان عالی کشور فرستاده می‌شود و این دادگاه نیز حکم اعدام صادر از سوی دادگاه انقلاب مهاباد را تائید می‌کند.


تا این لحظه تمام تلاشهای وکلای این زندانی سیاسی برای کمیسون عفو و بخشودگی و همچنین درخواست اعاده دادرسی رد گردیده و پرونده جهت اجرای حکم ماهاست به اجرای احکام زندان فرستاده شده است.


به گفته این منبع محلی نزدیک به پرونده، این زندانی سیاسی کُرد در همه مراحل بازجویی در اداره اطلاعات و دادگاه شرکت در عملیاتهای مسلحانه را رد کرده است و اداره اطلاعات تنها به دلیل داشتن کتاب و ارتباط با گروه مادران آشتی شهر مهاباد وی را به همکاری موثر با پژاک متهم کرده و تا لحظه صدور حکم اعدام برای این زندانی سیاسی نیز دادگاه را تحت فشار قرار داده است.


یک نسخه از حکم صادر در دادگاه انقلاب شهر مهاباد و تائید آن توسط شعبه ۳۱ دیوان عالی کشور جهت انتشار در اختیار کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران قرار گذاشته شده است:


***


دادستان عمومی و انقلاب شهرستان مهاباد


متهم : حبیب الله گلپری پور فرزند ناصر


اتهام : محاربه و افساد فی الارض


دادگاه با برسی اوراق و محتویات پرونده ختم رسیدگی را اعلام بشرح ذیل مبادرت به صدور رای می‌نماید :


رای دادگاه


در خصوص اتهام حبیب الله گلپری پور فرزند ناصر، ۲۶ ساله ، اهل شهرستان سنندج، فاقد سابقه کیفری دایر بر محاربه و افساد فی الارض از طریق عضویت، همکاری و فعالیت موثر به نفع گروهگ تروریستی پژاک، دادگاه توجها به محتویات پرونده علی الخصوص گزارشات اداره اطلاعات و اطلاعات سپاه شهرستان مهاباد، کیفر خواست صادره از دادسرای انقلاب و عمومی شهرستان مهاباد و اقرار صریح مهتم در دادگاه و دادسرا به عضویت در پژاک و فعالیت به نفع گروهک فوق، دستگیری مهتم در حین ماموریت در داخل خاک ایران بهمراه صدها نسخه کتاب و مقالات مربوط به پژاک که برای پخش در داخل کشور آورده شده بود، تحقیات جامع و کافی بعمل آمده از سوی اداره اطلاعات و قرائن و امارات موجود در پرونده بزهکاری نامبرده را محرز و مسلم دانسته با تطبیق به عمل متهم به مواد قانونی مربوط به محاربه و فساد فی الارض علی الخصوص موارد ۱۸۶ الی ۱۹۰ قانون مجازات اسلامی و مستندا به مواد فوق وی را به اعدام محکوم می نماید و کتابها و مقالات مکشوفه با حضور نماینده دادستان امحا خواهد شد. رای صادره حضوری و قابل اعتراض در دیوان عالی کشور می باشد. . در خصوص تردد غیر مجاز از مرز مستندا به ۱۵۹ قانون اساسی قرار عدم صلاحیت به شایستگی محاکم محترم عمومی شهرستان مهاباد صادر می شود.

شنود مکالمات مقامات رژیم ایران در سال 2010 توسط آمریکا


پارس دیلی نیوز:نیویورک تایمز مدعی شد: مسئولان اطلاعاتی امریکا می گویند که شنود گفتگوهای مقامات جمهوری اسلامی در سال 2010، نگرانی های جدیدی را در مورد تصمیم این کشور برای ساخت سلاح هسته ای به وجود آورد.


سایت حکومتی انتخاب نوشت:همین موضوع و اطلاعات دیگر منجر به بررسی دوباره و تاخیر در انتشار ارزیابی اطلاعات ملی امریکا در سال 2010 شد. اما در پایان، آنها شنود ها و دیگر مدارک را قابل اعتنا نداتسه و نتیجه پیشین خود را منتشر کردند.


بحران اطلاعاتی که در سال 2010 به وقوع پیوست که البته پیش از این افشا نشده بود، نشان دهنده ی اهمیت گزارش ارزیابی 16 سازمان اطلاعاتی آمریکا است.


امروز هم مقامات ارشد امریکا می گویند که ایران تصمیم به ساخت سلاح نگرفته است که این سخنان منعکس کننده تحلیل های محرمانه سازمان های اطلاعاتی است.


مسئولان اطلاعاتی آمریکا اطمینان خود به ارزیابی های سازمان های جاسوسی را بارها اعلام کرده اند. البته، برخی معتقد به عدم درک درست سازمان های اطلاعاتی آمریکا از مقاصد ایران هستند.


به نوشته ی نیویورک تایمز، ارزیابی های اطلاعاتی سازمان های جاسوسی آمریکا در خصوص ایران بسیار ناقص است و حتی گاها به روز نیست و فقط می گویند که ایرانیان در حال حاضر بمب هسته ای نمی سازد و نمی دانند که آنها در آینده چه خواهند کرد.


یک مقام سابق اطلاعاتی آمریکا می گوید: من 75 درصد به ارزیابی های سازمان های جاسوسی اطمینان دارم.


یکی دیگر از مسئولان سابق امنیتی می گویند: ایران سخت ترین هدف اطلاعاتی امریکا است.


وی می افزاید: حقیقت این است که نظام ایران خیلی پیچیده است و این کار را برای ما سخت می کند که در آخر در مورد برخی از موضوعات، چه کسی حرف آخر را می زند.


این مقام سابق اطلاعاتی امریکا گفت: ما در ایران نیرویی نداریم و دریافت اطلاعات خیلی مشکل است.

جلال ذوالفنون نوازنده پیشکسوت سه تار درگذشت



سحام نیوز: جلال ذوالفنون نوازنده پیشکسوت سه تار در واپسین روزهای زمستانی با این فصل همسفر شد تا بهار سال نو را نبیند.


به گزارش مهر، جلال ذوالفنون نوازنده صاحب سبک سه تار که حدود دوهفته پیش عمل جراحی قلب را با موفقیت پشت سر گذاشته بود، بعد از ظهرامروز یکشنبه ۲۸ اسفندماه به علت خونریزی داخلی در بیمارستان البرز کرج جان به جان آفرین تسلیم کرد.


او متولد سال ۱۳۱۶ در آباده بود. در اوان کودکی به همراه خانواده‌اش به تهران آمد و فراگیری موسیقی را در همان دوران خردسالی آغاز کرد. برای ادامه تحصیل به هنرستان موسیقی ملی رفت و در آنجا به نوازندگی سه تار پرداخت و توامان با سازهای دیگری چون تار و ویولن آشنا شد.


نوازندگی ویولن را نزد برادر بزرگترش محمود ذوالفنون فرا گرفت. بعدها در رشته موسیقی دانشکده هنرهای زیبا راه یافت و از آموزش های نورعلی برومند و دکتر داریوش صفوت بهره های فراوان برد.


ذوالفنون از آثار و نحوه نوازندگی بزرگانی چون ابوالحسن صبا، ارسلان درگاهی و همچنین احمد عبادی تاثیرات فراوانی گرفت اما در نهایت خود به بیان مستقلی در نوازندگی سه تار دست یافت.


جلال ذوالفنون آثار متعدد مکتوب و صوتی در زمینه موسیقی ملی ایران از خود به جای گذاشته است که از آن میان آلبوم های گل صدبرگ وآتشی در نیستان از شاخص ترین آنها است.

ايرانيان ۸ هزار سال پيش نوروز را کشف کردند


روزنامه خراسان: مجمع عمومي سازمان ملل در نشست ۲۳ فوريه ۲۰۱۰، ۲۱ مارس را به عنوان روز جهاني عيد نوروز، با ريشه ايراني به رسميت شناخت و آن را در تقويم خود جاي داد. در متن به تصويب رسيده مجمع عمومي سازمان ملل، نوروز جشني با ريشه ايراني که قدمتي بيش از ۳ هزار سال دارد معرفي شده است که امروزه بيش از ۳۰۰ ميليون نفر آن را جشن مي گيرند. علاوه بر اين در تاريخ ۸ مهر ۱۳۸۸ خورشيدي، نوروز توسط سازمان جهاني يونسکو، به عنوان ميراث غيرملموس جهاني به ثبت رسيد.با اين حال دکتر فريدون جنيدي ايران شناس و شاهنامه پژوه برجسته ايراني معتقد است برخي ابعاد مهم نوروز آن گونه که بايد مورد توجه قرار نگرفته است. وي در گفت وگو با خراسان مي گويد: آن چه در ثبت پرونده جهاني نوروز، در يونسکو يا سازمان ملل توجه نشده است، اهميت نوروز از جنبه دانش ايرانيان در رياضيات است. در واقع نوروز جشن بزرگي بر پايه دانش رياضي و اخترماري است.وي ادامه مي دهد: هزاران سال پيش نياکان ما با تبحري که در رياضي و ستاره شناسي داشتند روز آغاز بهار را شناخته بودند. آن ها اين موضوع را که جهان در اين روز رو به سبزي مي رود فهميدند و اين مسئله تبحر ايرانيان در دانش ستاره شناسي را نشان مي دهد.وي خاطرنشان مي کند: شگفت انگيز اين است که ما زماني جشن نوروز را برگزار کرديم که توانستيم به وسيله ظرفي که با پر و خالي شدن آب آن و قطراتي که از درون اين ظرف به بيرون مي ريزد ساعت را کشف کنيم و به اين شکل براي همگان روشن شد که شب و روز هر يک ۱۲ ساعت و با هم برابر است و بعد از آن ايرانيان با نگاه به آسمان ها برج هاي دوازده گانه را پيدا کردند.وي خاطرنشان مي کند: گاهشماري خورشيدي که حاصل تلاش دانشمندان ايراني است يکي از دقيق ترين گاهشماري ها در طول تاريخ بوده است، به طوري که نوروز دقيقا در ابتداي فصل بهار جاي مي گيرد.ايرانيان به اين راز شگفت ۸ هزار سال پيش پي بردند و اکنون زمان آن است که ما به نياکانمان افتخار کنيم. جنيدي توضيح مي دهد: هزار سال پيش دو برادر ايراني ساعتي درست کردند که سر هر ساعت يک خروس از آن بيرون مي آمد و آواز مي خواند. در زماني که «شارلمان» فرانسه را تشکيل داد، خليفه عرب اين هديه را براي آن ها فرستاد. اتفاقا در همان سال فرانسه دچار خشکسالي شد، مردم فرانسه با بروز اين اتفاق خروسي را که از ساعت بيرون مي آمد شيطان دانستند. آن ها مي گفتند اين خروس را بکشيد تا خشکسالي برود. هزار سال پيش ما ساعتي به اروپا داديم که سرساعت از آن خروس بيرون مي آمد و مردم فرانسه آن را به عنوان شيطان کشتند. ايرانيان بدانند که جشن نوروز جشن بزرگداشت دانش رياضي و اخترماري است دانشي که در زماني در ايران وجود داشت که همه جهان در خواب بود.

۱۳۹۰ اسفند ۲۴, چهارشنبه

شاهزاده رضا پهلوی:زردی من از تو، سرخی تو از من


آیین کهن چهار شنبه سوری و آتش افروزی نماد هویت ما ایرانیان است. خانه تکانی، خرید عید، لباس نو، آجیل، شادی، پایکوبی در جشن آتش، پیش درآمد نوروز و نوید دهنده بهار و زندگی دوباره طبیعت است.


امشب در کنار خانواده، دست در دست هم در حال پریدن از روی آتش، با صدای بلند و شاد می خوانیم « سرخی تو از من، زردی من از تو». بیماری ها، غم ها، نا امیدی ها، نگرانی ها را به آتش می سپاریم و به پیشواز بهار و نوروزی دگر برای کسب سلامتی، امید و شادی می رویم.


چهارشنبه سوری بر همه شما هم میهنانم در سراسر جهان فرخنده باد و امید دارم که این جشن کهن را در کنار هم در ایران برگزار کنیم.


خداوند نگهدار ایران باد


شاهزاده رضا پهلوی

۱۳۹۰ اسفند ۲۲, دوشنبه

برای جشن بزرگ چهارشنبه سوری آماده باشید






*** چهارشنبه سوری امسال را به روز عزای رژیم اشغالگر جمهوری کثیف اسلامی تبدیل می کنیم***


*** چهارشنبه سوری امسال ، باشکوهتر از هر سال ***

هموطن چهارشنبه سوری یادت نره

۱۳۹۰ اسفند ۱۹, جمعه

به مناسبت 24 اسفند زادروز رضا شاه بزرگ

پارس دیلی نیوز:در تاریخ 14 قرن اخیر سرزمین ما که با یورش تازیان آغاز می شود و با یورشهای مغولان و ترکان ادامه می یابد ایرانیان میهن پرست کم نبوده اند امامتاسفانه کسانی کم بوده اند که دستاوردهای ماندگار داشته اند. حتیابرقهرمانانی مانند بابک و مازیار و جلال الدین خوارزمشاه با همه ایستادگیخود در برابر بیگانگان و شمشیر زدن در راه میهن متاسفانه به هیچ دستاوردینرسیدند. تنها کسانی که در این چهارده قرن به دستاوردهای ماندگار رسیدندنخست فردوسی بزرگ و یعقوب لیث بودند که در راه نگهداری از زبان پارسیکوشیدند و پس از این دو به نادرشاه افشار و رضا شاه پهلوی می رسیم کهبزرگترین و ماندگارترین دستاوردشان نگهداری از این آب و خاک بود هرچند کهبخش مهمی از این دستاورد نادرشاه بزرگ با بی لیاقتی قاجارها تقدیم روس هاشد اما بازهم اگر آن را با اواخر حکومت صفویه مقایسه کنیم به ارزش کار اینمرد پی می بریم.یکی از نقاط تاریک تاریخ معاصر ایران  از فتح تهران به دست ستارخان وباقرخان و دلاوران آذرآبادگان تا به قدرت رسیدن رضا شاه است. در بررسیتاریخ و به ویژه تاریخ معاصر خیلی کم به این دوره پرداخته می شود و دلایلشهنوز برای من مشخص نیست که دوره ای که به این میزان اهمیت بالایی داشته چراکمتر مورد توجه قرار گرفته است.با پیروزی مشروطه خواهان که البته حمایت و همکاری بخشی از آخوندها را نیزهمراه داشت روشنفکران و افرادی که تا حدی اندیشه مدرن تری داشتند گمانکردند که به آرزوها و آرمانهای خود رسیدند اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد.تقریبا همزمان با انقلاب مشروطه قراردادی میان دو استعمارگر پیر یعنی روسیهو انگلیس بسته شد که ایران را به دو منطقه نفوذ میان خود تقسیم کردند و هرکدام به ویژه در مناطق مرزی مزدوران خود را تقویت می کردند تا بخش هایی ازخاک ایران را جدا کنند. این ماجرا تا جایی پیش رفت که حتی شمار اندکمامورانی که از سوی دولت مرکزی به برخی مناطق فرستاده می شدند دستگیر و حتیگاهی کشته می شدند و نمایندگان مجلس نیز با نفوذ و تایید روس ها و انگلیسها انتخاب می شدند و وضعیت سیاسی ایران نیز هیچگاه به یک ثبات حداقلی همنرسید به طوری که از امضای فرمان مشروطیت تا کودتای سوم اسفند یعنی دورانحدودا پانزده ساله 28 دولت در ایران روی کار آمدند یعنی یک هرج و مرج واقعیو محمد تقی بهار در تاریخ احزاب سیاسی خود کاملا به این نکته اشاره میکند. این دولت ها متاسفانه حتی به پایه ای ترین خواست های بنیانگزاران فکریمشروطه هم اندکی نزدیک نشدند. در مسئله حکومت مرکزی که یک حکومت مرکزینیرومند لازمه یک کشور مدرن بود وضعیت ایران پس از مشروطه بهتر از پیش نشدکه هیچ بدتر هم شد و در هر گوشه گروهی با حمایت روس ها و انگلیسی ها برایجدا کردن بخشی از ایران می کوشیدند و از آن سو نه عدالتخانه تاسیس شده بود ونه یک نظام آموزشی بدون آخوند که علوم مدرن را به فرزندان این آب و خاکبیاموزد به وجود آمد. مشکلات حقوقی مردم هنوز در مساجد و به دست آخوندها حلمی شد و مکتبخانه های آخوندی به جای مدارس کار می کردند.این چند خط شرایط پیش از به قدرت رسیدن رضا خان میرپنج بود که برخی آن رابه عنوان یک دموکراسی معرفی می کنند که رضا شاه آن را نابود کرد.درباره به قدرت رسیدن رضا شاه نقطه نظرات متعددی وجود دارد. برخی به قدرترسیدن و به پادشاهی رسیدن او را کاملا برنامه انگلیسی ها می دانند. لورنوزیر مختار انگلیس در آن زمان کاملا این موضوع را رد می کند و تحقیقات دکترکاتوزیان نیز این را تایید می کند اما مستندات دیگری نیز وجود داردکه حاکی از نقش انگلیسی ها در این ماجراست.در این موضوع نیز مانند بسیاریاز موضوعات تاریخی به ویژه در تاریخ معاصر اختلافاتی وجود دارد و ایرادی همندارد و در همه دنیا چنین اختلافاتی درباره برخی وقایه تاریخی وجود دارد. البته دیدگاه خود من اینگونه است که انگلیسی ها از رضا شاه برای به قدرترسیدن حمایت کردند اما هدفشان این کارهای رضا شاه برای ایران نبود بلکهتنها می خواستند که بیشتر جلوی نفوذ روس ها را بگیرند و حتی هیچگاه نمیخواستند که رضا شاه احمد شاه قاجار را خلع ید کند.در هر حال به قدرت رسیدن رضا شاه برابر بود با استارت مدرن شدن کشور ایران. یک نظام آموزشی بدون آخوند و یک دستگاه قضایی بدون آخوند و اساسا کوتاهکردن دست آخوند از قدرت سیاسی که آرزوی بنیانگزاران فکری مشروطه به ویژهمیرزا فتحعلی آخوندزاده نیز بود و رضا شاه در تاریخ معاصر ایران تنها شخصیتسیاسی است که پس از به قدرت رسیدن حتی ذره ای به آخوندها میدان نداد و بههمین دلیل نیز تنفری که دستگاه آخوندیسم شیعه در هر شکل و با هر لباسی ازرضا شاه دارد بیش از هر شخصیت دیگر است (البته او پیش از به قدرت رسیدن باآخوندها نشست و برخاست داشت تا حمایت آنان را جلب کند و در نوشته ای که بهبی اخلاقی سیاسی سیاسیون ایرانی پرداختم به این موضوع نیز اشاره کردم).رضا شاه کسی بود که بستری فراهم کرد تا بسیاری از پایه های مدرنیته درایران گذاشته شود. زمانیکه دکتر حسابی نزد او رفت و برای تاسیس دانشگاه ازاو بودجه خواست در شرایطی که خزانه ملی کاملا خالی بود به هر شکل بودجهمورد نیاز را به دست دکتر حسابی داد یا زمانیکه نخستین گروه دانشجویانیایرانی که شیخ مهدی بازرگان (!) و شیخ یدالله سحابی (!) نیز در میان آنانبودند برای تحصیل به فرانسه فرستاد مشکلات اقتصادی فشار زیادی به کشور واردمی کرد (در سفرنامه مازندران اشاراتی به این مشکلات شده است) یا تاسیسبانک و همینطور گرفتن امتیاز چاپ اسکناس از انگلیسی ها و یا در زمینه هایاجتماعی تحصیل دختران و تلاش برای رساندن زنان ایرانی به بخشی از حقوقشانکه اوج آن در ممنوع کردن چادر و روبند بود.با همه این نقاط درخشان در کارنامه این ابرمرد به مانند هر شخصیتی نقاطسیاهی نیز وجود دارد. رضا شاه بزرگ هیچگاه ادعای دموکرات بودن نداشت و بدونتعارف یک دیکتاتور بود و در این دیکتاتوری او در کنار سرکوب درست آخوندهاروشنفکران و میهن پرستانی نیز سرکوب شدند که می توان به علی دشتی - ملکالشعرای بهار - عارف قزوینی و میرزاده عشقی و چند تن دیگر اشاره کرد که رضاشاه آنها را سرکوب کرد. روشنفکرانی که برخی از آنها انسانهای بسیار میهنپرستی بودند و همینطور رضا شاه با برخی از سیاسیونی که به او بسیار کمککرده بودند پس از مدتی دچار اختلاف شد و آنها را حتی برخی از آنان را بهزندان انداخت که می توان به محمدعلی فروغی - تیمور تاش - داور و حتی یاردیرینش در مبارزه با جدایی طلبان یعنی تیمسار زاهدی اشاره کرد. در هر حال مهم نیست که از این مرد خوشمان بیاید یا نه و چه لقبی به اوبدهیم. او را قولدور و مزدور و پالانی بنامیم یا کبیر و فقید و بزرگ. مهماین است که بخشی از ساده ترین مسائل زندگی مان را مدیون این بزرگ مردهستیم. حتی لباسی را که تنمان می کنیم و شناسنامه ای را که در دست داریم اوبه درستی به زور به ما داده تا به مانند هر انسان مدرنی حداقل هویت داشتهباشیم.در پایان لینک دو سفرنامه رضا شاه و همینطور چند مقاله و فایل صوتی و گفتگو درباره او قرار می دهم. 

سفرنامه خوزستانسفرنامه مازندرانبررسی اتهام وابستگی به انگلیس و دموکرات نبودن رضا شاه - زنده یاد رضا فاضلیکارنامه 16 سال سلطنت رضا شاه و عکس العمل توده ایها - زنده یاد رضا فاضلیآرزوهای رضا شاه و اندیشه راست دموکرات - الاهه بقراطرضا شاه قهرمان انقلاب مشروطه است - دکتر ماشاالله آجودانیحکومت رضا شاه و دست انگلیسی ها - دکتر علی میرفطروسپیروز باشید. پاینده ایران و ایرانی. به امید ایرانی آباد و آزاد و به امید آگاهی ایرانیکاوه از ایران19 اسفند

شاهزاده رضا پهلوی:«روز جهانی زن»، فرخنده باد

شیرزنان سرزمینم،



هشتم مارس، «روز جهانی زن» که نماد مبارزه زنان آزادیخواه در سراسر جهان، علیه تبعیض، نابرابری و خشونت علیه زنان است را صمیمانه به شما شادباش می گویم.



بیش از سه دهه است که، زنان سرزمینمان، در برابر قوانین قرون وسطایی این حکومت استبدادی ایستادگی کرده و هرگز تسلیم نشده اند. مبارزه زنان کشورمان، در راه آزادی، برابری و رفع هرگونه تبعیض، مایه افتخار و غرور ما ایرانیان است. من در برابر فداکاری و از جان گذشتگی ندا آقا سلطان، هاله سحابی، نسرین ستوده، پروین فهیمی، بهاره هدایت، شیوا نظرآهاری، مهدیه گلرو، نرگس محمدی، محبوبه کرمی، ژیلابنی یعقوب، سیمین بهبهانی، تهمینه میلانی، رخشان بنی اعتماد، مادران پارک لاله، زنان آزادیخواه دربند، همسران زندانیان سیاسی- عقیدتی، فعالان و مدافعان حقوق زنان، هنرمندان، کارگران، معلمان، دانشجویان و همه شیرزنان آزاده سرزمینمان، سر تعظیم فرود می آورم.





هم میهنانم



ما شهروندان ایرانی، باید دست در دست یکدیگر، برای پایان دادن به تبعیض، نابرابری، بی عدالتی، خشونت و سرکوب علیه زنان سرزمینمان، به پا خیزیم. در فقدان یک حکومت مسئول، موثرترین راه برای آگاهی بخشی، آموزش جمعی و پشتیبانی از قربانیان نابرابری و تبعیض در کشورمان، ایجاد و گسترش شبکه های اجتماعی و مردمی در سطح جامعه است.



باور دارم که زنان ایرانی با بدست آوردن حقوق اساسی خود و حضور گسترده، فعال و برابر در کلیه سطوح تصمیم گیری و در همه عرصه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، بنیان ایرانی آزاد، آباد، دموکراتیک و مترقی را بر پا خواهند نمود.



خداوند نگهدار ایران باد



شاهزاده رضا پهلوی

۱۳۹۰ اسفند ۱۸, پنجشنبه

هموطن چهارشنبه سوری یادت نره


***چهارشنبه سوری امسال ، با شکوهتر از هر سال***


 
چهارشنبه سوری را به روز عزای حکومت سرکوبگر جمهوری اسلامی تبدیل خواهیم کرد.

هراس رژیم از ارتباطات جوانان با سایتهای اپوزیسیون

ایران پرس نیوز:خامنه ای روز چهارشنبه طی حکمی برای کنترل شبکه اينترنت در ایران، ارگانی به نام شورای عالی فضای مجازی با حضور سرکردگان سياسی، نظامی، انتظامی و امنيتی رژيم تشکيل داد.


در ارگان جديد کنترل اينترنتی علاوه بر رؤسای سه قوه، فرمانده سپاه پاسداران، فرمانده نيروی انتظامی و وزير اطلاعات شرکت دارند.


خامنه ای در حکم خود اعلام کرد، هدف از تشکيل شورای عالی فضای مجازی برنامه ريزی و هماهنگی مستمر به منظور صيانت از آسيب های ناشی از اينترنت است.


آسوشیتدپرس در گزارشی از تهران در این باره نوشت، رهبر جمهوری اسلامی دستور داده تا يک آژانس نظارت بر اينترنت تشکيل شود که شخصيتهای ارشد نظامی و سياسی را هم در برمی گيرد. اين گستاخانه ترين تلاش رژیم اسلامی برای کنترل اینترنت است.


این اقدام بدنبال مجموعه سخت گيريهايی بر فضای سايبری صورت می گيرد که بویژه تلاش برای مسدود کردن سايتهای اپوزيسيون را شامل می شود.

۱۳۹۰ اسفند ۱۴, یکشنبه

تلگراف :شاهزاده در تبعید قصد دارد بهار عربی‌ را به ایران بیاورد

 
تلگراف :شاهزاده ایرانی‌ در تبعید یک کمپین به سبک بهارعربی‌ برای گردهمایی سیاسیون در تبعید راه اندازی کرده است که خواستار برگزاری انتخابات آزاد و تعیین قانون اساسی‌ جدید می باشند ... .


شاهزاده رضا پهلوی ، می‌خواهد با متحد کردن منتقدین نظام در یک پلاتفرم مشترک به اپوزیسیون رژیم زندگی‌ دوباره بخشد فراخوان ها به مناسبت تحریم به صورت گسترده در داخل در حال گردش است و فعالین امید دارند با این فشارها رکورد بیسابقه‌ای در پائین‌ترین شرکت انتخاباتی را بدست آورند یک سری هشدارها از جانب تند رو‌ها نیز از این خبر میدهند که رئیس جمهور محمود احمدی نژاد قصد داشته با کمک وزارت امور داخله در نتایج صندوق‌های آرا دست ببرد. 

***شاهزاده : من معتقدم در بین ما نیروهای مختلفی‌ وجود دارند که باتفاق بر این باور هستند که سیستم‌ را از بین ببرند . این رژیمی که حاضر است دست به هر کاری بزند تا برای خود مشروعیت کسب کند . با این تحریم می‌توان نشان داد که این رژیم خود را تنها با تکیه کردن بر ترور محض نگاه می‌دارد. آخرین باری که در ایران انتخابات برگزار شد، این رژیم حتی حاضر به تحمل کاندید‌های برگزیده خود را هم نداشت . هیچ اعتمادی دیگر به این سیستم نمانده . این انتخابات نیز ، وی اشاره می‌کند، اولین انتخاباتیست که از زمان پیدایش جنبش بهار عربی‌ که باعث تغییرات در خاور میانه شد ، شکل می‌گیرد .شاهزاده که در سنّ ۱۷ سالگی ایران را به سوی آمریکا ترک کرد از زمان سقوط پدرش در سال ۱۹۷۹ تا کنون در تبعید به سر میبرد . یک عمر را در اپوزیسیون جمهوری اسلامی سر کردن او را آماده پذیرفتن هر نوع فرم حکومتی که بتواند جایگزین مناسبی به نظام کنونی باشد, می‌کند . حال چه نظام پادشاهی مشروطه ، نظام به سبک دموکراسی وست مینستر (انگلیس) و یا ریاست جمهوری به سبک فرانسه باشد شاهزاده به شدت مخالف هر گونه حمله نظامی به تأسیسات هسته‌ای ایران می‌باشد. به عنوان آلترناتیو او تحریم های جدی‌تر همراه با حمایت آشکار از اپوزیسیون این نظام را پیشنهاد می‌کند . وی می‌گوید " من فکر نمیکنم هیچ عقل سالمی بر این گمان باشد که میتواند رژیم را از ادامه فعالیتش در ساخت سلاح اتمی‌ متوقف کند" تنها اتفاقی‌ که میتواند رخ دهد این است که این کار را به تأخیر بیندازند و از طرفی این بهانه را به دست رژیم میدهند که مقابله به مثل کند. و این سمی می‌باشد که هزینه آن برای مردم ایران بسیار بالا خواهد بود . به جای اینکه با عدم داشتن هرگونه برنامه در سر، نظام را به نقطه انفجار کنترل نشده برسانید ، باید بدانید که آلترناتیو بهتری نیز هست. ما یک کنگره ملی‌ معرفی‌ خواهیم کرد که به وضوح طرح‌های خود را برای تغییر این رژیم پیشنهاد خواهد کرد. شما میتوانید یا از این حمایت کنید یا راه‌های دیگری را انتخاب کنید مثل حمله نظامی بدون داشتن هرگونه ایده روشن.

مادر یکی از کشته شدگان سی خرداد: من رای نمی دهم، ما تازه بیدار شدیم


 فاطمه محسنی مادر مسعود هاشم زاده است که به جرم یک پرسش ساده ی رای من کجاست، کشته شد و حالا مادرش در این مصاحبه تلفنی کوتاه می گوید: اگرچه خوشحالم که آقای مطهری گفته است افرادی بیگناه در راه پیمایی ها کشته شده اند اما آیا این حرف ها برای انتخابات نیست؟ می گویم به نظر می رسد بعد از انتخابات ۸۸ مادرانی که داغدار شدند، تازه وصل شدند به مادرانی که سالها پیش فرزندانشان را از دست داده اند، پاسخ می دهد: دقیقا همینطور است، ۳۲ سال است که جوانان ما را کشته اند نه فقط سی خرداد اما ما تازه بیدار شده ایم…می گوید: من رای نمی دهم…….تکثیر صدای مادرانی باشیم که در داخل ایران رسانه ای ندارند…


مادر مسعود هاشم زاده جوانی که در راهپیمایی سی خرداد ۸۸ کشته شده بود می گوید: با اینکه آقای مطهری اعلام کرده است جوانان بیگناهی کشته شده اند خوشحال شدم اما من رای نمی دهم.


وی می گوید: وقتی با همسرم به دادگاه می رفتیم در دوسال قبل می گفتند بچه های شما اغتشاش گر بودند تا امروز وقتی فکرش را می کنم داغون می شوم.


علی مطهری گفته است که ما به معترضان مجوز ندادیم و فقط باتوم ها را بالا بردیم و آنها را کتک زده ایم.


مادر این جان باخته سی خرداد می گوید: آیا این حرف ها برای انتخابات نیست؟ برای این نیست که مردم بروند رای بدهند؟






وی در پاسخ به این پرسشی مبنی بر اینکه حوادث پس از انتخابات ۸۸، برخی از مادرانی داغدار را به مادرانی که جوانان شان را در سالهای قبل از دست داده بودند وصل کرده است، می گوید دقیقا همینطور است، از سال ۶۰…اینها ۳۲ سال است که جوانان ما را کشته اند نه فقط از سی خرداد. تازه که جوانم را از دست داده ام، دیدم مادران زیادی داغدار شده اند.. تازه ما بیدار شدیم. از اول انقلاب جوانان ما رفته اند. بچه خودم را که از دست دادم، مادران دیگر را دیدم داغون تر شدم….

رئیس ستاد انتخابات وزارت کشور جلوی خانم مجری خوشگل صدا و سیما هول شد و آمار واقعی را لو داد: ۳۴ درصد

لینک فیلم:


خانم مجری:آقای مرتضوی از دیشب شاهد این بودیم که در برخی از خبرگزاری ها آمار غیر رسمی از میزان مشارکت مردم اعلام شد ستاد انتخابات کشور این آمار رو تایید میکنه ؟ /// مرتضوی: ما آمار غیر رسمی رو که خوب غیر رسمی است ولی آمار رسمیمون اینه که همونه که وزیر محترم کشور اعلام کردند ۳۴ و چند دهم درصد فقط رای دادند!

سید علی خامنه ای باز هم در انتخابات تقلب کرد.آمار رای ها ریخته شده به صندوق ها از واجدین شرایط بیشتر است

برای دیدن عکس در سایز بزرگتر بر روی عکس کلیک کنید

بالاترین:از 373 هزار ایلامی واجد شرایط 380 هزار رای جمع اوری شد ! از سوی دیگر میزان واجدان شرایط در دو استان تهران و البرز ، شش میلیون و 345 در دو استان تهران و البرز اعلام شده است در حالیکه بر اساس آمار وزارت کشور در همین محدوده جغرافیایی در سال 88 تعداد واجدین شرایط معادل۸٬۷۹۶٬۴۶۶ نفر بوده است. این یعنی دو و نیم میلیون نفر از آمار واجدان شرایط در تهران و کرج کم شده است.

باراک اوباما : در صورت شکست تلاش های دیپلماتیک به جمهوری اسلامی حمله می کنیم


العربیه پارسی:باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا تاکید کرد در صورت شکست تلاش های دیپلماتیک برای توقف برنامه اتمی ایران واشینگتن دست به اقدام نظامی خواهد زد. او در عین حال از اقدام یکجانبه اسرائیل علیه ایران هشدار داد.


اوباما روز جمعه در گفتگو با مجله " آتلانتیک " گفت :" به عنوان رئیس جمهور آمریکا بلوف نمی زنم . فکر می کنم دولت ایران و اسرائیل به خوبی می دانند وقتی آمریکا اعلام می کند دست یافتن ایران به اسلحه اتمی غیرمنطقی است ، هدف آن آشکار است."


سعد بن عمر تحلیلگر سعودی در گفتگو با العربیه در مورد اظهارات رئیس جمهور آمریکا گفت :" اوباما برای جلوگیری از دست یافتن ایران به اسلحه اتمی جدی است. او به شکل همزمان هم ایران را تهدید کرد تا فعالیت خود را متوقف سازد و هم به اسرائیل اطمینان داد که واشینگتن نمی خواهد با اقدام یکجانبه اسرائیل اوضاع پیچیده تر شود."


او گفت :" اوباما تلاش کرد به عنوان داور منصف نسبت به درگیری بین تهران و تل آویو موضعگیری کند."
باراک اوباما گفت :" جامعه جهانی با استفاده ایران از انرژی اتمی مخالف نیست. اما دست یافتن آن به این تکنولوژی باید بر اساس شروط و ضوابط خاصی باشد."


او تاکید کرد " تهران خود به تنهایی می تواند برای از بین بردن نگرانی جامعه جهانی و همسایگان خود گام بردارد."


رئیس جمهور آمریکا افزود :" اگر ایران بخواهد یکجانبه عمل کند با این کار در برابر جامعه جهانی ایستاده است."

۱۳۹۰ اسفند ۱۱, پنجشنبه

یک میلیارد و 600 میلیون یورو از درآمد نفت به حساب مجتبی خامنه ای واریز شده است

پارس دیلی نیوز:حالا باز هم بروید و در انتخابات فرمایشی شرکت کنید تا این آخوند های دزد بی وجدان بتوانند بیشتر و بیشتر چپاول کنند.


یک میلیارد و ششصد میلیون یورو از درآمدهای حاصل از فروش نفت ایران، به حساب مجتبی خامنه ای فرزند آخوند علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی واریز شده است.


به گزارش العربیه ، این مطلب را سایت "جرس" وابسته به مخالفان حکومت ایران به نقل از منابع خود منتشر کرده است.


بنا بر این گزارش اواخر بهمن ماه محمود احمدی نژاد محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی این کشور را احضار کرده و از او به تفصیل در مورد هزینه کردن ارزهای نفتی خارج از ردیف بودجه سؤال کرده است.


این احضار پس از آن صورت می گیرد که برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی درباره هزینه کردن ارزهای حاصل از فروش نفت سوال کرده اند.


آن گونه که در این گزارش آمده، پرسش احمدی نژاد از بهمنی درباره بخش قابل توجهی از درآمد نفتی بوده که محل هزینه آن از رئیس جمهور هم مخفی بوده است.


رئیس کل بانک مرکزی در این جلسه به صورت شفاهی به احمدی نژاد پاسخ می دهد که اقلام مورد بحث از ارز حاصل از فروش نفت به حسابهایی که بیت مقام رهبری دستور داده بود واریز شده است و با احتساب اقلام مورد بحث کسری در کار نیست و حساب تراز است.


احمدی نژاد از بهمنی می خواهد که کلیه موارد یادشده را با قید مبلغ و تاریخ و شماره حساب و نام دارنده حساب بنویسد و امضا کند. بهمنی به دستور احمدی نژاد کلیه مبالغ ارزهای حاصله از فروش نفت را که به دستور بیت رهبری واریز شده با مشخصاتی که احمدی نژاد از او خواسته است می نویسد. در میان این اقلام رقم یک میلیارد و ششصد میلیون یورو به حساب مجتبی خامنه ای فرزند رهبر ایران واریز شده است.


به نظر می رسد که اختلاف میان آیت الله خامنه ای و احمدی نژاد به آن جا رسیده که دو طرف در حال جمع آوری سند درباره فساد مالی طرف دیگر است.

یک ایرانی برای آینده میهنش چه باید بکند ؟


پارس دیلی نیوز:قرنهاست که فلاسفه نمی توانند در ارتباط با یک پرسش ، با هم به تفاهم برسند ! موضوع مربوط می شود به قائل شدن " اصالت برای فرد " یا " اصالت برای جامعه " ؟ مردم زیادی در دنیا ، برای فرد اصالت قائل می شوند ؛ همانطوری که تعداد بی شماری هم بر اصالت جامعه پای می فشرند . اما آنچه که بدیهی است نقش وابستگی میان فرد با جامعه اش می باشد ؛ چرا که از اجتماع همین افراد است که ساختار جامعه شکل می گیرد و مفهوم پیدا می کند .


بر همین اساس لازم و ملزوم بودن این دو در اجتماع هر کشوری ، امری محرز و اجتناب ناپذیر است . یکایک آدمهای داخل یک سرزمین ، چه بخواهند و چه نخواهند از جامعه شان تأثیر می پذیرند ؛ همانگونه که بر روی آن اثرگذار هم خواهند بود . در چنین شرایطی برای داشتن یک جامعه خوب و سالم و مترقی ، به افرادی نیاز داریم که با خصوصیات مثبت خودشان ، بتوانند تأثیرات صحیحی بر جامعه شان داشته باشند ؛ و خوبی و سلامت بودن آنرا برای مترقی شدن تضمین بکنند .


انسانهای دوراندیش و نیکوکردار ، نمی توانند و نباید که نسبت به سرنوشت آینده خود و میهنشان بی تفاوت باشند . اینها همه تلاش خود را ، جهت ساختن یک آینده خوب و سالم و مترقی در میهنشان ، برای خویشتن و نسلهای بعد از خودشان بکار می گیرند . اینک که جامعه کنونی ایران ما ، در اثر جبر تاریخ و نابخردی های برخی از خودمان ، خوبی و سلامت و ترقی داشته اش را از دست داده ؛ و کشور عزیزمان را در اشغال مشتی نادان چپاولگر می بینیم ؛ یک لحظ از زندگی مان را هم ، نباید بدون تفکر به ایران و آینده اش سپری بکنیم .


یک روز کامل به شکل گیری سرنوشت آینده مملکتمان باقی مانده است ! در این روز سرنوشت ساز چه بکنیم که


ایده آلمان برای آن آینده رؤیائی را تحقق ببخشیم ؟ روز جمعه دوازدهم اسفند 1390 ، توسط حکومت اشغالگر جمهوری اسلامی ، به انتخابات مجلس نهم شورای اسلامی اختصاص داده شده است . از خیلی وقت پیش ، آگاهان هشدار داده اند که شرکت نمودن در این انتخابات جایز نیست و آنرا تحریم کرده اند .


منع از حضور یافتن در حوزه های رأی گیری ، دلائل پراهمیتی دارد ، که یکی از مهمترین آن موارد زیراست . جناح های مختلفی در صدند تا نمایندگانی را در مجلس مستقر بکنند ؛ که فقط منافع چنین موکلانی را تأمین بنمایند . به همین خاطر هم هست که در این روزها ، میان کسانی که مایلند افراد خاصی را به عنوان وکلای مجلس به آنجا بفرستند؛ اختلافات فراوانی پیش آمده است . اما یکی از این نفع طلبان وهیولای بزرگ ، خود مقام معظم رهبری است ، که نقشه های شومی را برای آینده میهن ما در سر دارد ؛ و تمامی کوشش خویش را بکار گرفته ، تا آنها را به مرحله اجرا بگذارد !


خامنه ای خیلی وقت است که پسرش مجتبی را ، برای جانشینی خودش در نظر گرفته است ! وی برای تحقق بخشیدن به چنین امری ، نیازمند حمایت گروههای خاصی ، از جمله مجلس شورای اسلامی است . به همین لحاظ تلاش می کند که یار غار و یکی از مشاوران خاص خودش ، غلامعلی حداد عادل را ، که پدر عروسش هم هست در مجلس نهم بنشاند ؛ و از حمایت های او بهره مند بشود !


از آنجائی که حداد عادل در دوران گذشته در مجلس رئیس بوده است ؛ دوباره رفتن وی به مجلس و نشستن بر کرسی ریاست آن ، آرزوی خامنه ای می باشد . شاید که ندانید چرا ؟ وقتی حداد عادل با حیله های رهبر به مجلس راه بیابد ؛ سعی خواهد کرد تا لوایحی به تصویب برسند ؛ که بازتابشان استحکام بخشیدن به قوانین جدیدی باشند ؛ که به استوار ساختن پایه های رهبری مجتبی خامنه ای ، بعد از سید علی خامنه ای منجر بشوند ؛ و این یعنی موروثی شدن رهبری اسلامی در میان خاندان خامنه ای !


ویژه آنکه اگر چنین شود ؟ دختر رئیس مجلس احتمالی ( حداد عادل ) ، که همسر مجتبی خامنه ای است هم به مقام بانوی اولی حکومت ارتقاء درجه می یابد ؛ سپس غلامعلی خان هم می شود ابوبکر دوم ، که یک لحظه از محمد جدا نمی شد ! رسیدن به چنین مواهب جذابی است ، که اضلاع مثلث شوم علی و غلامعلی و مجتبی را به هم متصل نماید ؛ تا اینها در آینده بیشتر بتوانند بر حسابهای بانکی خودشان در خارج از کشور بیفزایند !


شاید شنیده اید که در میان اصولگرایان مخالف با احمدی نژاد ، گروه مصباح یزدی ، و جمعیت مؤتلفه ، که همان گروه حجتیه معروف هستند ؛ به وضوح بر ایده شوم خامنه ای واقفند . اینها هرکدام یک هدف بزرگی را دنبال می کنند . این دو گروه یکی شان به نوکر خامنه ای بودن شهرت بسزائی دارد ؛ و آن دیگری هم از ابتدا با به رهبری رسیدن خامنه ای مخالف بوده است !


نقش نوکری خامنه ای با آیت الله مصباح یزدی است ، که خودش را جلوی پای خامنه ای بر روی زمین می اندازد تا نعلین های آقا را ببوسد ! مخالف سرسخت خامنه ای هم ، که برعکس دیگران شمشیرش را از رو نبسته و با سیاست خاص خودش مشغول مخالفت با او می باشد ؛ آیت الله مهدوی کنی رئیس کنونی جامعه روحانیت مبارز ، و رئیس فعلی مجلس خبرگان رهبری است !


این هر دو گروه می کوشند ، که افراد مورد نظر خودشان را به مجلس بفرستند . یکی برای ایجاد کردن موانع فقهی و قانونی بر سر راه آرمانهای خودخواهانه مقام رهبری ! دومی برعکس به جهت از سر راه مجلس برداشتن قوانین دست و پا گیری ، که ممکن است به رهبری رسیدن آقا مجتبی را مختل بسازند !


آنچه که مسلم است ، هیچیک از این گروهها و کلیت این حکومت فاسد و جنایتکار ، مورد تأیید ملت حقیقی ایران نبوده و نیستند . به هر نحو ممکن باید همه این تازیهای ضد ایرانی ، سایه شومشان را از روی سرزمین ما بر چینند و گورشان را گم بکنند . انجام پذیرفتن این کار ، همان آینده خوب و سالم و مترقی را ، برای همه افراد جامعه ایرانی رقم خواهد زد


به شرط آنکه ملت ، هوشمندی به خرج بدهد و این یک روز مهم و سرنوشت ساز را در خانه بماند ؛ و به هیچ قیمتی و به هیچ دلیلی پایش را از خانه بیرون نگذارد . کاری که نه خطری را متوجه او و خانواده اش خواهد کرد ؛ و نه پیامد قانونی خواهد داشت . چرا که پاسخشان هم خیلی آسان خواهد بود : " آقا ، ما اصلا نه مجلس می خواهیم و نه نماینده ای که از ما حقوق بگیرد و به نفع دشمنان ما کار بکند . "


زمستان 1390 هلند


محترم مومنی روحی