۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه

دختر زهرا بهرامی:مگر می شود اعدام شده باشد؟/یعنی مادرم امروز صبح که من خواب بودم مرده است!


پارس دیلی نیوز:دختر زهرا بهرامی: هنوز جواب درخواست عفو نیامده بود مگر می شود اعدام شده باشد؟ یعنی من حق دیدن مادرم را قبل اعدامش نداشتم!؟

بنفشه نایب پور، دختر زهرا بهرامی، شهروند ایرانی- هلندی که بر اساس اعلام خبرگزاری فارس صبح روز شنبه ۹ بهمن ماه اعدام شد به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران با اظهار اینکه از یکساعت پیش افراد مختلف به او زنگ می زنند تا او خبر مرگ مادرش را تایید کند با ناباوری گفت: « مگر چنین چیزی می شود؟ ما درخواست عفو داده بودیم و هنوز جوابش نیامده است، به پرونده دیگر مادرمم نیز هنوز رسیدگی نشده است . مگر می شود اعدام شده باشد؟»


دختر زهرا بهرامی ساعت ۴ عصر روز شنبه توسط تماس های تلفنی اطرافیانش از این موضوع باخبر شده است: « به وکیلش زنگ زدم ایشان هم بی اطلاع بودند. الان نمی دانم باید کجا بروم، از چه کسی خبر بگیرم! هیچ کس الان به من جواب نمی دهد چون از وقت اداری گذشته است. یعنی مادرم امروز صبح که من خواب بودم مرده است!»


زهرا بهرامی در حالی با شتاب زدگی مسولان قضایی وامنیتی ایران اعدام شد که هنوز برخی از اتهامات امنیتی وی مورد رسیدگی قرارنگرفته بود، جواب درخواست عفو وی نیامده بود و درخصوص زمان اعدام نه خانواده وی ونه وکیلش از آن مطلع بودند. او گفته بود که اعترافات در دوره اول بازجویی تحت فشار ودروغی بوده است. قوه قضاییه ایران به هیچ یک از این موضوعات پاسخ نداده است.


بنفشه نایب پورکه بسیار متاثربود گفت: « مگر نباید قبل از اعدام به خانواده و وکیلش اطلاع بدهند ، ما باید می رفتیم قبل از اعدام او را می دیدیم. یعنی دیگر مادرم در این جهان نیست، به همین راحتی؟ یعنی من هیچ حقی نداشتم که مادرم را قبل اعدامش ببینم؟»


زهرا بهرامی، شهروند ایرانی ،هلندی که چند روز پس از عاشورای ۸۸ به اتهام شرکت در تجمعات آن روز بازداشت شد، چندی بعد متهم به قاچاق مواد مخدر و محکوم به اعدام شد. خانم بهرامی در دادگاه گفته بود که اعترافاتی که از وی در زندان گرفته شده به زور وتحت فشار بوده و مطالب مطرح شده در اعترافات خود را تکذیب کرد. یک منبع موثق همچنین به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که طی هفته های اول بازجویی وی تیم ضدجاسوسی وزارت اطلاعات مدیریت بازجویی را به عهده داشت و طی این مدت وی فشارهای جسمی و روحی بسیاری را تحمل کرد. او در نوبت های مختلف به دخترش گفته بود که تحت شکنجه وادار به اعتراف های دروغی شده است.


چندی پیش دختر زهرا بهرامی در گفتگو با کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران با اظهار اینکه مسولان کشوری می خواهند ذهن مردم از انتخابات منحرف شود، گفت: « مادرم تبعه کشور هلند است احتمالا می خواستند با این اتهام دست دولت هلند کوتاه شود. قبلا هم این اتهام ها را بی خودی به دیگران زده اند. اما مادر من زن تنها و بی کس است، زورشان تنها به او رسیده است. می دانند که کسی را ندارد تا به او کمک کند.»


سرنگون باد رژیم خونخوار جمهوری جنایتکار اسلامی در تمامیت و کلیتش

قتل زهرا بهرامی ؛ امروز سکوت، خودِ اعدام است


پارس دیلی نیوز:باز هم یک شب دیگر، چشمانمان را روی هم گذاشتیم؛ در حالی که بوی خون را می شنیدیم و اوین و ایران را باز هم ملتهب از قتل و اعدام می دانستیم. هیچ کداممان نمی خواستیم زهرا بهرامی هم به خیل سر به داران ملک ایران بپیوندد؛ اما اما اما، در این راستا چه کردیم؟ فیس بوک چک کردیم و خبرها را دیدیم! مقاله نوشتیم و سر تکان دادیم! و شعار سر دادیم که جنبش زیر زمینی، سرکوب نشدنی است و رژیم سرکوب شدنی!


دیشب که به همه ی این چیزها فکر می کردیم، آیا می دانستیم زهرا در آخرین نفس هایش به چه فکر می کرد؟ عاطفه، دختر زهرا چطور؟


آیا این رویه ی درستی است که پیش گرفته ایم؟ نمی خواهم گله کنم. چون وقت گله و شکایت نیست و خودم جز همین مردم هستم. اما چرا ما به دنبال یک راهکار اساسی نیستیم؟


انصافا، برای کداممان بربریت و گستاخی رژیم اسلامی و غیر قابل پیش بینی بودن زمان جنایت هایش، پوشیده است؟


سی سال است اعدام کردند و کشتند و نسل کشی راه انداختند؛ نشستیم و سر تکان دادیم و مرگ بر جمهوری اسلامی سر دادیم! اعدام ها و کشتارها را علنی کردند، نشستیم و افسوس خوردیم و فحش دادیم!


حسین خضری را کشتند، نشستیم و نوشتیم! علی صارمی و جعفر کاظمی و... را کشتند، نشستیم و نوشتیم! و حالا نوبت به یک زن بی گناه رسید، یک مادر که حتا فرصت وداع با عاطفه ی تنهایش را نیافت!


نشستن و نوشتن بس است. برخیزیم و بجنگیم. نگذاریم بهای مرگ رژیم، مرگ عزیزان ما باشد.


تا کی می خواهیم دست روی دست بگذاریم. موج اعدام ها، اقیانوسی شده که ایرانیان را یکی پس از دیگری می بلعد. تا کی می خواهیم منتظر امداد غیبی و کمک "آن جهانی"! باشیم. تا کی می خواهیم به وعده های احمقانه ی اروپا و امریکا و "جامعه ی جهانی"! دل خوش کنیم.


آیا هنوز به این نتیجه نرسیدیم که شعار حقوق بشر غرب و شرق، پوششی پوشالی پیش نیست و از بیگانه، خیری به مردم ایران نمی رسد. آیا هنوز نفهمیدیم که ما ملت یتیمی هستیم که شرق و غرب هر یک در برهه ای از تاریخ نقشی در تاراج مملکتمان داشته اند و حالا جمهوری اسلامی و لابراتوار مولایان را علَم کرده اند.


تا به کی می خواهیم منتظر بیانیه های مسخره ی موسوی و امثال او بنشینیم؟ تا کی می خواهیم با آه و افسوس نظاره گر سقوط دیکتاتورهای دیگر باشیم و با سکوتمان، حکومت اعدام را فربه تر کنیم؟


شخصا، اصلا مایل نیستم ایران را با تونس یا لبنان یا یمن مقایسه کنم، ایرانی که با آن سابقه ی دور و دراز و خاک پرگوهرش، همچون نگینی در جهان باید بدرخشد. اما بد نیست کمی از مردم تونس و مصر... یاد بگیریم. بدون اینکه بیانیه نویس و عریضه چی داشته باشند، خیزش کردند و سکوت را برنتافتند و سازش را نپذیرفتند و منتظر فرا رسیدن یک مناسبت مسخره مثل بیست و دو بهمن یا عاشورای حسن و حسین و تقی و نقی ننشستند.


بیایید برخیزیم و در هر کجای دنیا، داخل و خارج، بر سر رژیم زنکش و جنایتکار جمهوری اسلامی فریاد بزنیم و نسخه ی نابودی آن را برای همیشه بپیچیم.


بگذارید جهانیان بدانند که مردم دلیر ایران کلیت این نظام را نمی خواهند و به کسانی همچون موسوی و کروبی همانگونه می نگرند که به خامنه ای و احمدی نژاد.


بیایید از تاریخ درس بگیریم تا دچار دورهای باطل و متسلسل آن نشویم. ما باید روی پای خودمان بایستیم و دست کمک به سوی بیگانگان دراز نکنیم، از فتنه ی کارتر و انگلیس درس بگیریم.


بی گمان رژیم انسان ستیز اسلامی سرنگون می شود و این یک واقعیت است. پس چه بهتر که سرعت نابودی آن را هرچه زودتر به جلو بیندازیم و بدانیم که:


ای ملت، به سیلاب خون

مردن بِه، که باشیم زبون

نابود باد رژیم اعدام اسلام

سروش سکوت

پیام شاهزاده رضا پهلوی به یاد مردی بزرگ از ایران


با رفتن داریوش همایون، آزادی خواهان ایران سخنگوئی فرهیخته و توانا، مبارزان علیه استبداد و ارتجاع همسنگری پرشور و هشیار و یاران و پیروان مکتبش آموزگاری خردمند را از کف داده اند. کسی نیست اکنون که جایش را پر کند و چون او بتواند برای گرد هم آوردن نیروها و جنبش های آزادی خواه ایران پیوسته بکوشد بی آن که عناد کوته بینان و بداندیشان او را در بارۀ درستی هدف به تردید اندازد.

همایون در بیان اعتقاداتش هرگز در بند ملاحظات شخصی و مصلحت سیاسی اش نبود. گرچه نظام پادشاهی مشروطه را نظامی مناسب تاریخ و اوضاع و احوال ایران می شمرد و در برشمردن پیشرفت های ایران در دوران نیاکانم زبانی فصیح و قلمی شیوا داشت، امّا هرگز بر خطاها و کاستی های آن دوران پرده نمی کشید و نقشی را که در پراکندن بذر انقلاب ویرانگر داشتند انکار نمی کرد. اگر بزرگی در پهنۀ سیاست را بتوان به توانائی درک واقع بینانۀ منافع ملّی، آشنائی با ابزار تأمین این منافع و شهامت رویاروئی با احساسات و تعصبات خطرخیز مردمان، تعبیر کرد، بی تردید همایون را باید از مردان بزرگ عرصۀ سیاسی ایران معاصر شمرد.


در این دوران دراز دوری از وطن من از رایزنی های ارزنده و تجربــه های آموزنده اش بهره بسیار بردم و به همین روی از رفتنش سخت افسرده ام. یقین دارم که همۀ دوستان و یاران و پیروان او نیز با به یادآوردن سخنان حکیمانه و راهنمائی های ارزنده و عشق ناب و بی کرانش به ایران درد نبودش را تسکین خواهند داد.


روانش شاد و یادش در خاطر همۀ عاشقان ایران ماندگار باد

خداوند نگهدار ایران باد

زنده باد شاهزاده رضا پهلوی

۱۳۸۹ بهمن ۹, شنبه

پیام شاهزاده رضا پهلوی در مورد پیکار برای توقف اعدام ها و آگاه سازی جهانیان



هم میهنان عزیزم،

ماشین بی رحم اعـدام در سرزمینـمان ایران، این روزهــا بیش از پیش قربـانی می گیرد. شریف ترین جوانان ایران، امروز و هر لحظه با خطر مرگ دست به گریبانند و هولناک تر از آن بی تفاوتی مشهود بسیاری از شخصیت ها و مجامع بین المللی نسبت به روند پرشتاب این بی عدالتی هاست. من همانطور که پیش از این نیز در کنفرانس مطبوعاتی در تاریخ اول تیر ماه ۱۳۸۸ عنوان کردم خود را موظف و متعهد به حمایت از خواست میلیون ها جوان ایرانی برای دستیابی به دموکراسی می دانم و معتقدم که باید در نهایت ایستادگی، جنایت و سرکوب حاکمیت را محکوم کرد و بانیان اصلی آن را تحت فشار گذاشت.


فراموش نکنیم که موج گستردۀ اعدام ها در ایران با دهۀ ۸۰ میلادی تفاوتی آشکار دارد و آن روند تدریجی اما گسترده آن است. اگر در سال ۱۳۶۷ (۱۹۸۸) به یکباره هزاران زندانی سیاسی در چند ماه بی رحمانه اعدام شدند، امروز این اعدام ها به صورت تدریجی و کاملا پنهانی انجام می شود، و حتی خانواده ها نیز از اعدام عزیزانشان خبر ندارند

 

در این راستا در برخورد بـا رفتار یا عملکرد ظالمانــۀ رژیم نقش نیروها و ارگان های سیاسی برجسته تر و حیاتی تر در صحنه متبلور می گردد. نباید این بیدادگری ها را نظاره کرد و چاره اش را در گذشت زمان دید. باید صدای اعتراض به این بی عدالتی ها را به گوش جهانیان رسانید. نباید صبر کرد و شاهد این فجایع ناگوار بود. من از هم میهنان برون مرز خواستارم به صورت یک همبستگی ملی مسئولین جهان را در دفاع از حقوق زندانیان سیاسی و اعتراض به اعدام آزادیخواهان همراه کنند.


باشد که پشتیبانی ازهمبستگی ملی بوجود آورندۀ گزینه ای دموکراتیک و سکولار در جایگزینی این رژیم مذهبی خونریز بشود. این تنها راه حل نهایی پیش روی ما است.


خداوند نگهدار ایران باد


زنده باد شاهزاده رضا پهلوی

رژیم جنایتکار جمهوری ننگین اسلامی زهرا بهرامی را اعدام کرد

مرگ بر رژیم جمهوری کثیف اسلامی
مرگ بر رژیم جمهوری کثیف اسلامی
مرگ بر رژیم جمهوری کثیف اسلامی

رژیم جنایتکار اسلامی زهرا بهرامی را اعدام کرد

وبلاگ یادداشتهای زری اصفهانی

زهرا بهرامی شهروند ایرانی - هلندی امروز صبح به دار آویخته شد. زهرا بهرامی سال پیش تابستان به ایران میرود و درتظاهرات عاشورا شرکت میکند. اورا دستگیر میکنند و بعد اتهام اورا قاچاق مواد مخدر ذکر میکنند . البته این اتهامی است که رژیم قاتل خامنه ای به هرکسی که بخواهد اعدامش کند خیلی راحت وارد میکند. به نظر هیچ عاقلی نمی رسد که کسی که قصد شرکت درتظاهرات را دارد وامکان دستگیر شدن اش هم هست درخانه اش هم برای سند!! مقداری مواد مخدر نگه دارد و بعد هم اعتراف کند . دخترش گفته است که مادرش زیر شکنجه های شدید قرار داشته است و اعترافاتی که از او گرفته اند درست نبوده است .بهرحال این هم قتلی دیگر درکارنامه سیاه جمهوری اسلامی . تا وقتی که مردم از سکوت خود دربرابر اینهمه ظلم به خشم آیند و باز به خیابان ها بریزند و انتقام اینهمه خون ناحق را از حکومتی چنین سفیه و سفاک بستانند . به امید آنروز. درضمن باید دید که دولت هلند دربرابر اعدام یک شهروندش چه واکنشی نشان میدهد


اعدام؛ وحشت شبانه روزی ضحاک از انفجار خشم مردم

ساسان کردستانی

اعدام غیر منتظره و پرشتاب زهرا بهرامی، شهروند هلندی- ایرانی و ساکن هلند ، یک بار دیگر عطش سیری ناپذیر جمهوری خون و جنون اسلامی و ترس و تشویش شبانه روزی ضحاک و دیکتاتوری خامنه ای ، از خشم و انزجار مردم آماده قیام گرسنگان و خیل عظیم بی کاران را، بار دیگر در برابر دیده گان ناباور جهانیان به نمایش گذاشت .
زهرا بهرامی زنی تحصیل کرده 45 ساله و مادر دو فرزند، در سال88 مانند هزاران ایرانی دیگر، برای دیدار خانواده وفرزندش به ایران آمده بود. وی در جریان تظاهرات روز عاشورا دستگیر می شود و روانه شکنجه خانه ننگین اوین و سپس گوهر دشت می شود تا زیر شکنجه های ددمنشانه به آن چیزهائی اعتراف کند که در سناریونی تکراری واز پیش آماده ای قرار است وی را سلاخی اسلامی کنند تا شاید درس عبرتی باشد برای ملیون ها انسان گرسنه و بی کار و بی آینده ایرانی . تا خوف و ترس را در دل پرخون جوانان بی کار و بی آینده و گرسنه ایران غارت شده بکارند . تا مبادا خیزش دلاورانه مردم تونس و مصر به ایرانیان اسیر و ناراضی سرایت کند.
زهرا های بی گناه را بر دار می کشند تا زهره و جسارت خیل عظیم کارگران اخراج شده بی کار را بکشند .تا کسی را یارای آن نباشد به این رژیم درنده خوی کودتاگر و خامنه ای ضحاک ایران اعتراض کند.
جالب این است که بر اساس کیفر خواست دادستان اتهام اولیه خانم زهرا بهرامی در شعبه 15 دادگاه انقلاب ایجاد آشوب و محاربه علیه ج. اسلامی عنوان شده است که به فاصله کوتاهی جرم قاچاق تریاک و کوکائین را هم اضافه می کنند تا بتوان بی درد سر او را مثل دیگران سلاخی کرد.
پیشتر دختر زهرا بهرامی اتهام مادرش در مورد مواد مخدر را بی اساس دانسته و گفته بود کلیه اعترافات زیر شکنجه اخذ شده و اتهام خانم بهرامی سیاسی است.
اما با نگاهی اجمالی به پرونده سپاه پاسداران روشن می شود که یکی از حرفه های سپاه ، قاچاق مواد مخدر است ، یعنی همان اتهامی که به خانم بهرامی و صد ها اعدام شده دیگر وارد می شود و هفته ای نیست که 10 ها ایرانی را به گناه آن بالای چوبه دار نکشند :
_ بر اساس گزارش خبرگزاری رویترز در اواخر آبان ماه 1389 ، سازمان مواد مخدر نیجریه گزارشی از یک محموله بزرگ قاچاق اسلحه به شورای امنیت سازمان ملل متحد داد .
در میان این سلاح ها 130 کیلوگرم هروئین به ارزش 9و9 ملیون دلار هم کشف شد ! این محموله از ایران آمده بود و یک سردار سپاه پاسداران هم در این رابطه دستگیر شده است.
-- مجله آلمانی دی ولت در شماره روز جمعه 21-1-2011 خود با استناد به یکی از تلگراف های دیپلماتیک آمریکایی که سایت \"ویکیلیکس\" آن را فاش کرده نوشت که ایران یکی از بزرگترین صادر کنندگان مواد مخدر در جهان به شمار می آید و نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این قاچاق دست دارند. این تلگراف سّری در تاریخ 12 ژوئن 2009 از سفارت آمریکا در باکو ارسال شده است و در آن آمده مقادیر هروئینی که از ایران به آذربایجان صادر می شود، از بیست هزار کیلوگرم در سال 2006 به 59 هزار کیلوگرم در یک چهارم اول سال 2009 رسیده است.
_ باز بر اساس اسناد ویکی لیکس در تلگرافی دیگر که تاریخ آن به 15 اکتبر 2009 باز می گردد و جزو اسناد \"محرمانه\" طبقه بندی شده است، به سخنان \"خلف خلف اف\" وزیر امور خارجه سابق جمهوری آذربایجان اشاره شده که گفته قاچاق مواد مخدر به وسیله سازمان های امنیتی ایران صورت می گیرد. او در این باره تاکید کرده هنگامی که نیروهای امنیتی آذربایجان قاچاقچیان ایرانی مواد مخدر را دستگیر کرده و برای مجازات به کشورشان تحویل می دهند،به سرعت از زندان آزاد می شوند. یک دیپلمات آمریکایی به نقل از این وزیر افزوده است: \"ما گاهی افرادی را دستگیر می کنیم که از زمان تحویلشان به ایران مدت زمان زیادی نگذشته است !
و این پرونده خونین جمهوری اسلامی و فرا فکنی اتهام خود به دیگر ایرانیان معترض ، داستانی پر درد و رنج و خون است که اطمینان دارم در صفحات سیاه تاریخ ایران نوشته خواهد شد .


اجرای حکم جنایتکارانه و ضدبشری اعدام علیه یکی از زنان دستگیر شده روز عاشورا



پارس دیلی نیوز:زهرا بهرامی، شهروند ایرانی- هلندی، بامداد امروز شنبه نهم بهمن ماه، در تهران اعدام شد.


بنابه گزارشات رسیده به " فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" روز شنبه 9 بهمن ماه زندانیان سیاسی زهرا بهرامی از دستگیر شدگان اعتراضات گسترده و خونین روز عاشورا بدستور قوۀ قضاییه رژیم ولی فقیه اعدام شد .خانم بهرامی اولین زن زندانی سیاسی روز عاشورا است که حکم ضد بشری اعدام در مورد او به اجرا در می آید. زندانی سیاسی زهرا بهرامی بدون اطلاع خانواده اش و امکان آخرین وداع با آنها اعدام شد.

زنده یاد زهرا بهرامی در جریان اعتراضات گسترده عاشورا دستگیر شد ولی وقتی که دولت و رسانه های هلند و سازمانهای حقوق بشری نسبت به دستگیری وشکنجه و احتمال صدور حکم اعدام او اعتراض کردند بازجویان وزارت اطلاعات او را زیر شکنجه های وحشیانه قرار دادند تا وی را وادار به اعتراف به حمل و داشتن مواد مخدر کنند و برای توجیه این اعترافات اقدام به صحنه سازی و فیلم برداری از خانم زهرا بهرامی نمودند، و این فیلم ها را در اختیار دولت و رسانه های هلند قرار دادند تا این جنایت را توجیه کنند ولی دولت هلند و رسانه ها به این عمل فریبکارانۀ آنها پی بردند.

خانم بهرامی در حالی اعدام شد که بنابه قوانین رژیم ولی فقیه علی خامنه ای حکم باید به تایید داستان کل می رسید و بعد از آن به کمسیون عفو و بخشش ارجاع داده می شد از طرفی دیگر هنوز محاکمات او به پایان نرسیده و به اتهامات سیاسی وی رسیدگی نشده بود.

زنده یاد زهرا بهرامی در جریان اعتراضات گسترده و خونین روز عاشورا دستگیر شد وبه بند سپاه زندان گوهردشت کرج که در دست بازجویان وزارت اطلاعات است به مدت یک ماه مورد شکنجه های جسمی و روحی قرار گرفت. سپس او را به سلولهای انفرادی بند209 اوین منتقل کردند و شکنجه های جسمی و روحی شدیدی علیه او بکار بردند تا وادار به اعترا ف علیه خود شود.زنده یاد زهرا بهرامی بیش از 10 ماه در بند مخوف 209 بسر برد و دلیل بسر بردن طولانی او در بند 209 وجود آثار شکنجه بر بدن وی بود.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، اعدام جنایتکارانه و ضد بشری یکی از دستگیر شدگان روز عاشورا را محکوم می کند و از دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر خواستار اقدامات عملی برای رسیدگی به جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه علی خامنه ای در ایران است .

رژیم جنایتکار ولی وقیه زهرا بهرامی را اعدام کرد


پارس دیلی نیوز:یکی از بازداشت شدگان روز عاشورا امروز صبح اعدام شد.


به گزارش میزان خبر، زهرا بهرامی که در تظاهرات روز عاشورای سال گذشته بازداشت شده بود صبح امروز در زندان اوین اعدام شد.


مقامات ایران جرم خانم بهرامی را حمل مواد مخدر عنوان کرده بودند در حالی که به گفتهٔ دختر این شهروند ایرانی-هلندی او تحت شکنجه و با وعده‌های مقامات قضایی ایران این اتهام را پذیرفته بود.


دختر او چندی پیش در مصاحبه با کمپین بین المللی حقوق بشر در پاسخ به اتهام مادرش گفته بود: «من که دخترش هستم هیچکدام از این اتهام‌ها را قبول ندارم و مادرم نیز دردادگاه گفت که در بازجویی‌ها چون تحت فشار بوده مجبور به گفتن این حرف‌ها شده است. مادر من اهل این صحبت‌ها نیست، حتی سیگار هم نمی‌کشد چه برسد به اینکه مواد مخدر داشته باشد. اصلا کسی که در تجمعات انتخابات شرکت می‌کند وجان خودش را به خطر می‌اندازد چطور ممکن است که هم زمان برعلیه کشورش چنینی اقدامی انجام دهد.»


در یک سال گذشته جمهوری اسلامی زندانیان سیاسی را با تحت شکنجه قرار دادن و وعده‌های مختلف به اعتراف دروغ وا می‌دارد و با اعدام آن‌ها فضای سیاسی ایران را تحت تاثیر قرار می‌دهد.


گفتنی است در هفتهٔ گذشته جعفر کاظمی و محمدعلی حاج آقایی نیز با اتهامات سیاسی اعدام شدند.

امیررضا امیر بختیار خودکشی کرد


داریوش مجلسی:با کمال تاسف و تاثر باخبر شدیم دوست جوان و مبارزمان در جبهه ملی، امیر رضا امیر بختیار، در پاریس اقدام به خودکشی نموده. وی را به بیمارستان برده اند و پزشکان کوشش به نجات وی دارند
امیر رضا از خانواده سرشناس بختیاری در خوزستان است. با وجود سن جوانش نماینده جبهه ملی در خوزستان و عضو حزب ایران بود و در فعالیت های حقوق بشری آن استان شرکت داشت. فامیل نزدیک شادروان شاپور بختیار و خانم ثریا اسفندیاری بود. وی چندی پیش به علت اختلافاتی که با قسمت دانش آموختگان جبهه ملی در ایران داشت از جبهه ملی استعفا داد.

او در ایران تحت تعقیب بود و از طریق کردستان عراق و با کمکهای شاهزاده رضا پهلوی موفق شد در پاریس اجازه اقامت بگیرد وی این اواخر از تهمتهائی که به وی میزدند ، جدائی و تفرقه در بین مبارزان، اعدام ها و خودکشی ها بسیار افسرده بود.

۱۳۸۹ بهمن ۶, چهارشنبه

مراسم یادبود شاهزاده علیرضا پهلوی در واشنگتن برگزار شد


ملی ستلایت نیوز دات کام:وبسایت خبری پارس دیلی نیوز به نقل از "گزارش دانا دبیر در وبسایت خودنویس" نوشت: مراسم یاد بود شاهزاده علیرضا پهلوی در بتزدا "شمال واشنگتن دی‌سی" و با حضور شخصیت‌های سیاسی، فرهنگی و هنری و بسیاری از ایرانیانی که از نقاط مختلف خود را به این مراسم رسانده بودند برگزار شد.شهبانو فرح پهلوی در پایان این مراسم گفتند: "من مادری هستم که دو شاهزاده از دست داده‌ام، اما غم من با غم هیچ مادر عزیز از دست داده‌ای فرق نمی‌کند. هر مادری شازده پسر و شازده خانمی برای خود دارد."

چهاردهم دی ماه جاری برابر با چهارم ژانویه، شاهزاده جوان ایرانی که در حال به پایان رساندن دکترای خود در رشته مطالعات ایرانشناسی بود، با شلیک گلوله به سر خویش به عمر خویش پایان داد. این خبر بسیاری از ایرانیان را در سراسر جهان اندوهگین کرد.ایرانیان زیادی پس از درگذشت شاهزاده علیرضا پهلوی با خانواده پهلوی همدلی کردند و خود را در این غم بزرگ با خانواده پهلوی شریک دانستند.


این مراسم تحت تدابیر شدید امنیتی از سوی نهادهای امنیتی و انتظامی آمریکا و بعد از ورود خانواده پهلوی با یک ساعت تاخیر برگزارشد.


سالن برگزاری مراسم مملو از افرادی بود که برای ادای تسلیت به خاندان پهلوی حاضر شده‌بودند. حاضران ابتدا به احترام شاهزاده علیرضا پهلوی یک دقیقه سکوت کردند. سپس نما آهنگی با تصاویری از زندگی شاهزاده علیرضا پهلوی، ساخته شهاب هاشمی به نمایش در آمد.شهاب هاشمی فیلمساز و کارگردان ایرانی فیلمی از شاهزاده علیرضا پهلوی تهیه کرده بود که امواج دریای مازندران آن را بپایان می رساند. دریائی که خاکستر  شاهزاده علیرضا را با خود خواهد داشت.مراسم  یادبود شاهزاده علیرضا پهلوی در واشنگتن در سالن استراتمور در ایالت مریلند برگزار شد، سالنی که گنجایش حدود ٢٠٠٠ نفر را داشت و یک ساعت پیش از شروع مراسم ظرفیتش پُر شده بود. مراسمی که همراه با صدای گاه آرام و گاه شدید گریه همراه بود.نسل اول مهاجرانی که ایران را پس از انقلاب شوم 57 ترک کرده بودند، نسل دومی ها که جوان بودند و بسیار جوان ترها در این مراسم شرکت داشتند.نادر صدیقی که اجرای مراسم را بر عهده داشت، در ابتدای سخنانش گفت" من برای این که عمق اندوهی گران را بیان کنم، کمتر موفق شدم".



در ادامه این مراسم تارا کمانگر، پیانیست، قطعات پیانو را اجرا کرد.سپس فرزاد فروزان از دوستی بیست و هشت ساله با شاهزاده علیرضا پهلوی حرف زد. او در حالیکه بسیار اندوهگین بود در این مراسم به بیان خاطراتی از دوران دوستی خود با شاهزاده شاهپور علیرضا پهلوی پرداخت.


مراسم با اجرای مشترک پیانوی تارا کمانگر و ویالون سیروس بروخیم دنبال شد.



"ستار" خواننده با سابقه و نزدیک به خاندان پهلوی، قطعاتی در مایه افشاری خواند.پس از آن پروفسور رحیم شایگان استاد ایران‌شناسی دانشگاه یو‌سی‌ال‌ای در امریکا گوشه‌ای از سوابق علمی شاهزاده شاهپور علیرضا پهلوی را برای جمع بازگو کرد.


شاهزاده رضا پهلوی خاطراتی از برادرشان را برای جمعیت تعریف کردند.


شاهزاده رضا پهلوی گفت:"در این ۵۰ سالی که از عمر من می‌گذارد، شاید بی‌اغراق باید بگویم که انسانی به معصومی و بی‌آزارتر از برادرم نشناختم وشاید هرگز نخواهم شناخت. به تایید بسیاری از دوستانی که برادرم را می‌شناختند و تایید دوستانش، و اعضای خانواده‌اش، شاید یکی از برجسته‌ترین خصوصیات اخلاقی و شخصیتی برادرم، روح شوخ و طبع مثبتی که داشت، بوده و هست و شاید تعجب کنید که چطور چنین اتفاقی افتاد؟"

 
اما حضور شهبانو فرح پهلوی پشت تریبون اتفاقی بود که کسی انتظارش را نداشت و در برنامه‌ای که به حاضران داده شده بود، نامی از "شهبانو"نیامده بود.شهبانو فرح پهلوی از همه کسانی که از نقاط مختلف ایران او را تسلی داده بودند قدردانی کرد. ایشان با اشاره به غمش به عنوان مادر غم او با غم هیچ مادر عزیز از دست داده ای فرق نمی کند.


شهبانو فرح پهلوی گفتند: "من مادری هستم که دو شاهزاده از دست داده‌ام، اما غم من با غم هیچ مادر عزیز از دست داده‌ای فرق نمی‌کند. هر مادری شازده پسر و شازده خانمی برای خود دارد."




همچنین بصورت همزمان مراسم های یادبود دیگری نیز برای شاهزاده جوان ایرانی در مناطق مختلف جهان از جمله در ایالت کالیفرنیا و شهر پاریس برگزار شد.

کشتار کارگران و درگیری در ایران خودرو

کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری

کشتار کارگران و درگیری در ایران خودرو

ایران پرس نیوز:بر اساس خبری که صبح امروز (6/10/89) به دست ما رسیده است، از ساعت 12 دیشب تا 5 صبح امروز بین کارگران ایران خودرو و حراست کارخانه درگیری بوده است. واقعه به این صورت روی داده است که یکی از کارگران شرکتی شیفت شب را، که در قسمت حمل و نقل داخل کارخانه کار می کند، با وجود بیماری مجبور به کار می کنند. این کارگر پس از این که با حال ناخوش خود چند سرویس کار می کند حدود ساعت 11 و نیم دیشب با خودرو خود به کارگرانی، که برای زدن کارت ساعت در محل کارت ساعت جمع شده بودند، می زند و 8 نفر از آنان را می کشد و 13 نفر را زخمی می کند. پس از این حادثه، مسئولان کارخانه بلافاصله جنازه ها را با آمبولانس از محل حادثه جمع می کنند. اما کارگران جنازه یکی از کارگران را که سر از تن اش جدا شده بود از دست آنان می گیرند و با روی دست گرفتن آن در داخل کارخانه با شعار «مرگ بر نجم الدین» (مدیر عامل ایران خودرو) تظاهرات می کنند. در پی این حرکت، بین کارگران و نیروهای حراست درگیری ایجاد می شود. حراستی ها ابتدا کارگران را از کارخانه بیرون می کنند اما بعد که می بینند کارگران در بیرون کارخانه تظاهرات می کنند درها را می بندند و مانع پیوستن کارگران داخل به کارگران بیرون کارخانه می شوند. کارگران چند تن از مدیران را کتک می زنند. تجمع و تظاهرات کارگران هم در داخل و هم در بیرون کارخانه توسط نیروهای ضدشورش، که بلافاصله از تهران و کرج و جاهای دیگر به محل کارخانه آورده شده بودند، سرکوب می شود. هم اکنون کارخانه ایران خودرو در محاصره کامل نیروهای ضدشورش است. به سرویس هایی که کارگران شیفت صبح را به کارخانه می آورده اند گفته شده است که آن ها را به خانه هایشان برگردانند زیرا کارخانه تعطیل است و عزای عمومی اعلام شده است. امروز صبح هیچ کارگری را به داخل کارخانه راه نداده اند و برخی از کارگرانی نیز که از دیشب در کارخانه محبوس شده اند هنوز نتوانسته اند بیرون بیایند.

6 بهمن 1389

وضعیت وخیم جسمی وبلاگ نویس زندانی

ایران پرس نیوز:خبرگزاری هرانا - وضعیت جسمی حسین رونقی ملکی، زندانی سیاسی محبوس در بند امنیتی ۳۵۰ زندان اوین رو به وخامت گرویده است.

بنا به اطلاع گزارشگران ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران «هرانا»، یکی از کلیه‌های حسین رونقی ملکی به شدت متورم شده و این در حالی است که مسئولین زندان از رسیدگی به این زندانی سیاسی امتناع می‌کنند.

حسین رونقی ملکی تا به حال چندین نامه از شرح وقایعی که بر وی گذشته را خطاب به دادستان انقلاب تهران نگاشته اما مسئولین زندان با کارشکنی از ارسال نامه‌های وی ممانعت به عمل آورده‌اند.

مسئولین زندان از بیماری‌های جسمی این زندانی برای اعمال فشار بر وی استفاده می‌کنند و تاکنون هیچگونه رسیدگی پزشکی برای درمان عفونت دندان و کلیه وی انجام نداده‌اند.

از سوی دیگر ماموران وزارت اطلاعات با کارشکنی در پرونده این زندانی از تودیع وثیقه یک میلیاردی وی ممانعت به عمل آورده‌اند و از ملاقات‌های حضوری این زندانی با خانواده‌اش جلوگیری می‌کنند.

حسین رونقی در آذر ماه سال ۸۸ بازداشت و به مدت یک سال در سلول‌های انفرادی زندان اوین زیر شکنجه‌های روحی و جسمی شدید به سر می‌برد. وی در مهر ماه سال جاری به ۱۵ سال زندان محکوم و این حکم توسط دادگاه تجدید نظر تایید گشت.

انتقال معلم دربند در زندان مشهد به بیمارستان


دانشجونیوز: مهندس سید هاشم خواستار، معلم زندانی که در زندان وکیل آباد شهر مشهد دوران محکومیت خود را می‌گذراند، جهت عمل جراحی هموروئید به بیمارستان رضا این شهر منتقل شد.

به گزارش خبرنگار کلمه از مشهد، هاشم خواستار عضو کانون صنفی معلمان مشهد که به دلیل فعالیت‌های صنفی و مدنی از یک سال و نیم پیش بدون مرخصی در زندان وکیل آباد مشهد زندانی است، به دلیل تشدید بیماری‌اش که ناشی از شرایط وخیم زندان است، در بیمارستان بستری شده است.

این معلم بازنشسته مشهدی از دو روز پیش و پس از ماهها که پزشکان زندان وکیل آباد خواستار عمل جراحی وی شده اند، از زندان به بیمارستان رضا مشهد منتقل شده و در نوبت عمل جراحی قرار گرفته است.

تاکنون خانواده آقای خواستار بارها درخواست استفاده از حق مرخصی برای این زندانی سالخورده را به مسئولان زندان مشهد داده‌اند که هر بار به طور غیرقانونی و با مخالفت مسئولان اداره اطلاعات و دادستانی مشهد، این معلم دربند از حق مرخصی که شامل همه زندانیان می‌شود، محروم شده است.

در پی بستری شدن آقای خواستار در بیمارستان و عمل جراحی وی، خانواده آقای خواستار مجددا برای این معلم دربند درخواست مرخصی داده‌اند. گفته می‌شود این بار قاضی زندان مشهد به صورت شفاهی موافقت خود با مرخصی این زندانی عقیدتی را اعلام کرده است.

هاشم خواستار، معلم ۵۷ ساله و بازنشسته مشهدی، پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران در دو نوبت بازداشت شد. او ابتدا به جرم قدم زدن در پارک ملت مشهد و در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ دستگیر و بعد از یک ماه و نیم به قید وثیقه ۳۵ میلیون تومانی آزاد شد، اما بعد از گذشت ۴۹ روز از آزادی، وی مجددا بازداشت و به زندان وکیل آباد مشهد منتقل شد.

آقای خواستار در دادگاه بدوی به شش سال حبس محکوم شد که حکم وی در دادگاه تجدید نظر به دو سال زندان تعزیری کاهش یافت.

این معلم بازنشسته مشهد از تاریخ ۲۵ شهریور ۸۸ تاکنون و در حالی که از حق مرخصی محروم بوده است، در زندان وکیل آباد مشهد نگهداری می‌شود.

بازداشت شهروندان بلوچ به بهانه انفجار بمب در چابهار


سرنوشت نامعلوم شهروندان بازداشتی بلوچ در بازداشتگاه مخفی زاهدان

خبرگزاری هرانا – از سرنوشت پنج شهروند بلوچ که در پی انفجار یک بمب در شهرستان چابهار بازداشت شده‌اند اطلاعی در دست نیست.

بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران «هرانا»، یک هفته پس از انفجار چابهار اداره اطلاعات شهرستان سراوان برخی از شهروندان را به بهانه شرکت در بمب گذاری و یا وابستگی خانوادگی به اپوزیسیون بلوچ بازداشت کرده است.

منابع محلی آمار بازداشت شدگان در این شهرستان را ده‌ها نفر اعلام کرده‌اند که اکثرا از علماء سنی بلوچ و برخی از کارمندان دولتی هستند.

مولوی عماد ترکمان زهی فرزند حاج یحیی ترکمان زهی، بشیر حسین زهی فرزند شیرهان، مولوی محمود محمدی از هوشک سراوان، ایوب حسین بر از سراوان، محمد نعیم ترکمان زهی فرزند حاج خیرمحمد - مدیر مدرسه از جمله بازداشت شدگان هستند.

لازم به ذکر است، نعیم ترکمان زهی که تقریبا ده روز بعد از انفجار در راه مدرسه دستگیر شده است و کلیه بازداشت شدگان به بازداشتگاه نامعلومی در زاهدان منتقل شده‌اند.

پیگیری‌های خانواده عماد ترکمان زهی نتیجه‌ای در بر نداشته است اما پیگیری‌های خانواده نعیم ترکمان زهی با قول مساعد آزادی وی همراه بوده است، هم چنین در پیگیری‌های خانواده بشیر حسین زهی، این خانواده موفق به ملاقات کوتاه با نامبرده در زاهدان شده‌اند.

گفتنی است بازداشت شدگان از حق دسترسی به وکیل، ملاقات با خانواده و تماس تلفنی محروم هستند و احتمال استفاده از خشونت برای کسب اقرار از سوی بازجویان وجود دارد.

قتل یک جوان در قشم توسط رئیس پاسگاه

سنی نیوز: بنا بر گزارشات محلی از جزیره قشم، جوانی به نام اسماعیل مشهور به تومی از روستای رمچاه حدودا 22 ساله توسط رئیس پاسگاه سوزا در جزیره قشم از ناحیه ای گردن مورد اصابت گلوله قرار گرفته و زخمی می شود، و بعد ازچند روز بر روی تخت بیمارستان وفات مینماید. گفته می شود علت تیراندازی این بوده که ماموران تصور کرده اند او کالای قاچاق در ماشین خود حمل می کند، در حالی که ماشین خالی از کالای قاچاق بوده، و در جاده سوزا قشم مقابل جزایر ناز در حال حرکت بوده که این حادثه تلخ واقع میشود، و گفته میشود قاتل (رئیس پاسگاه) رشتی است و در حال حاضر در زندان شهرک بندر عباس بسر میبرد. احتمال می رود که او را به بهانه غیر عمدی بودن قتل آزاد کنند، چون شنیده شده که ادعا نموده لاستیک ماشین را هدف قرار داده بوده نه گردن راننده را. عجب رئیس پاسگاه تک تیراندازی است که فاصله گردن راننده را تا لاستیک ماشین خطا میکند!

این اولین و آخرین بار نخواهد بود که جوانان جنوب ایران به بهانه قاچاق کالا مورد هدف گلوله قرار گرفته و معلول یا کشته میشوند. برخی از مردم جنوب به خاطر فقر مالی دست به قاچاق کالا زده و برخی اجناس مانند پارچه و آب میوه های خارجی وارد کشور میکنند، و چون عوارض گمرکی به دولت نمی دهند اجازه تیراندازی به امثال این قاتل داده شده است.

گفتنی است این مورد، یکی از معدود مواردی است که گزارش آن از طریق شاهدان و منابع محلی به سنی نیوز و دیگر سایتهای خبری رسیده است. در حالی که چنین وقایعی در مناطق اهل سنت از جنوب ایران گرفته تا خراسان و کردستان، بارها و بارها اتفاق افتاده و می افتد، وحکومت ایران معمولا با تهدید یا تطمیع خانواده قربانیان و سرپوش گذاشتن بر مسئله از تبعات این جنایات می گریزد، و خانواده ها و مردم به دلیل ترس از عواقب احتمالی و یا کمبود امکانات و ظرفیتها، حاضر به نشر و نقل آن نیستند.

وضعیت جسمی وخیم یکی از مادران عزادار در زندان

خبرگزاری هرانا - وضعیت جسمی حکیمه شکری، یکی از اعضا مادران عزدار در زندان اوین وخیم عنوان شده و با این حال امکان دریافت مرخصی و حتی ملاقات با خانواده‌اش را ندارد.

بنا به اخبار رسیده به جرس، شکری روز گذشته، در طی یک تماس تلفنی با خانواده‌اش اعلام کرد که وضعیت جسمی خوبی ندارد و همچنین خبر داد که به دلیل وخامت اوضاع جسمی، تاکنون چندین بار به بهداری منتقل شده است.
این زندانی همچنین از سرمای سلول‌اش گلایه کرد و این سرما وضع جسمی وی را بدتر کرده است.

از سوی دیگر، در پی مراجعه خانواده حکیمه شکری به زندان در روز پنج شنبه 28 دی‌ماه برای ملاقات، اعلام شد که این زندانی در حال حاضر ممنوع‌الملاقات است.

خانواده شکری پس از آن به قاضی پرونده مراجعه کردند تا راجع به وضعیت وی در زندان صحبت کنند و قاضی حسینی از آنان خواست تا یکشنبه 11 بهمن ماه به دفتر قاضی مراجعه کرده تا نتیجه بررسی‌هایش درباره امکان آزادی با وثیقه را به آن‌ها اطلاع دهد.

حکیمه شکری روز 14 آذرماه به همراه چند تن دیگر از مادران پارک لاله (مادران عزادار) برای بزرگداشت سالروز تولد امیرارشد تاجمیر، یکی از شهدای عاشورای 88، به بهشت زهرا رفته و پس از پایان مراسم درحالی که قصد ترک کردن بهشت زهرا را داشت، دستگیر شد.

باقی مادران همان شب آزاد شده ولی ندا مستقیمی و حکیمه شکری به زندان اوین منتقل شدند و اتهام "جاسوسی" و "اقدام علیه امنیت رژیم جمهوری کثیف اسلامی" به آنان تفهیم شد. ندا مستقیمی چندی قبل به قید وثیقه آزاد شد.

گفتنی است یک ماه پس از بازداشت و در ملاقات قبلی، خانواده وی در حالی با او ملاقات کرده بودند که آثار شکنجه بر روی صورت حکیمه مشخص بوده و دستهای‌اش به شدت می‌لرزیده است.

تخت بیمارستانی ندادند، مادر خوزستانی درگذشت!



پارس دیلی نیوز:روزنامه فرهنگ جنوب نوشت: رمضان امسال که بازار سریال‌های تلویزیونی داغ داغ بود خبری همه را شوکه کرد. خبر این بود: یک زن باردار بندرعباسی در پی احساس دردی شدید به بیمارستان مراجعه می‌کند و پرستاران بدون هیچ‌گونه معاینه آمپول فشار جهت وضع حمل تزریق می‌کنند و پس از تزریق وی را به حال خود رها کرده و در ایستگاه پرستاری مشغول دیدن سریال فاصله‌ها می‌شوند تا در این فاصله! بیمار برای زای‌مان آماده شود غافل از اینکه این زن بخت برگشته تشنج می‌کند و با صورت از تخت بیمارستان به زمین می‌افتد و نیم ساعتی در همان حالت می‌ماند و به طرز فجیعی جان می‌دهد.


به همین سادگی یک مادر به خاطر سهل انگاری کادر پزشکی فوت می‌کند! "به همین سادگی" بر اثر سهل‌انگاری پزشکانی که به قول عروضی سمرقندی، باید که نیکو اعتقاد باشند و امر و نهی شرع را معظم دارد و باید که رقیق‌الخلق، حکیم‌النفس و جید‌الحدس باشد جان بسیاری از انسان‌ها و مادران نادیده گرفته می‌شود!


پزشکانی هستند که سوگندنامه بقراط را فراموش کرده‌اند و نه تنها اخلاق پزشکی را زیر پا می‌گذارند که اخلاق انسانی را هم لگدمال کرده‌اند.


البته شرمساریم از این بیان تند و از جامعه پزشکان متعهد و صادق اما رفتار برخی از پزشکان چنین بیان‌مان را تند کرده است. به سادگی افتادن آن زن بندرعباسی از تخت، یک مادر باردار در شهر باغملک نیز فوت می‌کند و کسی هم ککش نمی‌گزد.


البته این مادر برعکس آن زن، نه تختی داشت و نه دکتری بلکه جویای تختی بود برای درمان که مسئولین بیمارستان خمینی کثافت اهواز آن را هم از او دریغ کردند و با این کار مرگش را رقم زدند.


ماجرای این مرگ دلخراش بدین گونه است: دو هفته پیش یک زن باغملکی در بیمارستان طباطبایی این شهر جهت زایمان بستری می‌شود. پزشکان وضعیت وی را وخیم ارزیابی کرده و در مکاتبه و تماس با بیمارستان خمینی کثافت خواستار تختی در سی‌سی یو برای انتقال وی می‌شوند اما در کمال ناباوری با جواب منفی آن‌ها روبه‌رو می‌شوند.


اصرار مسئولین این بیمارستان و بیان شرایط ویژه این زن نیز افاقه‌ای نمی‌کند و بیمارستان خمینی کثافت گور به گور شده از پذیرش وی امتناع می‌کند.


این زن 3 روز با درد و بیماری در بیمارستان طباطبایی باغملک دست‌و‌پنجه نرم می‌کند و روز سوم پزشکان مجبور می‌شوند علیرغم مخالفت بیمارستان خمینی کثافت، وی را با آمبولانس منتقل می‌کنند اما در وسط راه جان می‌دهد و می‌میرد؛ به همین سادگی! به همین سادگی جان این زن بازیچه کسانی می‌شود که سوگندنامه بقراط را زمزمه کردند اما این زمزمه‌ها فقط در دهان‌شان ماسیده و ره به قلب‌شان نبرده است؛ خوشا به غیرت چنین پزشکانی!

۱۳۸۹ بهمن ۵, سه‌شنبه

"بازداشت شدگان پاوه تحت شکنجه قرار دارند"


پارس دیلی نیوز:کردیش پرسپکتیو: دستگیر شدگان اخیر در شهر پاوه در بازداشتگاه سپاه پاسداران تحت شکنجه شدید قرار دارند.


به گزارش کردیش پرسپکتیو، ده فعال مدنی کرد اهل شهر پاوه در استان کرمانشاه، که حدود دو ماه پیش از سوی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی بازداشت شدند تحت شکنجەهای شدید جسمانی و روحی قرار دارند و وضعیت آنها مخاطره آمیز خوانده شده است.


رفعت مرادی، روزنامەنگار و از نزدیکان برخی از این دستگیر شدگان در مصاحبەای با کردیش پرسپکتیو ضمن تائید وضعیت وخیم این زندانیان کرد افزود: "یکی از این افراد به نام عبدالله عزیزی بر اثر فشارهای شدید فیزیکی، دچار عارضه سکته شده است."


مرادی در ادامه گفت به دلیل افزایش احتمال مرگ این فعال دربند در بازداشتگاه حفاظت اطلاعات سپاه، نامبرده با قید وثیقه و به صورت موقت آزاد شده است و نه نفر دیگر همچنان در بازداشتگاه سپاه پاسداران و تحت شکنجه قرار دارند.


این روزنامەنگار با اشاره به عدم امکان ملاقات این افراد با خانوادەهایشان افزود که بازداشت شدگان در طی این دوماه تنها یک مکالمه کوتاه تلفنی با خانوادەهای خود داشتەاند.


رفعت مرادی در ادامه این گفت و گو می گوید که تاکنون دلیل یا دلایل احتمالی بازداشت این افراد مشخص نشده است و این فعالان از داشتن وکیل مدافع نیز محروم بودەاند.


به گفته این روزنامەنگار تاکنون اقدام جدی از سوی سازمانهای مدافع حقوق بشر در این باره صورت نگرفته و تنها خبر مروبط به دستگیری آنها در برخی از رسانەها منتشر شده است.


اسامی نه نفر از دستگیر شدگان پاوه به این شرح است:


1- رئوف مرادی فرزند محمد، ساکن شهر پاوه

2- ویسی ویسی فزرند شاەکرم، ساکن شهر پاوه

3- هیبت سلیمی فرزند حسن، ساکن شهر پاوه

4- سادات قادری فرزند قادر، ساکن روستای دشه

5- فهمی قاسمی فرزند انور، ساکن روستای دشه

6- رفیق محمدی فرند احمد، ساکن روستای دشه

7-ادریس محمودی فرزند صدیق، ساکن روستای دشه

8- عبدالله عزیزی فرزند محمد، ساکن شهر پاوه

9- محمد دولتخواه فرزند احد، ساکن شهر پاوه

تنظیم از: س.ا

لطفا خبر رسانى کنيد و به ارگانهاى بين المللى اطلاع دهيد.

مراسم یادبود شاهزاده علیرضا پهلوی در واشنگتن برگزار شد


پارس دیلی نیوز:شاهزاده علیرضا پهلوی دومین فرزند شاهنشاه آریامهر بزرگ شاه ایران روز چهاردهم دی ماه در خانه اش در شهر بوستون با شلیک گلوله به زندگی خود خاتمه داد، به همین مناسبت مراسمی از سوی خاندان پهلوی روز یکشنبه در واشنگتن برگزار شد. اما تقریباً همزمان مراسم دیگری نیز در مناطق مختلف از جمله در ایالت کالیفرنیا و شهر پاریس برگزار شده بود.


مراسم واشنگتن در سالن استراتمور در ایالت مریلند برگزار شد، سالنی که گنجایش حدود ٢٠٠٠ نفر را داشت و یک ساعت پیش از شروع مراسم ظرفیتش پُر شده بود. مراسمی که همراه با صدای گاه آرام و گاه شدید گریه همراه بود.


نسل اول مهاجرانی که ایران را پس از انقلاب شوم 57 ترک کرده بودند، نسل دومی ها که جوان بودند و بسیار جوان ترها در این مراسم شرکت داشتند.


نادر صدیقی که اجرای مراسم را بر عهده داشت، در ابتدای سخنانش گفت من برای این که عمق اندوهی گران را بیان کنم، کمتر موفق شدم.


و اما هر کسی این اندوه را بگونه ای بیان کرد. شهاب هاشمی فیلمساز و کارگردان ایرانی فیلمی از شاهزاده علیرضا تهیه کرده بود که امواج شاید دریای خزر آن را بپایان میرساند. دریائی که خاکستر  شاهزاده علیرضا را با خود خواهد داشت و باز هم خواهد داشت و صدای گرم خواننده که همچنان در درازای فیلم با شما همراه بود


اگر ایران به جز ویران سرا نیست


من این ویران سرا را دوست دارم


شاهزاده شاهپور علیرضا عاشق موسیقی بود و به همین جهت دو جوان ایرانی که در جهان موسیقی صاحب نام شده اند، قطعاتی از آهنگسازان بزرگ را در این مراسم یادبود نواختند.


و می بینیم که تارا کمانگر قطعه ای از فردریک شوپن و امین اله حسین موسیقی دان مشهور ایرانی را با پیانو می نوازد و سپس قطعه دیگری را به همراه ویولون سیروس بروخیم اجرا می کند. شاید که شاهزاده علیرضا در جهان دیگر نوای موسیقی این دو نوازنده جوان ایرانی را بر دل نشانده باشد.


در روی صحنه پرچم شیر و خورشید است و سبد هائی با گل های سپید رنگ، خاندان پهلوی قبلاً از شرکت کنندگان خواسته بودند که گل به همراه نیآورند. این گل ها، گل های خانواده است، خانواده پهلوی.


صفحه بسیار بزرگ تلویزیونی که روی صحنه قرار دارد گل های شقایق قرمز آتشین دشتهای ایران را نشان می دهد، لاله های وحشی، امواج دریای مازندران، بلندی کوه های پُر برف و خانه های شمال ایران را.


شاهزاده شاهپور علیرضا پهلوی عاشق تمام اینها بوده است، عاشق ایران زمین.


شاهزاده علیرضا عاشق ایران، فرهنگ، تاریخ و زبان های قدیمی و کهن آن سر زمین بوده است و این را همه می دانستند و همه می گفتند.


فرداد فروزان دوستی که از ١٧ سالگی با شاهزاده علیرضا بوده است در سخنانی از وی یاد میکند. فرداد بنام ایران و ایرانیان کلام خود را شروع می کند و می گوید کلامی برای تسلی دلهای آزرده شرکت کنندگان نمی یابد چرا که خود بسیار آزرده است. فرداد می گوید شاهزاده علیرضا در دوستی بی شائبه و فداکار بود و بارها هنگام سخن گفتن برای دوستی که فداکار بوده، صدایش می گیرد و بغض گلویش را می فشارد.


گریه های گاه آرام و گاه نا آرام همراه سخنان کسانی است که از شاهزاده علیرضا یاد می کنند و این گریه ها هنگامی که مادر وی، شهبانو فرح پهلوی ملکه ایران سخن می گویند اوج می گیرد. شاید که خاطره از دست دادن جوانی که عاشق ایران بوده است، به همراه مادری که در از دست دادن او نا شکیباست؛ شرکت کنندگان را بیقرار تر کرده است.


شهبانو فرح پهلوی در سخنان خود می گویند غم از دست دادن فرزند برای مادر بسیار سخت است، برای هر مادری سخت است زیرا هر مادری شازده خانوم و شازده پسری دارد. ملکه ایران می گویند نباید بگذاریم که فقط غم و غصه و عزا باشد که ما را بهم نزدیک کند، نباید بگذاریم که بشکنند و نباید بشکنیم.


کمی پیش از آن ستار می گفت که  شاهزاده علیرضا را بسیار دوست می داشته و برایش خواند که:


این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست


من خانه بدوشم


این خاک فریباست ولی خاک وطن نیست


من با که بجوشم


و باز خوانده بود ...


بیمارم و تب دارم و در سینه مجروح


چندان که فغان بر کشم از دل نفسی نیست


این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست


شاهزاده رضا پهلوی نیز پیش از مادر سخن گفت، از خاطرات خود در مقام یک برادر.


از خاطراتش با شاهزاده علیرضا، از این که وی روح شوخ و طبع مثبتی داشته است سخن گفت و از این که توانسته بود در تابستان گذشته روزهائی با برادرش باشد و آخرین جام جهانی فوتبال را به اتفاق او تماشا کند. وی گفت آخرین تصویر آرام بود.


و فریدون فرح اندوز که خود درد مشابهی را پشت سر گذاشته است سروده ای از مولوی را به گوش همه می رساند.


در کنار همه آنان که از شاهزاده شاهپور علیرضا پهلوی سخن گفتند، گفته های دکتر رحیم شایگان شاید که متفاوت بود. رحیم شایگان استاد دانشگاه کالیفرنیا گفت که من از زاویه دیگری می خواهم در باره شاهزاده علیرضا با شما سخن بگویم. من از بُعد تحصیلی وی برایتان خواهم گفت.


شاهزاده علیرضا پس از ورود به دانشگاه هاروارد در شناختن زبان های ایرانی بر آمد.


موضوع تز او، نیروی خرد بود. پروفسور شایگان گفت که بی شک گرایش شاهزاده علیرضا به ایران باستان تحت تاًثیر رویدادهای اخیر تاریخ ایران بوده است.


وی گفت سیر اندیشه شاهزاده علیرضا اهمیتی بسیار دارد. وی به دنبال حکمتی خفته در اندیشه کهن فرهنگ این سرزمین بود و در آخر، سخنانش را با صدای بسیار گرفته چنین به پایان رساند:


وی گل اولین گلستان شاهی است.


نکته جالب توجه در گفتار کسانی که از شاهزاده شاهپور علیرضا یاد می کردند، علاقه وی به ایران به ویژه تاریخ و فرهنگ و زبان های کهن ایرانی بوده است.


در ایران اما، تصاویر حکایت دیگری دارند، حکایت از این که در آنجا نیز در غم شاهزاده علیرضا شریک هستند.شهبانو فرح پهلوی در سخنانش از همه سپاسگزاری می کنند. از صاحب مغازه ای که در کنار در ورودی برای پسرش خرما گذاشته است و از جوانی که به او نوشته است آن شب در آن شهر دور دست، در غربت، شاهزاده جوان ایرانی شاهزاده علیرضا خودش را از قفس پرواز داد.


در ایران نیز، برای شاهزاده علیرضا، شاهزاده علیرضائی که بنا به گفته آن جوان ایرانی از قفس خود را پرواز داده بود؛ آگهی پخش می کردند. آگهی هائی که روی کیوسک تلفن ها چسبانده شده بودند.


روی کیوسک تلفن ها و روی دیوارها ...



سالن مراسم پیش از ورود خانواده پهلوی



ورود خانواده پهلوی و آغاز مراسم



تاراکمانگر در حال نواختن قطعه نخست پیانو



 
اجرای مشترک پیانوی تارا کمانگر و ویالون سیروس بروخیم



ستار



شاهزاده رضا پهلوی از برادرش می‌گوید



شهبانو فرح پهلوی از مردم به خاطر همدلی تشکر می‌کند


 

افزایش فروش دختران ایرانی در ازای شیربها به مردان افغان

ایران پرس نیوز:شهرزادنیوز: ازدواج دختران ايرانی با افاغنه در مرزهای شرقی کشور رو به افزايش است و برخی از خانواده‌ها در خراسان و سيستان که دچار فقر شديد هستند، با گرفتن شيربهايی اندك و کم کردن یک نان خور، سرپرستی دختر خود را به فرد ديگری واگذار می کنند که نه صلاحيت ازدواج دارد و نه قانون چنين اجازه‌ای را صادر کرده است.

به گزارش رسانه ها، بر پایه طرح شناسایی، در سال 80، 5 هزار و 163 پرونده زناشويی برای مردان افغان که با زنان ايرانی ازدواج کرده اند تشکيل گردیده که از اين تعداد برای 2653 مورد پروانه ازدواج صادر شده است.

اين آمار در 9 ماهه اول سال88، 327 رقم بود که در سال 89 با 24 درصد افزايش به 407 نفر رسيد. گفته می شود که نيمی از جمعيت ياد شده 2 هزار و 653 نفر پروانه اقامت را از نيروی انتظامی دريافت کرده اند که البته به معنای امکان دریافت تابعيت جمهوری اسلامی ايران نخواهد بود.

به گفته کارشناسان، ازدواج شرعی زنان ایرانی با اتباع افغانستان مشکلاتی در پی دارد که از جمله عبارتند از: نبود ضمانت نامه قانونی و رسمی برای پايبندی زوج به ادامه زندگی و پرداخت نفقه، نامشخص بودن وضع حضانت و قيموميت فرزندان در صورت فوت زوج يا زوجه يا هر دو، بلاتکليفی وضع هويتی فرزندان آنان، پيگيری نکردن مسائل حقوقی و اقامه دعوی از سوی زوجه عليه زوج به سبب ثبت نشدن ازدواج.

به لحاظ قانونی نیز اين گونه ازدواج‌ها از ثبت ازدواج، صدور شناسنامه برای فرزندان و تابعيت زوجين درپی ازدواج و غيره برخوردار نيستند